ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : يکشنبه 11 شهريور 1403
يکشنبه 11 شهريور 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : دوشنبه 16 خرداد 1390     |     کد : 20573

رهبر انقلاب در اجتماع پرشور زائران حرم امام خميني(ره):اي امام ! شهادت مي دهم مردم راه تو را حفظ كرده اند

رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجتماع عظيم و نوراني قشرهاي مختلف مردم سراسر كشور، با تبيين ويژگي هاي بيداري اسلامي ملت هاي منطقه به عنوان تحقق پيش بيني مبارك امام...

رهبر معظم انقلاب اسلامي در اجتماع عظيم و نوراني قشرهاي مختلف مردم سراسر كشور، با تبيين ويژگي هاي بيداري اسلامي ملت هاي منطقه به عنوان تحقق پيش بيني مبارك امام، معناي حقيقي ارادت عميق و ستايش برانگيز ملت را به امام راحل عظيم الشان، پذيرش و پايبندي ملي به مكتب و راه آن بزرگوار خواندند و فرمودند: در جوار مرقد مطهر امام، در جوار ارواح طيبه شهدائي كه در اين گلزار معنوي -بهشت زهرا - به خاك سپرده شده اند، شهادت مي دهم كه ملت ما اين راه را خوب حركت كرده است، راه امام را حفظ كرده است.
متن كامل فرمايشات حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به شرح ذيل است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين والصّلاه والسّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابي القاسم المصطفي محمّد و علي اله الاطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّه اللّه في الأرضين.
سلام و رحمت خدا بر روح مطهر امام بزرگوار و شهداي انقلاب اسلامي. امروز بار ديگر ملت ايران سالگرد امام بزرگوارمان را با اين تجديد ياد و خاطره، در جهت مكتب امام و راه امام پي مي گيرند. هر سال روز چهاردهم خرداد فرصتي است براي مطرح شدن بخشي و بعدي از ابعاد زندگي مطهر امام و خط مبارك و روشن آن بزرگوار. امسال اين روز با روز اول ماه مبارك رجب هم همراه است. ماه رجب، ماه رحمت و بركت الهي است. از پيغمبر مكرم اسلام نقل شده است كه فرمود: «اللّهمّ بارك لنا في رجب و شعبان».(1) اين ماه و ماه شعبان، گذرگاه مؤمنان به سوي ماه ضيافت الهي - ماه مبارك رمضان - است.
امسال سالگرد امام با يك حادثه مهم ديگر نيز همراه و همزمان است و آن، بيداري اسلامي است؛ حادثه و حماسه اي كه امام بزرگوار ما انتظار آن را مي كشيدند، آرزوي آن را داشتند و از آن خبر هم داده بودند. امام بزرگوار حركت بيداري ملت هاي مسلمان را پيش بيني مي كرد و خداوند متعال تفضل فرمود، اين پيش بيني به وقوع پيوست؛ همچنان كه سقوط حكومت شوروي را پيش بيني كرد و خداي متعال آن را تحقق بخشيد.
امروز عرايض من در دو بخش است، كه اميدوارم بتوانم در مدت كوتاهي اين دو بخش را عرض كنم. يك بخش، مروري است بر درس بزرگ امام بزرگوار ما؛ مروري بر مكتب ماندگار امام عزيز ما كه ذخيره ملت ايران است؛ سرمايه اي است كه ملت ايران با تكيه بر آن، با در دست داشتن اين سرمايه، توانسته است گذرگاه هاي دشواري را كه به طور معمول و متعارف در سر راه ملتي با چنين آرمان هائي قرار دارد، طي كند. يك بخش هم نگاه به مسائل منطقه است.
در باب مكتب امام، اين نكته را ملت عزيز ايران كاملاً مي دانند كه ارادت و محبت مردم به امام بزرگوار، صرفاً از نوع يك علقه قلبي و احساسي و عاطفي نيست. اگرچه از لحاظ احساسات و عواطف، محبت امام در دل ها موج مي زند، اما اين همه مسئله نيست؛ بلكه ارادت مردم به امام بزرگوار، به معني پذيرش مكتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حركت عمومي و همگاني ملت ايران است؛ يك راهنماي نظري و عملي است كه كشور و ملت را به عزت و پيشرفت و عدالت مي رساند. در طول اين سي و دو سال گذشته، عملاً هم همين بوده است. يعني هر جا ما توفيق پيدا كرديم كه به توصيه هاي امام جامه عمل بپوشانيم، هر جا توانستيم خط انگشت اشاره امام را دنبال كنيم، توفيقات فراواني نصيب ما شد. مردم با اين چشم، به راه امام و خط امام و ميراث ماندگار امام نگاه مي كنند. در اين سي سال، ملت ما توانسته است در مقابل سنگين ترين توطئه ها ايستادگي كند. عليه ملت ايران توطئه نظامي بود، توطئه امنيتي بود، توطئه اقتصادي بود - اين تحريم هاي گسترده در طول اين سي سال وجود داشته است - توطئه تبليغاتي بود - امپراتوري گسترده رسانه اي و تبليغات، عليه ملت ايران به طور كامل مشغول كار و تحريك بوده است - توطئه سياسي بود. ملت ايران به بركت مكتب امام و راه امام، در مقابل اين توطئه ها ايستادگي كرد.
مكتب امام يك بسته كامل است، يك مجموعه است، داراي ابعادي است؛ اين ابعاد را بايد با هم ديد، با هم ملاحظه كرد. دو بعد اصلي در مكتب امام بزرگوار ما، بعد معنويت و بعد عقلانيت است. بعد معنويت است؛ يعني امام بزرگوار ما صرفاً با تكيه بر عوامل مادي و ظواهر مادي، راه خود را پي نمي گرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوك معنوي، اهل توجه و تذكر و خشوع و ذكر بود؛ به كمك الهي باور داشت؛ اميد او به خداي متعال، اميد پايان ناپذيري بود. و در بعد عقلانيت، به كار گرفتن خرد و تدبير و فكر و محاسبات، در مكتب امام مورد ملاحظه بوده است. من نسبت به هر كدام، چند جمله اي عرض خواهم كرد.
بعد سومي هم وجود دارد، كه آن هم مانند معنويت و عقلانيت، از اسلام گرفته شده است. عقلانيت امام هم از اسلام است، معنويت هم معنويت اسلامي و قرآني است، اين بعد هم از متن قرآن و متن دين گرفته شده است؛ و آن، بعد عدالت است. اينها را بايد با هم ديد. تكيه بر روي يكي از اين ابعاد، بي توجه به ابعاد ديگر، جامعه را به راه خطا مي كشاند، به انحراف مي برد. اين مجموعه، اين بسته كامل، ميراث فكري و معنوي امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانيت بود، هم مراقب معنويت بود، هم با همه وجود متوجه به بعد عدالت بود.
من چند نمونه از مظهر عقلانيت امام عرض مي كنم. اولين نمونه، همين گزينش مردم سالاري براي نظام سياسي كشور بود؛ يعني تكيه به آراء مردم. انتخاب مردم سالاري، يكي از مظاهر روشن عقلانيت امام در مكتب حياتبخش و نجاتبخش او بود. قرن هاي متمادي حكومت هاي فردي بر كشور ما حكومت كرده بودند و حتّي در دوراني كه در ايران جريان مشروطه به وجود آمد و بظاهر جريان قانون در كشور رسمي شد، عملاً استبداد و ديكتاتوري دوران پهلوي از استبداد گذشتگانشان گزنده تر و سخت تر و مصيبت بارتر بود. در كشوري با اين سابقه، امام بزرگوار ما اين امكان را پيدا كرد، اين توفيق را يافت كه مسئله حضور مردم و انتخابات مردمي را به يك حقيقت نهادينه شده تبديل كند. مردم ما هرگز مزه انتخابات آزاد را، جز در برهه هاي بسيار كوتاه در صدر مشروطه، تجربه نكرده بودند. در يك چنين كشوري، در يك چنين فضائي، امام بزرگوار ما از اولين قدم، انتخابات را در كشور نهادينه كرد. بارها شنيديد كه در طول اين سي و دو سالي كه از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد، در حدود سي و دو يا سي و سه انتخابات در كشور اتفاق افتاده است، كه مردم آزادانه پاي صندوق هاي رأي آمدند و رأي خودشان را به صندوق انداختند و منشأ تشكيل مجلس و دولت و خبرگان و شوراهاي شهر و امثال اينها شدند. اين، بارزترين نمونه عقلانيت امام بزرگوار ما بود.
يك نمونه ديگر از عقلانيت امام و تكيه او به خرد و هوشمندي، عبارت است از سرسختي و عدم انعطاف او در مقابله با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نكرد. بعد از آنكه دشمن ملت ايران و دشمن اين انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل كوه ايستاد. آن كساني كه خيال كردند و خيال مي كنند عقل اقتضاء ميكند كه انسان گاهي در مقابل دشمن كوتاه بيايد، امام درست نقطه مقابل اين تصور حركت كرد. عقلانيت امام و آن خرد پخته قوام يافته اين مرد الهي، او را به اين نتيجه رساند كه در مقابل دشمن، كمترين انعطاف و كمترين عقب نشيني و كمترين نرمش، به پيشروي دشمن مي انجامد. در ميدان روياروئي، دشمن از عقب نشيني طرف مقابل، دلش به رحم نمي آيد. هر يك قدم عقب نشيني ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معناي يك قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست. اين، يكي از مظاهر عقلانيت امام بزرگوار بود.
يك مظهر ديگر عقلانيت امام، تزريق روح اعتماد به نفس و خوداتكائي در ملت بود. در طول سال هاي متمادي، از آغاز تسلط و ورود غربي ها در اين كشور - يعني از اول قرن 19 ميلادي كه پاي غربي ها به ايران باز شد - دائماً به وسيله عوامل و دستياران خودشان، با تحليل هاي گوناگون، توي سر ملت ايران مي زدند؛ ملت ايران را تحقير مي كردند، به ملت ايران مي باوراندند كه نمي تواند، عرضه اقدام علمي و پيشرفت علمي ندارد، توانائي كار كردن و روي پاي خود ايستادن را ندارد. سردمداران رژيم پهلوي و قبل از او، مكرر ملت ايران را تحقير مي كردند. اينجور وانمود مي كردند كه اگر پيشرفتي متصور است، اگر كار بزرگي بايد بشود، بايد به وسيله غربي ها بشود؛ ملت ايران توانائي ندارد. امام بزرگوار به يك چنين ملتي روح اعتماد به نفس را تزريق كرد، و اين نقطه تحول ملت ايران شد. پيشرفت هاي ما در زمينه علمي، در زمينه صنعتي، در انواع و اقسام عرصه هاي زندگي، معلول همين اعتماد به نفس است. امروز جوان ايراني ما، صنعتگر ايراني ما، دانشمند ايراني ما، سياستمدار ايراني ما، مبلّغ ايراني ما احساس توانائي ميكند. اين شعار «ما ميتوانيم» را امام بزرگوار در اعماق جان اين ملت قرار داد. اين، يكي از مظاهر مهم عقلانيت امام بزرگوار بود.
يك مظهر ديگر، تدوين قانون اساسي بود. امام خبرگان ملت را از طريق انتخابات مأمور كرد كه قانون اساسي را تدوين كنند. آن تدوين كنندگان قانون اساسي، با انتخاب ملت اين كار را انجام دادند. اينجور نبود كه امام يك جمع خاصي را بگذارد كه قانون اساسي بنويسند؛ به عهده ملت گذاشته شد. ملت خبرگاني را با شناسائي خود، با معرفت خود انتخاب كردند و آنها قانون اساسي را تدوين كردند. بعد امام همين قانون اساسي را مجدداً در معرض آراء مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسي در كشور تشكيل شد. اين، يكي از مظاهر عقلانيت امام است. ببينيد، پايه هاي نظام را امام اينجور مستحكم كرد. هم از لحاظ حقوقي، هم از لحاظ سياسي، هم از لحاظ فعاليت اجتماعي، هم از لحاظ پيشرفت هاي علمي، امام يك قاعده محكم و مستحكمي را به وجود آورد كه بر اساس اين قاعده مي شود تمدن عظيم اسلامي را بنا نهاد.
از جمله مسائلي كه مظهر عقلانيت امام بزرگوار بود، اين بود كه ايشان به مردم تفهيم كرد كه آنها صاحب و مالك اين كشورند. مملكت صاحب دارد. اين حرف را در دوران حكومت هاي استبدادي بر زبان جاري مي كردند كه آقا مملكت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملكت، ديكتاتورها و مستبديني بودند كه بر كشور حكمراني ميكردند. امام به مردم تفهيم كرد كه مملكت صاحب دارد و صاحب مملكت، خود مردم هستند.
مظهر معنويت در امام بزرگوار، در درجه اول، اخلاص خود او بود. امام كار را براي خدا انجام داد. از اول، هرچه كه احساس مي كرد تكليف الهي اوست، آن را انجام مي داد. از فداكاري در اين راه، امام ابا نكرد. از شروع مبارزات در سال 1341، امام اينجور عمل كرد؛ با تكليف پيش رفت. به مردم و مسئولين هم اين درس را بارها گفت و تكرار كرد كه آنچه مهم است، تكليف است. ما تكليف را انجام مي دهيم، ترتّب نتيجه بر كار ما دست خداست. بنابراين مظهر مهم معنويت در رفتار امام، اخلاص او بود. براي خاطر تعريف و تمجيد اين و آن، حرفي نزد، كاري نكرد، اقدامي نكرد. آنچه كه براي خدا انجام داد، به وسيله خداي متعال به آن بركت داده شد؛ ماندگار شد. خاصيت اخلاص اين است. امام همين توصيه را به مسئولين هم تكرار مي كردند. امام ماها را امر ميكردند به اين كه اهل توكل باشيم، اهل اعتماد به خدا باشيم، اهل حسن ظن به پروردگار باشيم، براي خدا كار كنيم. خود او اهل توكل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پايان ماه رمضان، انسان وقتي امام را ميديد، به طور محسوسي در او احساس نورانيت ميكرد. از فرصتهاي زندگي براي تقرب به خداي متعال، براي پاكيزه كردن دل و جان مطهر خودش استفاده ميكرد. ديگران را هم امر مي كرد و مي گفت: ما در محضر خدا هستيم. عالم، محضر خداست. عالم، محل حضور جلوه هاي الهي است. همه را به اين راه سوق مي داد. خود او اهل رعايت اخلاق بود، ديگران را هم به اخلاق سوق مي داد. بخش مهمي از معنويت در اسلام عبارت است از اخلاق، دوري از گناه، دوري از تهمت، دوري از سوءظن، دوري از غيبت، دوري از بددلي، دوري از جداسازي دل ها از يكديگر. خود امام بزرگوار اين چيزها را رعايت مي كرد، به مردم هم سفارش مي كرد، به مسئولين هم سفارش مي كرد. امام ماها را توصيه مي كردند به اين كه مغرور نشويم، خودمان را بالاتر از مردم ندانيم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانيم، بي عيب ندانيم. همه مسئولين طراز اول كشور اين را از امام شنيده بودند كه بايستي آماده باشيم؛ اگر چنانچه از ما عيب گرفتند، نگوئيم ما بالاتر از اينيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از اينيم كه به ما انتقادي وارد باشد. خود امام هم همين جور بود. ايشان، هم در نوشته هاي خود - بخصوص در اواخر عمر شريفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضيه اشتباه كردم. اقرار كرد به اين كه در فلان قضيه خطا كرده است؛ اين خيلي عظمت لازم دارد. روح يك انساني بايد بزرگ باشد كه بتواند يك چنين حركتي را انجام دهد؛ خودش را منسوب كند به اشتباه و خطا. اين معنويت امام بود، اين اخلاق امام بود؛ اين يكي از ابعاد مهم درس امام به ماست.
بعد عدالت هم در مكتب امام بسيار برجسته است. اگرچه به يك معنا عدالت هم از همان عقلانيت و نيز از معنويت برمي خيزد، اما برجستگي بعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به طور مشخص تري در مقابل ما قرار مي دهد. از اول پيروزي انقلاب، امام تكيه بر طبقات ضعفا را اصرار كردند، تكرار كردند، توصيه كردند. تعبير «پابرهنگان» و «كوخ نشينان» جزو تعبيراتي بود كه در كلام امام بارها و بارها تكرار شد. به مسئولين اصرار داشتند كه به طبقات محروم برسيد. به مسئولين اصرار داشتند كه از اشرافيگري پرهيز كنند. اين، يكي از توصيه هاي مهم امام بزرگوار بود. ما نبايد اينها را فراموش كنيم. آفت مسئوليت در يك نظامي كه متكي به آراء مردم و متكي به ايمان مردم است، اين است كه مسئولين به فكر رفاه شخصي بيفتند؛ به فكر جمع آوري براي خودشان بيفتند؛ در هوس زندگي اشرافيگري، به اين در و آن در بزنند؛ اين آفت بسيار بزرگي است. امام خودش از اين آفت بكلي بركنار ماند و مسئولين كشور را هم بارها توصيه مي كرد كه به كاخ نشيني و به اشرافيگري تمايل پيدا نكنند، سرگرم مال اندوزي نشوند، با مردم ارتباط نزديك داشته باشند. ماها كه آن روز جزو مسئولين بوديم، امام دوست مي داشت كه با مردم ارتباط داشته باشيم، مأنوس باشيم؛ اصرار داشت كه خدمات به اقصي نقاط كشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومي كشور بهره مند شوند. اينها ناظر به آن بعد عدالت امام بزرگوار بود. امام اصرار داشت كه مسئولين از ميان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگي ها ملاك قبول مسئوليت ها نباشد. وابستگي به شخصيت ها، به فاميل ها، بلاي هزار فاميلي كه در دوران قاجار و دوران پهلوي بر سر اين كشور آمد، امام بزرگوار ما را نسبت به اين قضيه حساس كرده بود. گاهي در مقام تعريف از يك مسئولي مي گفتند: اين از دل مردم برخاسته است. ملاك را اين مي دانستند. از نظر امام بزرگوار، تكيه به ثروت و تكيه به قدرت براي گرفتن مسئوليت، جزو خطرهاي بزرگ براي كشور و براي انقلاب بود. خب، اينها ابعاد خط امام است.
برادران و خواهران من! ملت عزيز ايران! اين مكتب، ما را در طول اين سي و دو سال از گردنه هاي خطرناكي عبور داده است؛ سطح عزت ملي و شرافت بين المللي ما را بالا آورده است. كشور به بركت پيمودن اين راه، در همان حدي كه رعايت كرده است، پيشرفت كرده است؛ به سمت آرمان هاي خود پيش رفته است. ما بايد رعايت كنيم، منتها همه جوانب را با هم. اگر كسي يا جرياني بخواهد به نام عقل گرائي، از ارزشهاي اسلامي و انقلابي عدول كند، اين انحراف است. اگر كسي بخواهد به وسيله عقل گرائي، در مقابل دشمن بي تقوائي به خرج بدهد، وابستگي به وجود بياورد، اين انحراف است، اين خيانت است. آن عقلانيتي كه در مكتب امام بزرگوار ما هست، اقتضاء نمي كند كه ما از خدعه دشمن غافل شويم، از كيد او غافل شويم، از نقشه عميق او غافل شويم، به او اعتماد كنيم، در مقابل او كوتاه بيائيم. هرچه كه انسان در مقابل دشمن كوتاه بيايد، پشتوانه عظيم معنوي در درون كشور و درون ملت را از دست خواهد داد.
همين طور در نقطه ديگر: اگر به نام عدالت خواهي و به نام انقلابيگري، اخلاق را زير پا بگذاريم، ضرر كرده ايم؛ از خط امام منحرف شده ايم. اگر به نام انقلابيگري، به نام عدالت خواهي، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كساني كه از لحاظ فكري با ما مخالفند، اما مي دانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آنها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از خط امام منحرف شده ايم. اگر بخواهيم به نام انقلابيگري و رفتار انقلابي، امنيت را از بخشي از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام منحرف شده ايم. در كشور آراء و عقايد مختلفي وجود دارد. اگر چنانچه يك عنوان مجرمانه اي بر يك حركتي، بر يك حرفي منطبق شود، اين عنوان مجرمانه البته قابل تعقيب است؛ دستگاه هاي موظف بايد تعقيب كنند و مي كنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه اي نباشد، كسي است كه نمي خواهد براندازي كند، نمي خواهد خيانت كند، نمي خواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سليقه سياسي ما، با مذاق سياسي ما مخالف است، ما نمي توانيم امنيت را از او دريغ بداريم، عدالت را دريغ بداريم؛ «و لايجرمنّكم شنئان قوم علي الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور مي دهد و مي گويد: مخالفت شما با يك قومي، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذاريد و فراموش كنيد. «اعدلوا»؛ حتّي در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهيد. «هو اقرب للتّقوي»؛ (2) اين عدالت، نزديكتر به تقواست. مبادا خيال كنيد تقوا اين است كه انسان مخالف خودش را زير پا له كند؛ نه، عدالت ورزيدن با تقوا موافق است. همه هوشيار باشيم، همه بيدار باشيم. اين بعد هم نبايد ابعاد ديگر را در سايه قرار بدهد.
بعد معنويت هم همين جور. ما اهل معنويتيم، اهل توسليم، اهل توجهيم، اهل ذكريم؛ خدا را شكر. فضاي جامعه ما، مالامال از توجه به خداست. ماه رمضان كشور ما، يك ماه رمضان تماشائي است؛ بهار معنويت است. اين جوانهاي عزيز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذكر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نوراني اي دارند كه انسان لذت مي برد. در روزهاي آينده، همين مراسم اعتكافي كه جوانان ما راه مي اندازند، پديده شگفت آوري است.
در دوران جواني ما، در حوزه علميه قم، ايام نيمه رجب كه روزهاي معروف اعتكاف است، شايد در مسجد امام آن روز، ده نفر، پانزده نفر، بيست نفر طلبه - آن هم در مركز حوزه علميه، كه قم باشد - اعتكاف مي كردند؛ اين كار معمول نبود، بلد نبودند. امروز در دانشگاه هاي كشور، هزاران نفر از جوانان دانشجو - دختران و پسران - در مساجد دانشگاه ها اعتكاف مي كنند، سه روز عبادت مي كنند، خلوت مي كنند، با خداي خود ارتباط برقرار مي كنند؛ مساجد بزرگ و مجامع بزرگ كه جاي خود دارد. اينها معنويت است. كشور ما اهل معنويت است، اما معنويت ما همراه و همروال است با احساس مسئوليت. اين معنويت به هيچ وجه نبايد ما را از مسئوليت عظيم انقلابي خودمان جدا كند، بلكه كمك به حركت انقلابي است. آن كساني كه با تكيه به دينداري و با عنوان كردن دينداري، سعي مي كنند جامعه را سياست زدائي كنند، جوانان را سياست زدائي كنند، جوانان را از حضور در عرصه هاي كشور دور نگه دارند، اشتباه مي كنند، راه خطا مي روند، دچار انحرافند؛ اين ابعاد با همديگر است.
من در اينجا، در جوار مرقد مطهر امام، در جوار ارواح طيبه شهدائي كه در اين گلزار معنوي - بهشت زهرا - به خاك سپرده شده اند، شهادت مي دهم كه ملت ما اين راه را خوب حركت كرده است، راه امام را حفظ كرده است. من به چشم مي بينم و مي توانم گواهي بدهم كه جوانان انقلابي امروز ما، از جوانان انقلابي آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ايمان و تقوا و استحكام عقيده بهتر نباشند، عقب تر نيستند. من از صميم قلب و از بن دندان گواهي مي دهم و اعتقاد دارم كه بهترين نقش را مردم ايفاء كرده اند؛ ارزش ها را نگه داشته اند، حفظ كرده اند و پاي آن ايستاده اند؛ مردم بودند كه نقشه هاي دشمنان ما را خنثي كردند.
نمي خواهم به تفصيل در اين باره صحبت كنم؛ هم وقت نيست، هم شايد الان وقت اين صحبت نيست؛ اما به اجمال و اشاره عرض ميكنم كه دشمنان ما تصور ميكردند با رحلت امام، آغاز فروپاشي اين نظام مقدس كليد زده خواهد شد. آنها خيال مي كردند امام كه رفت، بتدريج اين شعله خاموش خواهد شد، اين چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشييع جنازه امام، آن احساسات مردم، آن حركت عظيم مردم در حمايت از كاري كه خبرگان كردند، اينها را مأيوس كرد. يك برنامه ريزي ده ساله كردند - اين تحليل من است، اين به معناي اطلاع نيست؛ تحليلي است كه قرائن آن را براي ما اثبات ميكند - ده سال بعد اميدوار بودند كه نتيجه بدهد. سال 78 كه آن حوادث پيش آمد، آن كسي كه اين حوادث را خنثي كرد، مردم بودند. روز بيست و سوم تير سال 78 مردم آمدند در خيابانها، توطئه دشمن را كه سالها برايش برنامه ريزي كرده بودند، در يك روز باطل كردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز يك برنامه ريزي ده ساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتي به دست مي آمد. به خيال خودشان زمينه ها را آماده كرده بودند. مطالباتي هم مردم داشتند - مردمي كه وابسته به نظامند، وفادار به نظامند - فكر كردند از اين مطالبات بتوانند استفاده كنند؛ لذا آن قضاياي سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم كردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دل ها و ذهن ها را به خودشان مشغول كنند. اينجا هم مردم آمدند توي ميدان. بعد از آنكه باطن ها ظاهر شد، در روز قدس مردم ديدند كه اينها حرف دلشان چيست، در روز عاشورا فهميدند كه اينها عمق خواسته هاشان تا كجاست، مردم عزيز ما به ميدان آمدند و حماسه نه دي را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلكه در سراسر كشور، ميليون ها نفر در روز نهم دي، بعد هم بلافاصله در بيست و دو بهمن آمدند توي ميدان، غائله را ختم كردند. اين، هنر مردم است. درود به مردم ايران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصير و آگاه ايران. ان شاءاللّه به توفيق الهي، مردم همين راه را و همين خط را و همين آرمان را و همين عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.
خوشبختانه اين حركت عظيم مردم ثمرات خودش را هم بخشيده است. به بركت اعتمادي كه مردم به مسئولان كشور از خودشان نشان دادند، به بركت امنيتي كه با حضور مردم در سرتاسر كشور برقرار است، مسئولين توانسته اند خدمت رساني را گسترش بدهند و كارهاي بزرگي انجام دهند؛ كارهاي زيربنائي عظيمي در كشور انجام بگيرد، كه شرط لازم براي پيشرفت هر كشوري، همين كارهاي زيربنائي است كه امروز دارد يكي پس از ديگري انجام مي گيرد؛ مردم دارند اين را مي بينند و ان شاءاللّه ثمراتش را در كوتاه مدت و بلندمدت خواهند ديد. به بركت همين امنيتي كه با حضور مردم به وجود آمده است، توطئه هاي امنيتي دشمنان خنثي مي شود، توطئه هاي تبليغاتي دشمنان خنثي مي شود. به بركت همين حضور مردم است كه پيشرفت علمي و فناوري كشور در سطح عالي است. امروز طبق آمارهاي بين المللي - نه آمارهاي ما - طبق محاسبات بين المللي كه اعلام رسمي هم ميكنند، سرعت پيشرفت علمي كشور ما، يازده برابر يا دوازده برابر متوسط دنياست؛ اين چيز كمي نيست. اين را مخالفين ما مي گويند، دشمنان ما آن را اعلام مي كنند. امروز جوانان دانشمند شما در بيش از ده رشته مهم درجه اول علمي و فناوري كشور آنچنان پيشرفتي كرده اند كه در رديفهاي اول دنيا - يعني در رديفهاي كمتر از دهم دنيا - قرار گرفته اند؛ اينها به بركت حضور مردم است. اين حضور، اين اعتماد متقابل، اين احساس مسئوليت عمومي هرچه ادامه پيدا كند، كشور پيشرفت بيشتري پيدا خواهد كرد. خط امام، اين است.
چند جمله هم درباره مسائل منطقه عرض بكنم. اولاً آنچه كه در منطقه شمال آفريقا و منطقه ما اتفاق افتاده است، حوادث بسيار مهم و تاريخ سازي است. آنچه در مصر اتفاق افتاد، آنچه در تونس اتفاق افتاد، اين بيداري عظيمي كه در كشورهاي اسلامي اتفاق افتاده است، از آن حوادثي است كه گاهي دو قرن، سه قرن ميگذرد تا يك چنين حادثه اي به وجود بيايد؛ از آن حوادث بسيار مهم و تأثيرگذار و تاريخ ساز است. البته ملت مصر موفق شد، ملت تونس موفق شد؛ بخصوص پيروزي انقلاب مصر، پيروزي بسيار درخشاني است؛ بسيار كار عظيمي است. در برخي كشورهاي ديگر، مثل ليبي، مثل يمن، مثل مردم مظلوم بحرين، مبارزاتي دارد انجام ميگيرد؛ هر كدام هم حكم خودش را دارد. آنجا هم حركات مردم محكوم به پيروزي است؛ دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. وقتي مردم بيدار شدند، وقتي يك ملت احساس قوت و قدرت و توانائي كرد، هيچ چيزي نمي تواند راه او را سد كند. البته دشمنان ملت هاي مسلمان - يعني نظام سلطه، آمريكاي شيطان بزرگ، صهيونيست هاي غدار و حيوان صفت - مشغول فعاليتند و دارند تلاش مي كنند؛ مي خواهند نگذارند اين پيروزي ها به كام مردم شيرين بيايد و به معناي واقعي كلمه به پيروزي نهائي برسد؛ اما اگر ما ملت هاي مسلمان بيدار باشيم، به نداي قرآن - كه ما را به صبر و استقامت و ثبات امر مي كند، به ما اميد مي دهد - گوش كنيم، به خداي متعال سوء ظن نداشته باشيم، به وعده الهي اميدوار باشيم و براي آن تلاش و كار كنيم، بدون شك اين ملتها به پيروزي ميرسند. البته در ليبي سياست دولت هاي غربي اين است كه كشور ليبي را ضعيف كنند، كم خون كنند؛ سياستشان اين است كه جنگ داخلي ادامه پيدا كند تا كشور از رمق بيفتد، بعد يا خودشان مستقيم يا غيرمستقيم بيايند امور آن كشور حساس را به دست بگيرند. كشور ليبي اولاً داراي منابع سرشار نفت است، ثانياً يك قدمي اروپاست؛ بنابراين براي مستكبرين جهاني، براي آمريكا، براي كشورهاي مستكبر در اروپاي غربي بسيار مهم است؛ نميخواهند آسان از او دست بردارند، مي خواهند ضعيف كنند. اگر آن كشور را وا مي گذاشتند، مردم مي توانستند غلبه كنند، حكومت مردمي و اسلامي بر سر كار مي آمد، براي آنها خطري بود؛ لذا مي خواهند نگذارند اين اتفاق بيفتد.
در يمن هم چيزي شبيه اين است. يمن هم از لحاظ سوق الجيشي مهم است؛ از لحاظ همسايگي با بعضي از كشورهاي مرتبط با آمريكا و جغرافياي سياسي، بسيار مهم است؛ آنجا هم نميخواهند بگذارند مردم به پيروزي برسند. سياست آمريكا و غرب در اين دو كشور اين است كه مردم به پيروزي نرسند.
مردم بحرين هم در مظلوميت مطلق به سر ميبرند. در آنجا هم به عنوان اينكه اينها شيعه هستند، ميخواهند حركت را حركت طائفي و مذهبي معرفي كنند؛ در حالي كه قضيه اين نيست. البته مردم بحرين شيعه اند، در طول تاريخ شيعه بودند، اكثريت شيعه اند؛ اما مسئله، مسئله شيعه و سني نيست؛ مسئله اين است كه اين ملت، مظلوم است؛ از حقوق اوليه يك شهروند در كشور خود، در خاك خود، در سرزمين خود محروم است. حق خود را مطالبه مي كند، حق رأي دادن خود را مطالبه مي كند؛ ميگويد بتوانم رأي بدهم، بتوانم در تشكيل دولت و حكومت نقش ايفاء كنم؛ اين كه جرم نيست؛ اين يك حق مشروع است. آن وقت آمريكائي هاي دروغگوي رياكار و خدعه گر كه ادعاي حقوق بشر و ادعاي دموكراسي ميكنند، در قضيه بحرين اينجور عليه مردم وارد ميدان ميشوند. البته انكار مي كنند، مي گويند ما نيستيم، سعودي ها هستند؛ اما سعودي ها بدون چراغ سبز آمريكا نمي توانستند وارد بحرين شوند و اينجور حوادث تلخ و خونبار را در بحرين به وجود بياورند. لذا آمريكائي ها هم مسئولند.
دو سه نكته را عرض بكنم؛ وقت تمام شده است و گذشته است. نكته اول اين است كه شاخص عمده در حركت مردمي اين كشورها سه چيز است: يكي اسلامي بودن، يكي ضد آمريكا و صهيونيست بودن، و يكي مردمي بودن. اين شاخص در همه اين كشورها مشترك است. ملت مصر كه يك ملت شاخص در دنياي عرب و دنياي اسلام است، ملتي است كه اين نهضت را به راه انداخته است، اين انقلاب را در كشور خودش به وجود آورده است، هم اسلامي است، هم مردمي است، هم صريحاً ضد آمريكا و ضد صهيونيستي است. بقيه كشورها هم همين جور.
موضع ما در مقابل اين حركتهاي مردمي روشن است: هر جا حركت اسلامي است، مردمي است، ضد آمريكائي است، ما با اين حركت همراهيم؛ اما اگر در جائي ببينيم با تحريك آمريكائي ها، با تحريك صهيونيست ها، يك حركتي به راه افتاده است، با آن حركت همراهي نمي كنيم. ما با حركت هاي ضد آمريكائي و ضد صهيونيستي همراهيم. آنجائي كه خود آمريكا و خود صهيونيستها وارد ميدان مي شوند تا يك رژيمي را ساقط كنند، تا يك كشوري را اشغال كنند، آنجا ما نقطه مقابل حركت آمريكائي ها قرار مي گيريم. آمريكا نميتواند به نفع ملتهاي اين منطقه فكري بكند و كاري بكند؛ هر كاري ميكنند و هر كاري تا امروز كردند، بر عليه ملتهاي اين منطقه بوده است. اين موضع ماست.
نكته دوم: اين كشورهائي كه بحمداللّه به پيروزي رسيدند - مخصوصاً مصر كه كشوري بزرگ و داراي ميراث غني اسلامي و معنوي و فرهنگي است - بايد مراقب باشند؛ دشمن از در بيرون رفته است، از پنجره برنگردد. اين كمكهائي كه مي گويند آمريكا ممكن است به مصر يا به هر كشور ديگري بكند، خودش مايه گرفتاري است. آمريكائي ها از راه همين كمك ها و همين دلارهاست كه تسلط خود را بر كشورها تحكيم ميكنند، توقعات خودشان را تحميل مي كنند؛ ملتي كه آزادي به دست آورده است، او را دوباره در زير پنجه اقتدار ظالمانه خود قرار مي دهند.
همه بايد بيدار باشند. البته ملت مصر بيدارند. اين حركت عظيمي كه ملت مصر در اعتراض به موضع رژيم قبلي مصر در زمينه فلسطين و غزه و گذرگاه رفح انجام دادند، حركت بسيار باارزشي بود؛ بايد ادامه پيدا كند. مصر كشور تأثيرگذاري در دنياي عرب است؛ به همين مناسبت هم بود كه آن كساني كه مي خواستند كشورهاي عربي را در مقابل رژيم غاصب صهيونيست به زانو دربياورند، رفتند سراغ مصر. پيمان ننگين كمپ ديويد را در مصر تحميل كردند. بعد از قبول پيمان كمپ ديويد در مصر بود كه بتدريج كشورهاي ديگر عرب هم تسليم شدند، در مقابل آمريكا خاشع شدند؛ مسئله فلسطين از صحنه تصميم گيري كشورهاي عربي بكلي خارج شد. بايد مراقب باشند. روي مصر حساسند. يك روز بعد از دوران جمال عبدالناصر كه غربي ها و استكبار رانده شده بودند، دوباره برگشتند؛ اين تجربه نبايد در مصر تكرار شود. ملت مصر بيدارند، هوشيارند و اميدواريم خداوند به آنها در اين زمينه هم كمك كند.
نكته ديگر اين است كه اين سركوب ها فايده اي ندارد. ملت ها بالاخره وقتي بيدار شدند، وقتي قدرت خودشان را شناختند، اين راه را دنبال خواهند كرد و ان شاءاللّه حركت ملتهاي منطقه - چه در آن كشورهائي كه امروز حركت هست، چه آن كشورهائي كه بالقوه در آنها اين حركات وجود دارد - به پيروزي خواهد رسيد. مردم در اين كشورها پيروز خواهند شد، منتها بايد مراقب حركات تفرقه افكنانه ي دشمنان باشند. امروز، هم در مصر، هم در تونس، در شمال آفريقا و در ساير كشورهاي اسلامي، دشمنان در پي ايجاد تفرقه اند. بخصوص چون ايران اسلامي كانون حركت در مقابل استكبار است، ميخواهند بين ايران اسلامي و كشورها فاصله بيندازند؛ فاصله هاي قومي، فاصله هاي مذهبي. حتّي در داخل خود اين كشورها ميخواهند تفرقه ايجاد كنند. امروز در مصر كساني از اين گروه هاي تكفيري و وهابي و اينها تلاش ميكنند به بهانه هاي مختلف بين مردم مصر با يكديگر هم اختلاف بيندازند؛ بايد در مقابل اين اختلاف افكني ها هوشيار بود.
موضع ما در مقابل فلسطين هم موضع روشني است. ما معتقديم سرزمين فلسطين، كشور فلسطين، يكجا متعلق به فلسطيني هاست. آن كساني كه سعي كردند نقشه فلسطين را از روي صفحه جغرافيا پاك كنند، اشتباه كردند؛ چنين اتفاقي نخواهد افتاد. فلسطين باقي است. چند دهه اي غاصبان آن را غصب كردند، اما بدون ترديد دوباره به مردم فلسطين و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و اين اتفاق خواهد افتاد. مردم فلسطين هم بيدارند. فلسطين تجزيه پذير هم نيست؛ فلسطين يكپارچه متعلق به فلسطينيان است. جمهوري اسلامي از چند سال پيش راه حل را اعلام كرده است. راه حل مسئله فلسطين، اين راه حل هاي آمريكائي و امثال آنها نيست؛ اينها راه به جائي نخواهد برد. راه حل اين است كه يك رفراندوم و همه پرسي اي از مردم فلسطين انجام بگيرد؛ هر رژيمي را كه آنها بر طبق رفراندوم رأي دادند، آن رژيم بايد بر كل فلسطين حاكم شود. بعد آنها خودشان تصميم خواهند گرفت كه با اين صهيونيستهائي كه از خارج وارد كشور فلسطين شدند، چه معامله اي بكنند؛ اين بسته به نظر آن رژيمي است كه برخاسته از آراء مردم فلسطين است.
پروردگارا ! ملت هاي مسلمان، ملت مصر، ملت تونس، ملت ليبي، ملت يمن، ملت بحرين، ملت مظلوم فلسطين را در تحت عنايات خودت به پيروزي كامل برسان. پروردگارا ! بركات خود را بر ملت عزيز ايران روزافزون كن. پروردگارا ! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طيبه شهدا را در عالي ترين مقامات متنعم بفرما. ما را مشمول ادعيه زاكيه حضرت بقيه اللّه (ارواحنا فداه) قرار بده.
والسّلام عليكم و رحمه اللّه و بركاته
1- مفاتيح الجنان، اعمال اول ماه رجب


نوشته شده در   دوشنبه 16 خرداد 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode