موجوديت يك سازمان در گرو وجود افرادي است كه براي تامين اهداف مشترك دور هم جمع ميشوند.
از آنجا كه افراد در سازمانها مجبورند همواره به صورت گروهي كار كنند، بنابراين به مساله تشكيل گروه توجه زيادي شده است. امروزه براي موفقيت در محيطهاي كاري و در پاسخ به مسائل و مشكلاتي كه سازمانها با آنها روبهرو هستند، ضروري است تا دانش، مهارت، تجربه، تخصص و ديدگاههاي تمامي كاركنان يك سازمان با هم تركيب شود. تنها با انجام اين كارهاست كه سازمانها ميتوانند اميدوار باشند كه ميتوانند مشكلات خود را حل كنند، تصميمات مناسب بگيرند و در نهايت بيشترين خدمت را به مشتريان خود ارائه دهند.
در تعريف كار گروهي ميتوان گفت همه افراد تقريبا داراي نقاط مشتركي هستند از جمله اين كه همه افراد داراي هدف مشترك هستند و ميدانند كه چه بايد بكنند، همه نيروهايشان را به كار ميگيرند، همديگر را حمايت ميكنند، همگي در موفقيت و شكست گروه با هم سهيم ميباشند و به طرف جلو حركت ميكنند در ضمن اين كه هيچيك از اعضاي تيم احساس بيگانگي نميكند، در داخل تيم ايجاد ناسازگاري نميكند، براي خواستههاي خود حقتقدم قائل نميشود و ديگران را به خاطر شكست سرزنش نميكند.
از جمله مهمترين مزايا و سودمنديهاي كارگروه ميتوان استفاده كامل از نيروي كار، ايجاد فرهنگ كار گروهي، توسعه مهارتهاي جديد، پرورش نيروي انساني باانگيزه، كاهش هزينهها و مسووليتپذيري بالا توسط اعضاي گروه را نام برد.
در حال حاضر اگر فردي متخصص در امر مديريت وارد شركتي شود به راحتي ميتواند آن بخشهايي از شركت يا سازمان كه كارگروهي ميكنند را نسبت به بقيه بخشها يا گروهي از كارمندان را كه كار تيمي نميكنند، از يكديگر تشخيص دهد. در سازمانهايي كه افراد آن به صورت گروهي كار ميكنند، معمولا تعامل و روابط مثبتي بين افراد وجود دارد كه نشاندهنده رضايت و خشنودي است ضمن اين كه لبخند بر چهره داشتن از نشانههاي مثبت كار گروهي موفق است.
ويژگيهاي گروههاي كاري موفق
تمامي گروههاي كاري موفق به طور مشترك داراي خصوصيات و ويژگيهايي هستند كه باعث تمايز آنها از گروههاي ناموفق ميشود. اين خصوصيات و ويژگيها عبارتند از:
ـ تمامي اعضا براي رسيدن به اهدافي كه همگي شناخت دقيقي از آنها دارند، با يكديگر كار ميكنند.
ـ اعضاي گروه با هم راحت هستند و روابط ميان اعضاي تيم نسبتا عاري از تنش ميباشد.
ـ روحيه جمعي بسيار بالاست و اعضاي گروه براي انجام وظايف و مسووليتهاي خود اشتياق و علاقه زيادي نشان ميدهند.
ـ اعضاء براي دستيابي به سطوح عملكرد بالاتر، يكديگر را مورد تشويق قرار ميدهند.
ـ ارتباط ميان اعضاء صميمانه است و آنان براي بيان ايدهها، عقايد و نقطهنظرات خود احساس راحتي و آزادي ميكنند.
ـ تمامي اعضاء جو حمايتي براي ترغيب خلاقيت ديگران به وجود ميآورند.
ـ تمامي اعضاي گروه از انتقادات سازنده نسبت به يكديگر حمايت ميشوند.
ـ اعضاء به جاي رقابت با يكديگر، همكاري ميكنند و در اين راه اشتياق زيادي از خود نشان ميدهند.
ـ اعضاء بازخوردهاي عملكرد خود را به سرعت قبول ميكنند.
ـ اعضاء از مسير اصلي خود كه بينش اصلي تيم است، منحرف نميشوند.
آفات كار گروهي
برخي از مهمترين آفات كار گروهي شامل بياعتمادي اعضاي تيم، عدم تعهد، عدم مسووليتپذيري و عدم توجه به اهداف گروه است.
بياعتمادي يكي از مهمترين موانع كار گروهي است. اعتماد، نقطه ثقل تمام تيمهاي كارا و يكپارچه است و كار جمعي بدون اعتماد، شعاري بيش نيست. اعضاي گروههاي بياعتماد ضعفها و لغزشهاي خود را از يكديگر پنهان ميكنند، از ياري دادن به يكديگر اكراه دارند و معمولا نسبت به موفقيت ديگران حسد ميورزند و براي پرهيز از گردهمايي و جلسههاي كاري بهانه ميتراشند.
عدم تعهد: لازمه تعهد اعضاي گروه، دخالت دادن آنان در فرآيند تصميمگيري است. فضاي تصميمگيري در گروه بايد به نحوي باشد كه همه اعضاء به راحتي نظر مخالف خود را بيان كنند. در واقع اعضاي گروه با برداشتن گامهايي براي مشاركت بيشتر اعضاء در تصميمگيري و بيان راي و نظرشان و پرهيز از برخوردهاي سياسيگونه، تعهد اعضاء را تقويت ميكنند.
عدم مسووليتپذيري: در گروههاي كاري، اعضايي كه تعهدي در خود نسبت به گروه و فعاليتهاي آن احساس نميكنند، مسووليت فعاليتها را نيز برعهده نميگيرند. در اين ميان نيز برخي از اعضاء بويژه آنهايي كه باهم صميميترند گاه در مسووليتخواستن از يكديگر طفره ميروند چراكه واهمه دارند اين امر بر روابط دوستانه آنها تاثير منفي بگذارد.
بيتوجهي به اهداف گروه: شايد بتوان گفت بدترين آفتي كه اعضاي يك گروه به آن دچار ميشوند، توجه هريك از اعضاء به اهدافي غير از اهداف گروه است.
در اينجا افراد حفظ مقام، جايگاه و منافع خود را بر منافع و اهداف تيم ترجيح ميدهند.
راهكارهاي عملي تقويت روحيه گروهپذيري
بستر فرهنگي لازم را براي كارگروه فراهم كنيد: براي ايجاد بستر مناسب جهت ترويج مشاركت صحيح و منطقي بايستي پيشفرضهاي نادرست در مورد مشاركت از بين برود.
زمينه پيوستن فرد را به گروه تقويت كنيد: يكي از راههاي تقويت مشاركت اين است كه زمينههاي پيوستن فرد در گروه فراهم شود، چرا كه معمولا افراد با توجيهات و دلايل مختلفي به گروه روي ميآورند كه مزاياي اقتصادي و مالي، ارضاي نيازهاي اجتماعي و كسب تشخيص فردي از آن جمله ميباشد.
گروههاي كاري كارساز به وجود آوريد: از طريق تشكيل گروههاي كاري كارساز ميتوان بذر مشاركت را در سازمان كاشت و بارور نمود، يعني با تشكيل اين گروهها پس از مدتي كل سازمان همبسته و هماهنگ ميشوند.
مشورت را به عنوان يك ارزش تلقي كنيد: مشورتكردن زمينه لازم براي كار گروهي را فراهم ميكند. وقتي در كارها و تصميمگيريهاي مختلف با افراد مختلف مشورت شود اين امر به صورت يك عادت پسنديده درميآيد.
بسترهاي لازم روحيه جمعي را فراهم كنيد: انجام هر كاري نيازمند فراهمكردن مقدماتي است و به اصطلاح بايستي بستر آن فراهم شود. مشاركت نيز از اين قاعده مستثني نيست و بايستي براي دروني شدن با زمينه مناسبي شروع شود.
براي كار گروهي پاداش در نظر بگيريد: براي تقويت روحيه گروهپذيري بهتر است از پاداشها (اعم از دروني و بيروني) استفاده كنيم. پاداشهاي دروني شامل آزادي عمل بيشتر و كار دلخواهتر و پاداشهاي بيروني شامل پاداشهاي نقدي و فيزيكي است.
معصومه اسدي / جامجم