رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دبیر شورای نگهبان و سید حسن خمینی نوی امام و جمع دیگری از شخصیتهای نظام با حضور در بیمارستان از امام خامنهای عیادت کردند.
در ادامه عیادت مسئولان از ولی امر مسلمین، آقای علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس شورای عالی حل اختلاف قوا، آقای جهانگیری معاون اول رییس جمهور، آقای احمدی نژاد، آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، جمعی از فرماندهان عالیرتبه نظامی و انتظامی و همچنین تعدادی از مسئولان، با حضور در بیمارستان محل بستری امام خامنهای از ایشان عیادت کردند.
همچنین آقای دکتر هاشمی وزیر بهداشت نیز با حضور در بیمارستان از نزدیک درجریان روند درمانی رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.
در لابلای خبرهای مربوط به بستری شدن امام خامنهای دو موضوع بسیار قابل توجه است.
اول: تصویر بوسهی یار و همسنگر سالهای سخت مبارزه و چهره بشاش امام خامنهای، هنگام بوسیدن پیشانی معظمله توسط او است که برای آن عنوانی بهتر از
«نمایش ثانیهای از 50 سال دوستی» نیافتیم.
دوم: تحلیل چرائی انتشار گسترده خبر بیماری معظمله توسط یایگاه رسمی دفتر بیماری و بساری شدن امام خامنهای.
در مطلبی که پیشه رو دارید به این دو موضوع خواهیم پرداخت
علیرغم اینکه دو جریان اقلیت تندروی تازه به دوران رسیده، که وجود خود را مدیون «داستانسرائیهای دشمن شادکن» هستند و برآنند چنگ بر صورت یک واقعیت مسلم تاریخی بکشند و بازی ناصواب خود را تداوم بخشند، عصر روز دوشنبه، پایگاه lider.ir [پایگاه رسمی دفتر امام خامنهای] تصویری منحصربفرد از عیادت آیت الله هاشمی رفسنجانی از حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای منتشر کرد که عمق علاقه، دوستی و البته نگرانی این دوست دیرین به پیشوای انقلاب را به تصویر کشید.
البته این صحنهای است که به اندازه یک عصر، تداوم داشته و دارد؛ حکایت نیم قرن مبارزه، همکاری نزدیک و مدام، دوستی، رفاقت و .... را باید آنچنان واگویه کرد که هست و چنان نوشت که مقتضای حقیقت است.
* نمایش ثانیهای از 50 سال دوستی
عصر روز دوشنبه، تصویری در پایگاه lider.ir [پایگاه رسمی دفتر امام خامنهای]منتشر شد که تنها یک «عکس» نبود، یک دنیا حرف بود که با یک جمله نیز نمیتوان به شرح آن پرداخت؛ تصویری زیبا و منحصربفرد از عیادت آیت الله هاشمی رفسنجانی از حضرت آیت الله العظمی امام خامنهای که عمق علاقه، دوستی و البته نگرانی این دوست دیرین به پیشوای انقلاب را به تصویر کشید.
این تصویر، البته به قاعده و اندازه یک عصر، تداوم داشته و دارد؛ حکایت نیم قرن مبارزه، همکاری نزدیک و مدام، دوستی، رفاقت و .... را باید آنچنان واگویه کرد که هست و چنان نوشت که مقتضای حقیقت است.
اما متأسفانه دو جریان اقلیت تندروی تازه به دوران رسیده، که اتفاقاً هر دو در منتهیالیه سپهر سیاسی ایران، وجود خود را مدیون این «داستان سرائی دشمن شادکن» هستند، برآنند چنگ بر صورت این واقعیت تاریخی کشند و بازی ناصواب خود را تداوم بخشند. این چنگها که مدتیاست به برنامهی بارز و مشخص دو جریان تندروی کشور بدل شده، محرک «حساسیست» جامعه است و دستاوردهای اجتماعی سه دهه انقلاب، را در محاق میاندازند. این نوآمدگان، دلبستگیهای انقلابی و ایمانی مردم را آماج میگیرند و بیگمان سرنوشت آن، پشاپیش بر پیشانی اش نوشته است.
با این احوالات، خوب است این جماعت تندخوی تازه به دوران رسیده، اینک با ملاحظهی این تصویر منحصربفرد، اندکی بیاندیشد که از چه روی، بر چنین طبل حلبی می کوبد؟ و از چه چیزی دم می زند؟ چه خوب است اینان به جای دست یازیدن به حرکات خام و نادرست، گذشته و پیشینه این تاریخ را بازخوانی کنند و درس عبرت بیاموزند که:
پنجه بر مردان مزن ای بوالهوس
برتر ازسلطان چه میرانی فرس
تا کنون کردی چنین اکنون مکن
تیره کردی آب را افزون مکـن
50 سال دوستی و رفاقت، در ایامی پرفراز و نشیب، حکایت از علقهای ماندگار دارد که اینک، ثانیهای از آن به «تصویر» کشیده شد، چنین رابطهی حسنه و متفاوتی، بیدی نیست که با چنین بادهائی، به لرزه افتد. اینان که جاهلانه و کور و بیهوده، گهگاه درصدد غبارآلود
نشان دادن روابط این دو بزرگوار هستند، نمیدانند با
یک رابطهی ساده مواجه نیستند، بلکه در پسِ چنین اتصالِ برجستهای، نیم قرن دوستی و رفاقت و احترامی متقابل و ماندگار وجود دارد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی رفسنجانی، رئیس جمهور پیشین کشورشهیدان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری معظم انقلاب، برآمده از حوزه علوم دینی، شاگرد امام خمینی(ره) و دوست و یار دیرین رهبری است، پس چگونه میتوان این خطای بزرگ را تصدیق کرد؟
کسانی که با تبلیغات وسیع و توطئه های عمیق و پی در پی در صدد تحقق خواستی چنین خطرساز هستند، دیر یا زود نزد مردم و پس از آن در پیشگاه خدا و رسول خدا(ص) بایستی بابت آنچه انجام دادند، پاسخگو باشند. یقیناً هیچ عنصر مشکوک و نقشه فاسدی نخواهد توانست هاشمی را از رهبری، و رهبری را از هاشمی، جدا و بیگانه نشان دهد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز، نیک می دانند جایگاه رهبری، ورای جناح هاست و به هیچ جناحی تعلق ندارد و از این رو، همه جناحها و جریانها در قبال آن به یکسان مسئولند.
ایشان طی گفت و گوئی که چندی پیش با «انتخاب» داشت، نیز صراحتاً تأکید کرد که
«...الان 60 سال است که با هم صمیمی؛ همکار؛ همسنگر و همراه هستیم و همیشه هم با رفاقت عمل کردهایم و الان هم همان گونه است... ایشان رهبر هستند و اگر نظری داشته باشند و دستوری بدهند؛ ما باید اجرا کنیم. این حالت باقی است و اصلاً مشکلی با ایشان نداریم.. مجمع یکی از مراکز مهم کشور است و ایشان مرا در اینجا گذاشتند. معمولاً در این گونه نهادها رئیس؛ انتخابی است. یعنی جمعی را میگذارند و خودشان انتخاب میکنند. ولی ایشان در همه احکام که بعد از 5 سال میدهند؛ میگویند فلانی رئیس بماند.»
از سوی دیگر، این «تصویر منحصربفرد» می تواند برای همه جریانهای سیاسی ایران، «محور وحدت» باشد؛ این «تصویر» باید زمینه ساز بروز رفتارهای ناب اسلامی، بازگشت به اخلاق و آموزه های سیاسی اسلام و اعتدال، معرفت، عطوفت و مهربانی باشد.
برهمین اساس، جا دارد جریانهای مختلف سیاسی کشور، به جای خرده گیری های
انشعاب انداز، از فاصله ها کم کنند و به دوستی و محبت و جدال احسن روی آورند، اصول مشترک را بازشناسی، ستایش و حراست کنند و از پاره ای اختلافات سوءظن برانگیز درگذرند، و کاری نکنند که اختلاف سلیقه، و اختلاف در فروع به ایجاد وهن و پرسش در اصول بینجامد، مردم را مأیوس کند، یا دل آنها را بلرزاند.
[تا اینجا از انتخاب با ویرایش اعتدال]
* موضوع دوم:
چرا بستریشدن امام خامنهای رسانهای شد؟
تصمیم مدبرانه و هوشمندانه رهبری در اعلام صریح و صمیمانه خبر جراحی موفقیتآمیزشان، دستاویز دروغسازی و شایعهپراکنی را از دست بدخواهان گرفت.
خبر بستری شدن و عمل جراحی ولی امرمسلمین توسط سایت رسمی دفتر رهبری به آدرس leader.ir در 17 شهریور 1393 به سرعت خبر اول رسانههای داخل ایران و حتی منطقه و جهان شد و در سطح شبکههای اجتماعی انتشار گستردهای یافت.
خبری که تیتر و موضوع آن برای خیل عظیم مشتاقان و ارادتمندان ایشان در ایران،
جهان اسلام و حتی آزاداندیشانی که از سایر ملل از حامیان و دوستداران ایشان هستند، در ابتدای امر بسیار دلهرهآور و نگران کننده جلوه میداد، اما بعد از اطلاع از محتوای اصلی خبر و آگاهی از صحت و سلامتی ایشان و موفقیت عمل جراحی رهبر انقلاب، قلبها کمی آرام گرفت و استرس و نگرانیها تا حد زیادی کاسته شد.
رسانهای شدن این خبر از سایت رسمی رهبر انقلاب قطعاً با اجازه و آگاهی ایشان صورت گرفته است، در این یادداشت تحلیلی خواهیم داشت بر چرایی و دلائل احتمالی رسانهایشدن این رخداد.
روز پنجشنبه 14 دیماه 1385 ناگهان شایعاتی در سایتهای اینترنتی منتشر شد که رهبر معظم ایران در گذشته است. این خبر را هنگامی که «مایکل لدین»، یکی از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و از نظریهپردازان سرشناس جریان فکری نومحافظهکار افراطی آمریکا بهدروغ تأیید کرد، برخی رسانههای خبری جهان آن را تا حدی جدی تلقی کردند. این در حالی بود که مخالفان جمهوری اسلامی در آمریکا مدتی بود که بهدروغ ادعاء میکردند رهبر ایران به سرطان مبتلاست و حال ایشان خوب نیست.
* نمونهای از دروغپراکنیهای بیبیسی فارسی در سال 1385
شایعه دروغ درگذشت رهبر ایران که بیش از آنکه یک «خبر» باشد صرفاً یک «آرزوی خیالی» برای دشمنان بود به این دلیل سریع پخش شد که ایشان به هر دلیل، در مراسم عید قربان در روز یکشنبه هفته قبل از انتشار شایعه، حضور نیافتند و پخشکنندگان این شایعه دروغین عنوان کردند که عدم حضور رهبر ایران در مراسم عید قربان حاکی از آن است که ایشان یا به شدت بیمارند یا اینکه ممکن است درگذشته باشند.
شایعه بیماری و درگذشت رهبر انقلاب، از مهمترین و قویترین شایعاتی بود که پس از انقلاب درباره ایشان ساخته شده و در حجم وسیعی در رسانههای ضد انقلاب و زاویهدار با انقلاب اسلامی منتشر گردید، شایعه ای که به مدد ماهوارههای زنجیرهای فارسی و انگلیسی و عربی و... توانست در برخی اذهان ضعیف یا بیمار، سؤالات و ابهامات زیادی ایجاد کند و جو روانی جامعه را از آرامش و سکونی که داشت منحرف سازد.
این شایعه دروغ، چنان جدی شد که مقامات وقت ایران مجبور شدند که آن را تکذیب کنند. محمدجواد ظریف که در آن زمان، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل بود، روز جمعه 15 دیماه همان سال به خبرگزاریها گفت که این خبر نادرست است. سید محمدعلی حسینی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه کشورمان هم نه تنها خبر درگذشت رهبر ایران را رد کرد بلکه افزود که ایشان در صحت و سلامت به سر میبرند.
در نهایت حضرت آیتالله خامنهای، شخصاً نیز به شایعاتی که در مورد بیماری و احتمال فوت ایشان در رسانههای غربی مطرح شده بود واکنش نشان دادند. ایشان چند هفته بعد، در 19بهمن، طی سخنرانی در جمع فرماندهان و شماری از اعضای نیروی هوایی ارتش که به مناسبت روز نیروی هوایی به دیدار ایشان رفته بودند، عملیات روانی و شایعهپراکنی اخیر دشمنان را نشانه ضعف و استیصال آنان دانستند و خاطرنشان کردند: «دشمنان نظام اسلامی شایعات مختلفی درباره فوت و بیماری درست میکنند تا شاید چند روزی روحیه ملت ایران را تضعیف کنند اما آنها نمیدانند که در ایران با یک شخص روبرو نیستند بلکه با ملتی روبرو هستند که در پاسخ به توطئهها و حیله های دشمن روز 22 بهمن در سراسر کشور به خیابانها میآید و با فریادهای پرشور، قدرت و هوشیاری و استقامت خود را در دفاع از اسلام و انقلاب و ایران نشان خواهد داد.»
تحلیلگران معتقدند برخی دستگاههای امنیتی جهان، برای تضعیف کشورهای مخالف خود گاهی مواقع شایعه مرگ رهبران آنها را منتشر میکنند تا ببینند چه واکنشهایی ایجاد میشود. مخالفان دولتها نیز در مواردی از این ابزار استفاده میکنند و بر روی اذهان عمومی موجسواری میکنند . نمونههای این عملیات روانی
را پیش از این در بسیاری از کشورها در دوران جنگ سرد و بعدها در خصوص کوبا، کره شمالی، سوریه و ... شاهد بودهایم.
از این منظر تصمیم مدبرانه و هوشمندانه ولی امرمسلمین مبنی بر اعلام صریح و صمیمانه خبر جراحی موفقیتآمیزشان، ابزار و بهانه شایعهسازی و شایعهپراکنی را از دست بدخواهان داخلی و خارجی گرفت و عملاً دشمن را در این حوزه حساس که مرتبط با آرامش روانی جامعه و امنیت ملی است، کاملاً خلع سلاح کرد.
از منظری دیگر نیز به خاطر داریم ولی امرمسلمین در دیدار اخیر خود با هیئت دولت، ایجاد آرامش روحی و روانی در جامعه را از جمله اقدامات با ارزش و خوب دولت برشمردند. تدبیر ولی امرمسلمین در انتشار خبر عمل جراحی ایشان، آن هم پس از اطمینان از موفقیت درمان، عملاً اقدامی عملی و مدبرانه در جلوگیری از تشویش اذهان عمومی و به هم خوردن آرامش روحی و روانی جامعه محسوب میشود، ضمن آنکه بدخواهان نظام و انقلاب را از شایعهپراکنی و عملیات روانی آنها خلع سلاح نمودند.