ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 17 فروردين 1389     |     کد : 7075

معياري براي ‌جامعه مدرن

يورگن هابرماس از اعضاي برجسته مكتب فرانكفورت است. او را مي‌توان آخرين بازمانده اين مكتب هم به حساب آورد كه انديشه انتقادي با او به اوج پيشرفت خود رسيده است...

 يورگن هابرماس از اعضاي برجسته مكتب فرانكفورت است. او را مي‌توان آخرين بازمانده اين مكتب هم به حساب آورد كه انديشه انتقادي با او به اوج پيشرفت خود رسيده است. از نظر هابرماس انسان‌ها بيشتر و بيشتر تابع محدوديت ‌هاي الزامي پيشرفت‌هاي تكنولوژيك مي‌شوند، البته از نظر او هرگز امكان رها شدن از فناوري وجود ندارد و نمي‌توان از امكانات شگرف آن چشم فرو بست، اما با اين حال پيشرفت تكنولوژيك صرفا يك جنبه از هستي ما را شكل مي‌دهد.
جنبه مهم ديگر همان روابط ميان افراد است. آنچه براي اين جنبه ميان‌ انديشه‌اي وجود دارد، گفتگو و تعامل فكري ميان افراد به جاي دستكاري تكنيكي است. ما از طريق زبان مي‌توانيم خواست و علايق خود را در جمع مطرح كنيم و با يكديگر بر سر آن به چانه‌زني وگفتگو بپردازيم و آن‌گاه به عنوان يك جامعه بر سر اهدافي كه ‌بايد مدنظر قرار دهيم به اشتراك برسيم.
از نظر هابرماس، فناوري هرگز في‌نفسه مشكل نيست، بلكه گسترش غلط نوع ارتباط تكنولوژيك كه ارتباط ميان انسان و طبيعت را تعريف مي‌كند به حيطه روابط ميان انسان‌هاست كه مخاطره‌آميز مي‌نمايد. لاجرم با گسترش تكنيك در سطح روابط اجتماعي آن‌گاه هر مساله اجتماعي خود را به شكل يك مشكل تكنيكي ظاهر مي‌كند و اين موضوع باعث مي‌شود قلمرو ميان افراد كه با بحث و گفتگو و توافق شكل مي‌گيرد نيز بدل به يك امر تكنيكي شود. اگرهمه روابط نيز به عنوان تكنيك مطرح شوند، آن‌گاه واضح است كه قدرت اجتماعي در دستان مديران تكنيكي و بروكرات مي‌افتد.
هابرماس معتقد است در جامعه‌اي كه يك انديشمند نخبه بروكرات نظم اجتماعي را بدون رجوع به مردم انجام و شكل دهد، جنبه ارتباط ميان فردي انكار مي‌شود. شكل انساني زندگي كردن در يك اجتماع آنگاه نمود مي‌يابد كه ما جنبه ارتباط ميان افراد و بحث و گفتگو حول محورهاي مختلف را دوباره در شرايط تكنيكي شده معاصر مطرح كنيم. در جامعه آرماني كه هابرماس از آن سخن مي‌گويد همه‌ معيارها و اهدافي كه شكل گرفته است بر مبناي گفتگو معنا يافته و حول آنها بحث‌هاي گسترده در حوزه‌هاي مختلف اجتماع انجام شده است و با آگاهي كامل از اين ارزش‌هاست كه مي‌توان فناوري را به مسير مطلوبي كه به دست آمده است هدايت كرد، اما از نظر هابرماس پيش از هر چيز ما بايد ساحت بحث عمومي را دوباره احياء كنيم، چرا كه پس از تكنيكي شدن و پيشرفت اين ساحت به دست فن‌‌سالاران، بروكرات از ميان رفته است. آنچه هابرماس در فرض بنيادي خود در نقد فناوري مد نظر قرار مي‌دهد آن است كه فناوري هرگز جايگاهي در روابط ميان افراد و انديشه‌ها ندارد. دستكاري‌هايي كه به واسطه فناوري انجام مي‌شود مي‌تواند در مواجهه با طبيعت كارساز باشد، اما وقتي اين دستكاري‌ها وارد حوزه‌هاي انساني و نيز روابط ميان افراد مي‌شود ايجاد مخاطره مي‌كند. از اين منظر بي‌شك فناوري جديد كه كاملا وارد حوزه‌هاي انساني و روابط ميان افراد شده است، تنها وضعيت فعلي را تراژيك‌‌تر مي‌كند.
به زعم هابرماس نياز به مشروعيت يا خلأ مشروعيت مهم‌ترين مساله جامعه مدرن است. اين بحران در جامعه سرمايه‌داري از طريق دگرگوني در ساخت طبقاتي و رابطه دولت با سرمايه قابل حل است. وي معتقد است در جهان معاصر، عقلانيت به گونه‌اي برابر در 2 سطح عقلانيت نظام اجتماعي (جامعه) و عقلانيت زيست‌جهان رشد نكرده است، زيرا نظام اجتماعي سريع‌تر از زيست‌جهان عقلاني شده است. در نتيجه زيست‌جهان تحت چيرگي يك نظام اجتماعي عقلاني شده درآمده است. براثر همين وضع، زندگي روزانه، دچار فقر و جهان زندگي بيش از پيش بي‌مايه شده است. به نظر هابرماس راه حل اين قضيه در رهايي جهان اجتماعي از چنگ استعمار نهفته است تا از اين طريق جهان اجتماعي بتواند به شيوه‌هاي مناسب خود عقلاني شود.


نوشته شده در   سه شنبه 17 فروردين 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode