ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه ۲۱ دي ۱۴۰۳
جمعه ۲۱ دي ۱۴۰۳
 
  جستجو در سایت
 
 
اوقات شرعی تبریز
۲:۴۸ مانده تا اذان صبح   
۰۶:۰۹:۰۸اذان صبح
۰۷:۴۱:۴۰طلوع خورشید
۱۲:۳۲:۴۸اذان ظهر
۱۷:۲۲:۳۶غروب خورشید
۱۷:۴۳:۵۱اذان مغرب
اوقات به افق :
اوقات با اختلاف ۲± دقیقه
   
 
تاریخ : جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰     |     کد : ۲۷۴۶۹

تا هنگام شهادتش نفهمیدیم که بارها مجروح شده بود

ديده بوديم که يکی از پاهايش مشکل داشت اما نمی‌دانستيم او قبل از آن در جمعه خونين مکه در خانه امن الهی هدف تير پليس عربستان قرار گرفته و در جبهه بارها مجروح گشته اما هيچ گاه نگفت و... ولی آن عهد باطنی در هور العظيم به رفتنش فرا خواند و پيکرش در مجنون ۲۳سال ماند و او هم اکنون آمد تا ما را به لحظه‌های ناب وصل فرا خواند.

ديده بوديم که يکی از پاهايش مشکل داشت اما نمی‌دانستيم او قبل از آن در جمعه خونين مکه در خانه امن الهی هدف تير پليس عربستان قرار گرفته و در جبهه بارها مجروح گشته اما هيچ گاه نگفت و... ولی آن عهد باطنی در هور العظيم به رفتنش فرا خواند و پيکرش در مجنون ۲۳سال ماند و او هم اکنون آمد تا ما را به لحظه‌های ناب وصل فرا خواند.
سرویس دفاع مقدس ـ سردار شهید مهدی نریمی از سرداران هشت سال دفاع مقدس بود که پس از شهادت سالها در غربت و گمنامی بود و در سال گذشته با بازگشت پیکر پاکش بار دیگر هوای جهاد و شهادت در شهر زادگاهش اهواز پیچید.

به گزارش «تابناک»، این روزها که در سالروز بازگشت این پرستوی عاشق هستیم با هم خاطرات این سردار شهید را مرور می‌کنیم.

او یار مستمندان بود

يکی از نعمت های گرانسنگی که خداوند متعال به مهدی نريمی بر اثر انس با مسجد در نوجوانی به او عطا کرد باور و اعتقاد دينی بود. بطوری که در سال ۱۳۵۲به اتفاق جمعی از جوانان مسجد امام حسين (ع) منطقه ۲۰متری شهرداری که از مناطق محروم شهر اهواز به شمار می‌آيد مبادرت به تشکيل هسته‌ای جهت کمک رسانی به مستمندان زير نظر امام جماعت مسجد حاج آقا پور هادی (پدر شهيد حسن پور هادی ) نمود. او با پيگيری مستمر و با ظرافت تمام مستمندان و نيازمندان واقعی را شناسايی و مشکلات معيشتی آنها را رفع و به مسائلشان رسيدگی می‌نمود و در انجام اين امور همکاری صميمانه و دائمی داشت.

مثل باران، مهربان بود

مهدی نريمی در طول دوران دفاع مقدس از نيروهای نزديک به سردار علی هاشمی بود و دوستی عميقی بين دو بزرگوار بود. مهدی علاقه عجيبی به علی هاشمی داشت و علی هاشمی هم او را شديدا دوست می‌داشت و به او اعتماد داشت.

حسن خلقی که داشت همه او را دوست می‌داشتند. نگاهش به مهربانی باران و خنديدنش به لطافت کوه‌های زاگرس بود. از سر حيا هرگز در چشمهايت خيره نمی‌شد.


ديده بوديم که يکی از پاهايش مشکل داشت اما نمی‌دانستيم او قبل از آن در جمعه خونين مکه در خانه امن الهی هدف تير پليس عربستان قرار گرفته و در جبهه بارها مجروح گشته اما هيچ گاه نگفت و... ولی آن عهد باطنی در هور العظيم به رفتنش فرا خواند و پيکرش در مجنون ۲۳سال ماند و او هم اکنون آمد تا ما را به لحظه‌های ناب وصل فرا خواند.

تلفن صحرايی

مهدی نريمی يکی از نيروهای مورد اعتماد بود. به محض تشکيل قرارگاه نصرت مسئو ليت مخابرات قرارگاه به عهده مهدی سپرده شد. مهدی کارش را در مخابرات با جديت هر چه بيشتر دنبال می‌کرد. کارهای زيادی در اين جايگاه انجام داد. از آنجائيکه استفاده از بی سيم خطر شنود دشمن را در پی داشت مهدی از تلفن صحرايی به نحو شايسته استفاده می‌کرد.

در بعضی از مناطق مهدی و گروه ايشان تا ۵۰کيلومتر سيم جنگی در بيابان‌های منطقه پهن می‌کردند و با تقويت باطری سر راه صدا را به دو سوی مورد نياز می‌رساندند و جالب اينکه از اين خطوط که بخشی از آن در آب بود و کمين‌های نيروهای مستقر در هور را هم پوشش می‌داد خوب نگهداری می‌کردند و از کارهای ابتکاری زيادی که برای دوران شناسايی و بعدأ در عمليات‌های خيبر و بدر بسيار ارزشمند بود.

مخابرات سپاه ششم

با تبديل قرارگاه نصرت و سپاه ناحيه خوزستان به سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) در سال ۶۵ مهدی نريمی مسئوليت مخابرات سپاه ششم را به عهده گرفت. او تمام منطقه تحت مأموريت را کابل کشی زيرزمينی نمود و مخابراتی امن برای کل نيروهای مستقر در منطقه برقرار نمود. وی برای عمليات داخل هور بی سيم هايی روی قايق نصب می‌کرد تا مانند مخابرات سيار زير زمينی عمل نمايد. مهدی عليرغم سن کم اما از عقل و شعور بالايی برخوردار بود. به ياد دارم زمانی که لازم بود بی سيم دستی کوچک داشته باشيم تا زير آب هم کارايی داشته باشد يا لااقل با رفتن به زير آب از کار نيفتد می‌آمد و با من مشورت می‌کرد و بالاخره موفق هم شد و با درست کردن پوشش برای بی سيم‌های دستی آنها را ضد آب کند.

مرکز تلفن ليله القدر

يک مرکز تلفن در وسط جزاير مجنون نصب شده بود و نام آن ليله القدر بود که مسئوليت ارتباطات آن با سردار مهدی نريمی بود. در آن سالها حتی يک ساعت نمی‌گذاشت ارتباط يگان‌های رزم قطع شود. قبل از سقوط جزاير مجنون، عقب نشينی از فاو صورت گرفته بود و بعضی از تجهيزات مخابراتی به تصرت دشمن در آمده بود روزها فکرش مشغول بود که اگر اين موضوع در جزيره تکرار شود نبايد تجهيزات به غنيمت دشمن در آيد. او از داخل سوله تا بالای سوله را ريل گذاری کرد تا به محض اينکه اگر احيانا" اتفاقی افتاد بلافاصله اين مرکز روی ريل قرار گيرد و با هل دادن آن روی خودرو قرار بگيرد اين کار بزرگ و پر زحمت با ابتکار خودش انجام گرفت.



کار مضاعف

وقتی از مرکز برای قرارگاه تجهيزات مخابراتی و بی سيم می‌آمد سريع و بدون درنگ برای زدن انبار اقدام می‌کرد. وقتی می‌گفتِم بلوک و مصالح نداريم می‌گفت برويد از ستاد باز سازی سوسنگرد تهيه کنيد. ما هم می‌رفتيم و دستگاه بلوک زنی راه می‌انداختيم. خودش بيشتر از همه کار می‌کرد. تا انبار را نمی‌زد از پا نمی‌نشست. شبانه روز کار می‌کرد. مهدی اهتمام ویژه‌ای به حفظ بیت لمال داشت مثلا روزی رفته بود مأموريت انديمشک. وقتی برگشت ما را فرا خواند و گفت : پشت قرارگاه پليس راه مقدار زيادی سيم خاردار ريخته شده است به آنان احتياجی ندارند برويد آنها را بياوريد.






نوشته شده در   جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode
 
بارگذاری ...