ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 2 دي 1403
يکشنبه 2 دي 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 6 فروردين 1390     |     کد : 17160

فرماندهي که علمدار لشگرش شد

شهيد حسين خرازي يکي از فرماندهان برجسته 8 سال دفاع مقدس که "خورشيد شلمچه" لقب گرفته است با وجود اينکه دست راستش را در عمليات خيبر تقديم کرد اما تا زمان شهادت در جبهه ها حضور داشت.

 
جام جم آنلاين: شهيد حسين خرازي يکي از فرماندهان برجسته 8 سال دفاع مقدس که "خورشيد شلمچه" لقب گرفته است با وجود اينکه دست راستش را در عمليات خيبر تقديم کرد اما تا زمان شهادت در جبهه ها حضور داشت.
سردار سرلشکر پاسدار حسين خرازي به سال 1336 ه.ش. در يکي از محله‌هاي شهر اصفهان به نام "کوي کلم" در خانواده‌ اي مذهبي چشم به جهان گشود. او از همان آغاز کودکي به همراه پدر بزرگوارش در مسجد محل معروف به "مسجد سيد" به عنوان مؤذن و مکبر فعاليت مي کرد. حسين در کنار دروس مدرسي لحظه‌اي از آموزش مسائل ديني غافل نبود و به تدريج نيز نسبت به امور سياسي آشنايي بيشتري پيدا کرد و در شرايط فساد و خفقان دوران طاغوت گرايش زيادي به مطالعه جزوه ها و کتب اسلامي نشان داد.

حسين در سال 1355 پس از اخذ ديپلم طبيعي به سربازي اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازي فعالانه به تحصيل علوم قرآني در مجامع مذهبي مبادرت ورزيد. در سال 1357 به دنبال صدور فرمان حضرت امام خميني(ره) مبني بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازي فرار کردند و به خيل عظيم امت اسلامي پيوستند. آنها در اين مدت، دائماً در تکاپوي کار انقلاب و تشکل انقلابيون محل بودند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي شهيد حاج حسين خرازي درگير فعاليت در کميته انقلاب اسلامي، مبارزه با ضد انقلاب داخلي و جنگهاي کردستان بود و لحظه‌اي آرام نداشت. به خاطر روحيه نظامي و استعدادي که در اين زمينه داشت مسئوليتهايي را در اصفهان پذيرفت و با شروع فعاليت ضدانقلابيون در گنبد مأموريتي به آن خطه داشت.

شهيد حاج حسين خرازي در اوج درگيريهاي کردستان و بعد از رشادتهايي که در آزادسازي شهر سنندج (همراه با شهيد علي رضاييان فرمانده قرارگاه تاکتيکي حمزه) از خود نشان داد در سمت فرماندهي گردان ضربت که قويترين گردان آن زمان محسوب مي‌شد وارد عمل شد و در آزادسازي ديگر شهرهاي کردستان از قبيل ديواندره، سقز، بانه، مريوان و سردشت نقش مؤثري را ايفا نمود و با تدابير نظامي، بيشترين ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

شهيد خرازي با شروع جنگ تحميلي بنا به تقاضاي همرزمان خود پس از يک‌سال خدمت صادقانه در کردستان راهي خطه جنوب شد و به سمت فرمانده اولين خط دفاعي که مقابل عراقيها در جاده آبادان-اهواز در منطقه "دارخوين" تشکيل شده بود (و بعداً در ميان رزمندگان اسلام، به «خط شير» معروف شد) منصوب گشت. خطي که نه ماه در برابر مزدوران عراقي دفاع جانانه اي را انجام داد و دلاوراني قدرتمند را با وجود کمبود امکانات نظامي تربيت کرد.

در عمليات شکست حصر آبادان فرماندهي جبهه دارخوين را به عهده داشت و رزمندگان توانستند دو پل "حفار" و "مارد" را که عراقيها با نصب آن دو پل بر روي رود کارون آبادان را محاصره کرده بودند به تصرف درآورند.

شهيد خرازي در آزاد سازي "بستان" بهترين مانور عملياتي را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه هاي رملي و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عمليات پيروزمندانه "طريق القدس"، "تيپ امام حسين(ع)" رسميت يافت.

وي در عمليات "فتح المبين" دشمن را در جاده "عين خوش" با همان تدبير فرماندهي اش حدود 15 کيلومتر دور زد و يگان او در عمليات "بيت المقدس" جزو اولين لشکرهايي بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز- خرمشهر رسيد و در آزاد سازي خرمشهر نيز سهم به سزايي داشت. از آن پس در عملياتهاي مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر 4 و خيبر در سمت فرماندهي لشکر امام حسين(ع)، به همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، رشادتهاي بسياري از خود نشان داد.

در عمليات "خيبر" که توأم با صدمات و مشقات زيادي بود، دشمن منطقه را با انواع و اقسام جنگ ‌افزارها و بمبهاي شيميايي مورد حمله قرار داد، اما شهيد خرازي هرگز حاضر به عقب نشيني و ترک موضع خود نشد تا اينکه در اين عمليات يک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گرديد و پيکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.

در عمليات "والفجر 8" لشکر امام حسين(ع) تحت فرماندهي شهيد خرازي به عنوان يکي از بهترين يگانهاي عمل کننده لشکر گارد جمهوري عراق را به تسليم واداشت و پيروزيهاي چشمگيري را در منطقه "فاو" و "کارخانه نمک" که جزو پيچيده ‌ترين مناطق جنگي بود به دست آورد.

در عمليات "کربلاي 5" در جلسه ‌اي با حضور فرماندهان گردانها و يگانها از آنان بيعت گرفت که تا پاي جان ايستادگي کنند و گفت: هرکس عاشق شهادت نيست از همين حالا در عمليات شرکت نکند، زيرا که اين يکي از آن عملياتهاي عاشقانه است و از حسابهاي عادي خارج است.

لشکر او در اين عمليات توانست با عبور از خاکريزهاي هلالي که در پشت "نهر جاسم" – از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهي ادامه داشت – شکست سختي به رژيم بعث عراق وارد آورد. عبور از اين نهر بدان جهت براي رزمند گان مهم بود که علاوه بر تثبيت مواضع فتح شده، عامل سقوط يکي از دژهاي شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.

شهيد سرلشکر پاسدار حسين خرازي سرانجام در عمليات کربلاي 5 زماني که در اوج آتش توپخانه دشمن رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود خود پيگير جدي اين کار شد که در همان حال خمپاره اي در نزديکي اش منفجر شد و روح عاشورايي او به ملکوت اعلي پرواز کرد و اين سردار بزرگ در روز هشتم اسفند ماه 1365 در جوار قرب الهي ماوا گزيد.

خانواده شهيد خرازي نمونه اي از بسياري از خانواده هاي ايراني هستند که فرزندان همراه پدر به جبهه هاي نبرد رهسپار شدند. حاج کريم خرازي دهکردي پدر شهيد حسين خرازي از جانبازان هشت سال دفاع مقدس بود که در ايجاد يگان لجستيک در تيپ 14 امام حسين (ع) نقش به سزايي ايفا کرد و در عمليات والفجر 10 مجروح شد و بعد از شهادت پسرش حسين همواره در جبهه ها حضور مي يافت و سرانجام در ارديبهشت سال 86 روح ملکوتي اش به کاروان شهدا و فرزند بزرگوارش پيوست.


نوشته شده در   شنبه 6 فروردين 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode