ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 2 دي 1403
يکشنبه 2 دي 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 27 ارديبهشت 1390     |     کد : 19659

بر تابوتم عكس امام را بزنيد

پس از شهادتم بر تابوتم عكس امام را بزنيد و در كنار عكس امام، عكس كوچك مرا بزنيد تا آنهايي كه مخالف اسلام و امام‌اند بدانند كه من شيعه و پيرو امام و خط امام بودم.

 پس از شهادتم بر تابوتم عكس امام را بزنيد و در كنار عكس امام، عكس كوچك مرا بزنيد تا آنهايي كه مخالف اسلام و امام‌اند بدانند كه من شيعه و پيرو امام و خط امام بودم.

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاري فارس، سرتيپ دوم پاسدار شهيد «عليرضا خلوص دهقانپور» در سال 1338 در روستاي ازگم شهرستان صومعه سرا از يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود . وي ضمن تحصيل جهت كمك به خانواده در امر كشاورزي زحمات طاقت فرسايي را متحمل مي شد تا باري از دوش خانواده بردارد.

عليرضا از همان دوران نوجواني پر جنب وجوش و چابك و نيرومند و در عين حال بسيار مودب و مقيد به مباني حيات بخش اسلام بود . اين جوان دلاور اسلام ، در دوران حيات پر بارش هر گاه در گوشه و كنار كشور احساس نياز به حضورش مي كرد، بدون درنگ در آنجا حاضر وبا ايثار جان نقش آفريني مي كرد . ايشان در دوران مبارزه مردم مسلمان ايران، با حكام زور و ستم نقش بسزايي داشت . و در زمان تحركات سر سپردگان شرق و غرب علي الخصوص گروهك منافقين با حضور شجاعانه خود عرصه را برآنان تنگ كرد و خاري در چشم دشمنان قسم خورده اين آب و خاك بود .
با آغاز جنگ تحميلي دشمنان بعثي، پس از فراگيري آموزش هاي رزمي و تاكتيكي لازم، راهي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد . شجاعت و دلاورهاي وي در حملات نظر فرماندهان مافوق را به خود جلب كرد و به عنوان فرمانده گردان ميثم برگزيده شد وي در عمليات كربلاي 2 كه( 1360) شصت ساعت در معاصره دشمن قرار گرفته بودند، توانست با تهور و دلاوري و تدبير خاصي كليه نيروهاي تحت امرش را از محاصر دشمن بعثي در آورد .
او در عمليات رمضان به شدت مجروح گرديد و علي رغم ميل باطني اش براي مداوا در بيمارستان بستري شد، ولي روز بعد با لباس بيمارستان و بدون رضايت پزشكان و دور از چشم كادر درمان آنجا را ترك نمود و به سوي ميعادگاه عاشقان (جبهه) شتافت . وي همانطور كه در رزم با دشمن متخاصم و سرسپرده گان شرق و غرب همواره در نبرد و مبارزه بود، در تقويت ابعاد معنوي و وجودي خويش نيز با تلاوت روح بخش قرآن مجيد ، اقامه نماز اول وقت ، برپايي نماز شب ، دوستي و عشق ورزيدن به ائمه اطهار عليه السلام همتي وافر داشت . شهيد خلوص انسان خالص ، وارسته و رئوفي كه كمتر حرف مي زد و بيشتر عمل مي نمود، جوان پاكي كه همواره دائم الوضو بود و در بين جوانان و نوجوانان و حتي كودكان از محبوبيت و احترام ويژه اي برخودار بود و از مصاديق (( اشداء علي الكفار و رحماء بينهم )) بود كه دوستان از ديدارش خشنود و شادمان و كفار از ديدنش ناخشنود و مايوس مي شدند.
وي در سال 61 به سنت ديرپاي محمدي (ص) با خانواده اي مذهبي وصلت نمود كه ثمره اين پيوند مقدس دو فرزند يكي پسر و ديگري دختر
( آقا اسماعيل و زينب خانم ) مي باشند كه از زندگي مشترك ايشان به يادگار ماند .
سرانجام اين سردار غيور ميهن اسلامي پس از سال ها مجاهدت و مبارزه در راه حق و نبرد در ميادين رزم در تاريخ 25/3/67 در ارتفاعات غرب كشور در منطقه ماهوت قله قاميش به شهادت رسيد و مفقودالجسد گرديد . و اينك سالها از هجرت و شهادت مظلومانه عليرضا خلوص مي گذرد و ما مانديم و خاطره جانسوز آن سلحشور آن راد مرد و حماسه آفرين جبهه هاي نبرد ، آن پاسدار عاشق و سرافراز و آن فرمانده رشيد اسلام .

*گزيده اي از وصيت نامه اين شهيد:

اي اسلاميان! برخروشيد و به رهبري اين امام كبير پرچم اسلام را در سرتاسر جهان برپا كنيد؛ «ان الله يحب الّذين يقاتلون في سبيله صفاً كانّهم بنيان مرصوص». ما همه پاسدار اسلاميم. رفتار و حركات ما بايد چنان اسلامي و الهي باشد كه بر دشمنان قسم خوردة اسلام هم اثر بگذارد و آنها را از چنگال استكبار نجات دهد تا شايد خداوند از اين عمل حقير ما كه خدمتي به اسلام است ما را بيامرزد. اكنون كه اين وصيت‌نامة خود را مي‌نويسم عمليات شروع نشده است. در پايگاه هستيم و من مصمم به نوشتن آخرين وصيت‌نامة خود شدم و در چادر نشسته‌ام و با نوشتن اين وصيت‌نامه شايد خداي بزرگ بر من حقير و بي‌ارزش منّت بگذارد و آرزويي كه دارم برآورده سازد و بتوانم شهادت را در آغوش بگيرم.

همسرم! تو خوب مي‌داني كه من هدفي جز اسلام و حاكميت قرآن در سراسر گيتي ندارم. فقط آرزويم اين است كه روزي تمامي مستضعفان از يوغ ظلم ظالمان و مستكبران رهايي يابند. تو خوب مي‌داني كه من فقط جهت رضاي خداي بزرگ فعاليت مي‌كردم. همسر عزيزم! اگر چه من براي تو آن ايامي كه آنجا بودم همسر با وفا و قابلي كه تو بودي نبودم، اگر چه كه چيزهايي كه لازمه يك زندگي ساده و بي‌آلايش بود، آن را هم باز برايت فراهم نكردم، ولي مطمئن باش كه در آن دنيا سعادت تو را از خداوند بزرگ آرزو مي‌كنم. من تو را در ماندن و استمرار دادن در اين خط سفارش مي‌كنم و اين پيام را به جوانان آنجا برسانيد و به گوش جوانان دنيا برسانيد كه نكند اي جوانان در رختخواب ذلت بميريد كه امام شما حسين(ع) در ميدان رزم به شهادت رسيد. مبادا در خواب جهالت و ناداني بميريد كه امام ششم ما حضرت صادق(ع) رئيس مذهب و دانش بود. مبادا در امر عبادت كوتاهي كنيد كه مولايمان علي(ع) در محراب عبادت به شهادت رسيد. در ضمن، پس از شهادتم بر تابوتم عكس امام را بزنيد و در كنار عكس امام، عكس كوچك مرا بزنيد تا آنهايي كه مخالف اسلام و امام‌اند بدانند كه من شيعه و پيرو امام و خط امام بودم. در تشييع جنازه‌ام فقط امت حزب‌الله باشند تا ضد انقلاب‌ها بدانند كه من فرزند امت حزب‌الله بوده‌ام.

والسلام عليكم و رحمه‌الله و بركاته

پيكارگر راه حق، مخلص راهش، علي‌رضا خلوص دهقان‌پور 6/2/65.


نوشته شده در   سه شنبه 27 ارديبهشت 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode