گفتگوي شوراي روابط خارجي امريکا با بان کي مون
جهان در گرداب بحرانهاي پيچيده
ترجمه: محمود فاضلي بيرجندي
دبيركل سازمان ملل چندي پيش با حضور در شوراي روابط خارجي آمريكا به پرسشهاي «كريستين امانپور» روزنامهنگار باسابقه و ساير حاضران در اين نشست، در مورد مهمترين بحرانهاي جهاني پاسخ داد. بيگمان يكي از دغدغههاي اصلي بانكيمون، بحران سوريه است كه منطقاً بخش بزرگي از اظهارات وي به آن اختصاص يافت.
با يادآوري اين نكته كه درج اين مصاحبه به منزله تأييد مطالب ذكرشده در آن نيست، موضوع را پي ميگيريم.
***
اين وضع موجب تشديد خشونت، تجزيه آن کشور و احتمالا تبديل سوريه به ميدانگاهي براي مصاف نيروهاي داخلي و منطقه اي و البته نيروهاي دولتي و غير دولتي مي شود. شوراي امنيت ديگر
نمي تواند بيش از اين در کناري بنشيند و بن بست موجود را نظاره کند و شاهد خون ريزي باشد. من شخصا بايد با عزم استوار به اميد آن باشم که همه گرد هم آييم و براي گذار دموکراتيکي چاره انديشي کنيم که سوريه را نجات دهد.
ما محتاج آنيم که راهي پيدا کنيم تا نمايندگان مختار دولت و مخالفان با هم به مذاکره بنشينند و راهي براي آينده سوريه باز کنند؛ راهي که خواه از انتخابات بگذرد، خواه از اصلاح قانون اساسي، خواه از اين که مسئولان جنايت ها مجرم بين المللي شناخته شوند، يا هر روش ديگري که بتواند خواسته هاي
دموکراتيک مردم را محقق سازد. ما اکنون در زماني قرار گرفته ايم که لازم است به گذشته سوريه پشت کنيم و رو به آينده اي بگذاريم که در آن مردم امکان ابراز نظر آزادانه داشته باشند و وقتي حرفي زدند و نظري را بيان کردند، نگران محاکمه يا مرگ خود نباشند. يعني پي ريختن سوريه اي که در آن حقوق همه مردم تامين و تضمين باشد.
بگذاريد طرح درس را گسترده تر کنيم. مردم در دنياي عرب و هر کجاي ديگر واقعا خواهان دگرگوني شده اند و ديگر نمي خواهند سرکوب شوند يا مثل گذشته وظيفه خود بدانند که حتما خود را با اوضاع حاکم وفق دهند.
به ياد داشته باشيم که هر کجا مملکتي از دل منازعات داخلي يا خودکامگي ها سر برکشيده، لزوما يکسره و در جهت مستقيم به سوي «دموکراسي جفرسوني» يا «آرامش و انضباط سوييسي» حرکت نکرده است.
راه فراروي چنين ممالکي همواره سنگلاخ و صعب العبور بوده و خواهد بود. مثال کشورهايي چون ميانمار، تيمور شرقي، و سيرالئون، اميدهايي را به دل مي آورد که بردباري، کار بلند مدت و ديپلماسي پيگير، ممکن است به ثمر بنشيند. مثال کشور مالي هم نشان مي دهد که ما در مواردي نمي توانيم شکنندگي دموکراسي ها را درست درک کنيم و به خطا گمان مي بريم که پايه و بنيان استوار دارند. و ديگر اين که وظيفه داريم خود را به اغواها نسپاريم و نپذيريم که مشکلات جاري مثلا در مصر و ليبي، نشانه آن است که نظم پيشين بهتر بود. تاريخ به ما مي آموزد که بي نظمي در دوره هاي پس از وقوع انقلابات، چيزي بيش از پديده هاي گذرا نيست. در اين قبيل موارد فقط کار تنگاتنگ و صبوري چاره ساز خواهد بود.
جامعه بين الملل هم موظف است با اين موارد گذار، معقولانه همکاري کند. خانم ها و آقايان؛ حال بگذاريد سخنم را به خطر روزافزون تغييرات آب و هوايي متوجه کنم. دانشمندان مدت هاست که نزديکي خطر را اعلام کرده اند. اينک فرماندهان عاليرتبه نظامي و متخصصان امنيتي هم با اين گروه از دانشمندان همنوا شده اند، اما طبقه سياستمداران، گويا هنوز خيلي از اين قافله عقب است.
همه شما با پي آمدهاي بالقوه اين امر آشنايي داريد: حرکت مارپيچي جهان به سمت پايين و در جهت نابودي شديد آب و هوا ،
بروز بلايا، واژگونه شدن روال توسعه، تشديد آوارگي انسان ها، تشديد منازعات بر سر زمين و آب و فرورفتن دولت هاي کم توان تر به دامان هرج و مرج.امروز در احوالي به سر مي بريم که گازهاي گلخانه اي بيشتر از هر زمان ديگر متصاعد مي شود.
ملت ها هم مانند هميشه نقش خود را در تشديد اين مشکل دارند. افزايش دماي دنيا را بايد در حد دو درجه سانتيگراد متوقف کنيم، اما اکنون از آن مقصود خيلي دوريم و همين دوري براي هلاک همه اهل دنيا بس است. چنانچه وضع به منوال فعلي ادامه يابد در آستانه شش درجه افزايش دما قرار خواهيم داشت.اين يعني فاجعه.
امروز ديگر رهبران زيادي در دنيا متوجه شده اند که حتما بايد تغييرات آب و هوايي را در يد قدرت خود نگه دارند و نگذارند که مهار آن از دستشان خارج نشود. معدودي هم دريافته اند که اين موضوع با امنيت و مديريت اقتصادي و مالي دنيا پيوند مستقيم دارد. حال زمان آن است که از هزينه کردن مبالغ هنگفت براي جبران خسارت ها قدمي فراتر نهاده و متوجه سرمايه گذاري هايي شويم که بازدهي مکرر داشته باشد.
پاره اي از کشورها متوجه اعمال قوانيني مبني بر کاهش مصرف مواد کربن دار و مواد متصاعد کننده گازهاي گلخانه اي شده اند. اين جمله کشورها به سمت آن رفته اند که نيروي برق لازم براي خود را با استفاده از منابع تجديد پذير تامين کنند و ديگر حاضر نيستند دوباره دست به احداث نيروگاه هاي زغال سنگي بزنند.
پارسال 5/1 ميليون نفر در دنيا از راه توسعه صنعت برق بر مبناي منابع تجديدپذير، مشغول به کار شدند. هزينه برقي که از باد به دست مي آيد، در خلال سال گذشته همچنان در تنزل بود. 80 درصد برق دنيا تا وقتي که به ميانه هاي سده جاري برسيم، با منابع تجديدپذير تامين خواهد شد. اين سخن، سخني از سر آرمانگرايي نيست و من هم داستان علمي ـ تخيلي تعريف نمي کنم.
اين، واقعيتِ روشنِ موجود اين روزگار است. من به شخصه بر آنم تا توانم را صرف هر راهي بکنم که متضمن حمايت و توسعه اين امر باشد.
اقتصاد خرم نگه داشتن طبيعت، همانا بيمه و سرمايه گذاري مطمئني براي آينده امن تر همه ابناي بشر است. همراهي عمومي جهاني در امر تغييرات آب و هوايي موتور محرکهاي است که همه ما را قطعا در اين مسير به پيش خواهد برد. من به تدابير اوباما در باره مقابله با تغييرات آب و هوايي ارج مي گذارم و آن را داراي اولويت سياسي مي شمارم.
من مشغول آنم تا رهبران دولتها و بازرگانان عمده را براي فراهم آوردن سرمايه مالي و اراده سياسي بسيج کنم تا با داشتن آن بتوانيم تا سال 2015 پيماني در باره منع تغييرات آب و هوايي به تصويب جامعه جهاني برسانيم.
رهبران دنيا وعده چنين توافقي را داده اند و اينک ما هستيم که بايد اين وعده و ضرورت عمل به آن را به آنان يادآوري کنيم.خانمها و آقايان؛ پيش از آن که نوبت به خانم کريستين امانپور و نيز پرسشهاي شما برسد، اجازه ميخواهم نقض عهد کنم که گفته بودم از دو فقره اساسي سخن خواهم گفت. حال بايد دو مساله مهم ديگر را هم يادآوري کنم. يکي مناقشه اسراييل و فلسطين است.
در خاورميانه نسيم دگرگوني مي وزد. مدت ها از زمان حل و فصل اين مناقشه گذشته است. همه ما مي دانيم که حل اين مناقشه راهي منصفانه و دائمي مي خواهد.
در سال هاي آينده ديگر اصلا نبايد مجال اين را بدهيم که کسي بگويد فلان مساله دشوار است و راه حلي ندارد.
دوم اوضاع شبه جزيره کره است. من از رهبران پيونگ يانگ خواسته ام تا قدمي برندارند که تحريک آور باشد و مخصوصا دست به آزمايش هسته اي نزنند. اکنون زماني است که دستگاه رهبري جمهوري دموکراتيک خلق کره، نداي يکپارچه جامعه جهاني را اجابت کند و تن به مذاکره براي پيراستن شبه جزيره کره از مواد هسته اي بدهد.
و نيز بايد نگراني هاي جامعه بين المللي را در باره قحطي و اوضاع ناگوار مردم کره برطرف کند.دستگاه رهبري کره هر گاه مسير خود را عوض کند و راه ديگري را در پيش بگيرد، حتما همه درها به روي آنان باز خواهد شد تا بتوانند آينده بهتري را رقم بزنند. من در مقام دبير کل سازمان ملل متحد آماده ام تا با هر دسته و حزبي که در جهت ثبات و صلح در آن منطقه قدم بردارد ،همکاري کنم.اگر من امروز در مقام دبير کل سازمان ملل متحد به بحران ها توجه کنم، بناي مستحکمي براي فردا پي ريخته خواهد شد.
من در جست و جوي راه هاي مناسب بين المللي براي حل و رفع مسائل دنيا هستم و مي کوشم تا هر کجا که لازم آيد، هر چند سخت باشد و ناگوار، فداکاري کنم و هر کجا که نياز باشد به مصالحه تن دردهم. اين راهي است که پيمودن آن، ره آوردهاي عظيمي براي نسل هاي آينده خواهد داشت.
ما در عصر تغييرات لحظه اي در اقتصاد، جمعيت و سياست به سر مي بريم. وابستگي در دنيا عميق تر مي شود و البته خطرات و مشکلات هم رو به ازدياد دارد. اين يعني که ما بايد از دستگاه سازمان ملل متحد بهترين بهره ها را ببريم.
ابزارهايي که ما در اين تشکيلات در اختيار داريم، از پاسداري صلح گرفته تا درانداختن صلح، از بازدارندگي گرفته تا دادگاه جنايات بين المللي؛ همه و همه، ابزارهايي است که بسي بيش از آنچه مردم دنيا مي پندارند، کارآيي و پويايي دارد.