ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 7 ارديبهشت 1403
جمعه 7 ارديبهشت 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 2 آذر 1394     |     کد : 96642

جوک بامزه

یک همسایه دلسوز دختر کوچولویی را که به مدرسه می رفت، متوقف ساخت و گفت: کوچولو! عجب جوراب های عجیبی به پا کرده ای، یک لنگه قرمز و یک لنگه آبی!

 جوراب های لنگه به لنگه
یک همسایه دلسوز دختر کوچولویی را که به مدرسه می رفت، متوقف ساخت و گفت: کوچولو! عجب  جوراب های عجیبی به پا کرده ای، یک لنگه قرمز و یک لنگه آبی!

دختر کوچولو با صدای بچه گانه اش گفت:

عجیب تر این که یک جفت مثل همین جوراب ها هم توی خانه دارم!

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

  

ساندویچ فروشی

مردی به ساندویچ فروشی رفت و گفت: آقا لطفا یک ساندویچ مرغ به من بدهید. فقط گوجه فرنگی نگذارید.
ساندویچ فروش: گوجه فرنگی تمام شده، می خواهید به جایش خیار شور نگذاریم.

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

 

صرف فعل
معلم: وقتی گفته می شود «من می روم، تو می روی، او می رود» چه زمانی است؟
شاگرد: این زمانی است که زنگ خورده و ناظم هم جلوی در ایستاده.

 

  لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

 جنگ رفتن

اولی: وقت جنگ، یک نفر یا صد نفر برای من فرقی ندارد.
دومی: چطور؟
اولی: چون در هر حال من فرار می کنم!

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

 

مهتابی
مادر: پسرم برو مغازه الکتریکی، یک مهتابی بخر!
پسرک به مغازه که رسید، یادش رفت چی باید بگوید
کمی فکر کرد و گفت: آقا ببخشید می شه یک متر لامپ بدهید.

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

 

 فاعل جمله
 معلم : فاعل جمله  دزد از خانه همسایه، دو تا قالیچه دزدید، کجاست ؟
دانش آموز : توی زندان ! 

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان

 

نسخه دکتر
بیمار:آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!
دکتر: مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟
بیمار: چرا پیچیدم دور انگشتم ولی اثر نداشت؟

 

 لطیفه های کودکانه, لطیفه برای کودکان


انشاء
معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟
دانش آموز جواب داد:نوشته ام!
معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!


نوشته شده در   دوشنبه 2 آذر 1394  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode