معلم: علی! چرا به گوش هایت باند بستی؟
علی: اجازه آقا! داشتم اتو می کردم، یکهو تلفن زنگ زد. اشتباهی اتو را روی گوشم گذاشتم.
معلم: خب چرا آن یکی گوشت را هم بستی؟
علی: آخه، بعدش خودم می خواستم به کسی زنگ بزنم!
اولی: اگر گفتی چه طوری با دو تا چوب می شود آتش درست کرد؟
دومی: اگر یکی از آن دو چوب کبریت باشد کاری ندارد!
مردی وارد داروخانه شد: قرص اعصاب دارید؟
فروشنده: بله!
مرد: پس دو تا از آن بخورید. این یک سرقت مسلحانه است!
بیمار: دکتر، من فکر می کنم دو نفر شده ام.
دکتر: خب،هر دوتان بشینید و یکی از شما قضیه را تعریف کند.
اگر توی ماشین بجای بنزین ماست بریزیم آن وقت چی می شه؟
هیچی بابا فقط به جای بوق بوق می گه دوغ دوغ.