ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 29 اسفند 1402
سه شنبه 29 اسفند 1402
 
 
  جستجو در سایت
 
  آثار تاريخي شهرستان مرند

پیش از اسلام

12.jpg 

براساس اسناد اورارتویی، سابقهٔ شهرنشینی در مرند تا اواسط هزارهٔ سوم قبل از میلاد می‌رسد، در حالی که در تپه‌های باستانی «گرگر»، ظروف سفالی و ابزارهایی از هزارهٔ پنجم قبل از میلاد دیده شده‌است. هم‌چنین در تپهٔ خاکستری (قلعهٔ مرند) نیز آثاری از هزارهٔ چهارم قبل از میلاد به دست آمده‌است. «ولادیمیر مینورسکی» با استفاده از نظر باستان‌شناسان، این قلعهٔ خاکی فروریخته را از سلسله قلاع خاکی اورارتویی می‌داند.

آن‌چه از مدارک و نظرات باستان‌شناسان و مورخین به دست می‌آید، این است که شهر مرند در روزگار پادشاهی مادها از رونق بسیاری برخوردار بوده و به دلیل اهمیت خاصی که در ایالت آتورپاتکان داشته، همواره مورد توجه حکومت مرکزی بوده‌است. هم‌چنین در دایرة‌المعارف اسلامی آمده‌است که مرند مرکز حکومت اقوامی مهم در دورهٔ «کلده» و «آشور» بوده‌است.

 

 

پس از اسلام

 

آن‌چه که از مدارک تاریخی بر می‌آید، فتح آذربایجان به دست اعراب در سال‌های ۱۸ تا ۲۲ هجری قمری صورت گرفته‌است، اما مورخین اسلامی از مرند برای نخستین بار در سال ۱۶۰ هجری نام برده‌اند. بنا به نوشتهٔ بلاذری، مرند در هنگام فتح آذربایجان، قریهٔ کوچکی بود که «ابوالبیعت حلبس» به آبادی آن‌جا همت گماشت و پس از او پسرش محمد در سال ۲۰۰ هجری، حاکم مرند شد و برای توسعهٔ شهر کوشش بسیار کرد. این مرد فرهنگ دوست، دلیر و شجاع بود و بنا به نوشتهٔ طبری، او شعرهایی به زبان فارسی آذری داشته که در آذربایجان معروف بوده‌است.

چند سلسلهٔ مهم و محلی در این زمان بر مرند حکومت می‌رانده‌اند که از جملهٔ آن‌ها «سالاریان»، «روادیان» و «شدادیان» را می‌توان نام برد. در اواخر قرن چهارم هجری، در کتاب‌های «حدودالعالم» و «صورة‌الارض»، از مرند به عنوان شهری آباد یاد شده‌است و ابوعبدالله مقدسی نیز مرند را شهری مستحکم نامیده و حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب نوشته‌است: «مرند شهر بزرگی است که دور بارویش ۸۰۰ گام است و باغ‌های پرمیوه دارد. بالاخره شاردن، سیاح فرانسوی می‌نویسد: «مرند شهر خوبی است و دارای ۲۵۰۰ باب خانه و باغچه می‌باشد و بوستان‌هایش بیش‌تر از عمارت و آبادی است»‍. هم‌چنین بسیاری از مورخین اسلامی از جمله ابن حوقل بغدادی، یاقوت حموی، حمدالله مستوفی قزوینی، ابراهیم اصطخری، الفداء قزوینی، ناصر خسرو قبادیانی، ابن واضح یعقوبی، یحیی بلاذری و ابن خرداذیه، همگی در کتب خود از مرند یاد کرده و آن را توصیف کرده‌اند.

در سال ۶۰۲ هجری قمری، مرند در یک یورش سهمگین توسط گرجیان به ویرانی کشیده شد و در سال ۶۲۲، «سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه» در مرند استقرار یافت.

در دورهٔ ایلخانان بر رونق و آبادی مرند افزوده شد. به طوری که بنای کاروانسرای آیراندیبی و قلعهٔ هلاکو در شمال مرند نیز از بناهای اواخر دورهٔ ایلخانی، یعنی زمان ابوسعید بهادرخان به سال ۷۳۱ است که کتیبهٔ محراب مسجد جامع مرند نیز شاهد این مدعاست.

مرند در زمان حکومت امرای محلی قراقویونلوها، محل پیکارهای مختلفی واقع گردید. در سال ۸۰۷ هجری، مرند به دست سپاهیان «میرزا ابوبکر گورکان» غارت گردید. قرایوسف در سال ۸۰۹، پس از جنگ با ابوبکر در مرند، زمستان را اتراق کرد. در سال ۸۳۷، شهر مرند پس از نبردی طولانی بین آق‌قویونلوها و تیموریان به دست آق قویونلوها فتح گردید. جهانشاه میرزا قرایوسف، هنگام جنگ با برادر خود -اسکندر میرزا- در مرند اقامت گزید. در دورهٔ صفویه، هنگام جنگ بین شاه تهماسب صفوی با عثمانیان، مرند مرکز فرماندهی سپاه ایران بود. در سال ۱۰۱۱ هجری، شاه عباس صفوی حکومت مرند را به «جمشید سلطان دمبلی» سپرد. در سال ۱۰۱۴ تا ۱۰۱۶ در هنگام جنگ بین صفویه و عثمانیان، شاه عباس مدتی در مرند مستقر شد. در بین سال‌های ۱۰۴۵ و ۱۱۳۵ هجری، شهر مرند در جنگ‌های بین ایران و عثمانی مورد تعرض و قتل و غارت قرار گرفت. در زمان ضعف دولت صفویه و حکومت نادرشاه افشار، شهر مرند به دست حکام خاندان دنبلی اداره می‌شد. در دورهٔ زندیه، کریم خان زند در سال ۱۲۰۵ هجری توانست آذربایجان، از جمله مرند را از دست حکام محلی درآورد. در دورهٔ قاجاریه نیز حسین خان دنبلی حاکم مرند و خوی از فتحعلی شاه قاجار پذیرائی کرد. در زمان عقد معاهدهٔ ترکمانچای به سال ۱۲۴۳، نمایندهٔ عباس میرزا با «پاسکویچ»، فرماندهٔ روسی در مرند ملاقات کرد. در دورهٔ مشروطیت، سردار ملی سال‌ها در مرند با «میرزا حسین خان یکانی» و «رضاقلی سرتیپ یکانی» فرزند «زال خان» روابط نزدیک داشته‌است. از دیگر مجاهدین آزادی خواه دورهٔ مشروطیت در مرند از اشخاص زیر می‌توان نام برد: «میرزا عیسی حکیم‌زاده»، «اسماعیل یکانی»، «نورالله یکانی»، «حبیب‌الله شاملوی مرندی»، «حاج ابراهیم ذوالفقارزاده»، محمدولی صراف»، «حاج حسین صراف»، میرزا محمود»، برادران «میرزا صابر مرندی» معروف به مکافات، صاحب روزنامهٔ مکافات به سال ۱۳۲۷ هجری در خوی، «حاج جلال مرندی»، «محسن خان»، «مصطفی خان اسفندیاری»، «حاج ملاعباس واعظ قره‌آغاجی»، «حاج علی‌اکبر صدیقی»، «میرزا کریم‌زاده» و «میرزا نصیر رئیس‌السادات» و پسرش «میرزا احمد رئیس‌السادات».

بطلیموس، جغرافیادان یونانی که قبل از میلاد می‌زیسته، از این شهر به نام «ماندگار» نام برده و آن را یکی از آبادترین شهرها در تاریخ می‌خواند. در روایات باستانی ارامنه آمده‌است که حضرت نوح(ع) در مرند مدفون شده و کلمهٔ مرند از یک فعل لغت ارمنی به معنای تدفین اشتقاق یافته‌است.

ولی ارامنهٔ امروزی را اعتقاد بر این است که نوح(ع) بعد از طوفان در نخجوان فرود آمد و در این شهر نیز مدفون شد و قبر همسرش هم در مرند واقع شده‌است.

مطابق نوشته‌های تورات، مادر حضرت نوح(ع) در مسجد بازار مرند مدفون است. برخی نیز بنای شهر مرند را به امر دختر ترسائی به نام «ماریا» می‌دانند و بنای اولیهٔ مسجد جامع فعلی مرند را نیز، کلیسایی می‌شمارند که وی بنا کرده‌است و نام مرند را هم برگرفته از نام ماریا با اندکی تغییر می‌دانند.

 

 

 

طاق و قلعه هلاکو

 

halakoyi.jpg 

از مرند به طرف جلفا در 27 کيلومتري مرند، بقاياي يک بناي آجري عهد مغول در سمت شمال جاده جلب نظر مي کند. اين بناي تاريخي که نزد اهالي محل به «کاخ هلاکو» معروف است، در دشت بسيار وسيعي به نام «دشت هلاکو» يا «الاکي» واقع است. آنچه از ساختمان مغولي باقي مانده پي هاي سنگي و ديوار هاي قطوري است که مبين محوطه ساختماني سي متر در سي متر مي باشد و بدنه اي از يک طاق مدخل و سر بنا باقي مانده از يک دهم طاق اصلي به علاوه پايه هاي سنگي چهارگوشه و دو برج از ضلع جنوبي که ويران شده است. بدنه طاق به سبک ديگر بناهاي آجري عهد ايلخاني مغول و بر روي پايه سنگي بنا شده است. آن چه فعلا موجود مي باشد در حدود 6 متر ارتفاع دارد. در حاشيه آن اثري از کتيبه کوفي مزين با آجر و کاشي فيروزه اي رنگ ديده مي شود که دور تا دور طاق سر در بنا را پوشانده و اينک مقدار محدود و کمي از کتيبه و تزيينات آن باقي مانده است. قطر بدنه طاق نيم متر در يک متر است و در جبهه خاوري آن قسمتي از بقاياي ديوار ساختمان از آجر هنوز باقي است. درست روبه روي اين بنا در سمت جنوبي جاده بر روي يک تپه صخره اي نسبتا مرتفع، بقاياي ديواره سنگي يک قلعه مخروبه وجود دارد که نزد اهالي محل به قلعه «گبرها» معروف است. علاوه بر اطلاق نام « قلعه گبر ها» اهالي به آن «قلعه هلاکو» نيز مي گويند. قلعه حصاري بسيار محکم و عريض مي باشد که تا 5/3 متر داشته است. تعدادي تکه سفال پارتي نيز در حوالي بنا به دست آمده است. از مشاهده پاره سفال ها مي توان تاريخ احداث قلعه را به ابتداي هزاره اول قبل از ميلاد منسوب نمود.

 

قلعه سن سارود


 

اين قلعه در 26 كيلومتري شمال مرند واقع در روستاي هرزند بر روي تپه‌اي سنگي و مرتفع قرار دارد. در بخش شرقي قلعه تخته سنگهاي بزرگي وجود دارند كه قدمت آنها معلوم نيست ولي آثار باقيمانده از جمله قسمتهائي از حصارهاي دفاعي قلعه و برجهاي نيم استوانه‌اي پيش آمدة آن بناي قلعه را در قرون هفتم و هشتم نشان مي‌دهد. اين قلعه مي‌تواند يكي از قلعه‌هاي دفاعي منطقه باشد زيرا تقريباً در مرز شرقي ايران و ارمنستان واقع شده است. در جنوب قلعه نيز گورستاني از ادوار اسلامي وجود دارد.

 

آشنایی با مسجد جامع مرند

 

 

مسجد جامع مرند يك بناي تاريخي و ارزشمند است كه ماجراهاي زيادي در دل خود دارد. در روزگار ساساني آتشكده معروفي بوده كه با سكونت ارامنه در اين منطقه كليسا شده و در قرن سوم هجري قمري با گرويدن مردم به دين اسلام آتشكده و كليسا به مسجد تبديل شده است.

 

احداث كليسا در شهر مرند با توجه به فرار ترسايان و نسطوريان در قرن پنجم ميلادي از ستم امپراتوري روم شرقي و كشيشان متعصب مسيحي به اين منطقه، باوركردني است.

 بر بالاي محراب بسيار زيباي مسجد سنگ‌نوشته‌اي با اين كلمه‌ها قرار دارد: «السلطان الاعظم مالك الرقاب الامم ابوسعيد خلدالله ملكه 731 ه.ق» عرض محراب 75/2 و ارتفاع آن 6 متر است كه با آيات قرآني به خط كوفي و گچ‌بري‌هاي بديع زينت يافته است.  مسجد جامع مرند در مرکز شهر مرند واقع شده است. طبق کتيبهٔ محراب مسجد، اين بنا در سال ۷۳۱ هـ.ق در زمان سلطنت ابوسعيد بهادرخان از محل خيرات مردم مرند و جزيه‌اى که در آن زمان از غير مسلم مى‌گرفتند به توليت حسين بن محمود ابن تاج خواجه ساخته شد.  

 امروزه کف مسجد به اندازه سه پله از سطح کوچه مجاور پايين‌تر است و دالانى به طول ۱۲ متر با سه طاق گنبدي، ورودى را به شبستان‌ها مربوط مى‌سازد. در سمت چپ اين دالان، شبستان جنوبى با گنبدى کم خيز واقع شده که بر فراز آن کتيبه‌اى از سنگ به چشم مى‌خورد. چنين به نظر مى‌رسد که در سال ۷۴۰ هـ.ق در حالى که بيش از ۹ سال از عمر اين مسجد نمى‌گذشت توسط تاج خواجه مرمت شد و توسعه يافت. محوطه اصلى مسجد با سقفى مشتمل بر شش گنبد، فضاى اصلى مجموعه را تشکيل مى‌دهد.  

 

 محراب به عرض ۷۵/۲ و ارتفاع ۶ متر در جنوب مسجد واقع شده و مزين به آيات قرآنى به خط کوفى و گچ‌برى‌هاى زيبا و بديع است. کتيبه تاريخى محراب در قوس بزرگ بالاى آن ديده مى‌شود. در فاصله دو ستون تزيينى و گچ‌برى کنار محراب، نام سازنده محراب به خط رقاع نوشته شده است: عمل عبدالفقير نظام بندگير تبريزي در داخل هلال و در پايين دو کتيبه مزبور، کتيبهٔ گچ‌برى ديگرى به خط رقاع وجود دارد.