به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، اشتبین، روستای زیبایی در دل طبیعت در هم تنیده ارسباران است، با نگینی از کلام که مانند ترنم باران بر این دیار پربرکت باریده است؛ به جز یک مقصد بینظیر برای سفر، اینجا روستای باشکوه سید ابوالقاسم نباتی نیز هست.
نامش سیدابوالقاسم بود، فرزند میر یحیی. مردم سید محترم نیز صدایش میکردند، شوریدگیاش باعث شد تا مجنون شاه نیز لقب بگیرد. همه اینها «نباتی» هست و «نباتی» فقط این نیست. او چشمهای است که در دل کوههای سر به فلک کشیده لب به سخن گشود و جوشید و جوشید و اوشتبین و آذربایجان و ایران و کل جهان را شهدآگین کرد.
سید ابوالقاسم نباتی شاعری به بلندای کوههای آذربایجان، به عظمت ارسباران و به لطافت گلهایی است که همیشه بر دشتهای فراخ این منطقه میرویند. نام نباتی به همان شیرینی اشعار اوست. اشعاری که ترکی و فارسی بر قلم توانایش جاری شده و او را توامان در اوج قله شعر ترکی و فارسی قرار دادهاند.
این نور خوش نوا که صدایش را سالهاست عاشیقها با سوز سازشان در دشت و کوه و دمن سر دادهاند، زاده محیطی کوچک اما با صفاست و پس از سالیان به دامان همین سادگی برگشته و در اشتبین زیبا به آرامی آرمیده.
تا کی بنیاد ایلرم رخسار جاناندان حدیث
ائیله بیل کیم ایلرم گولزار جاناندان حدیث
غافیل اولما ناله شبگیر و آه صبحدن
واصل اول دلداره آز ائت شام هیجراندان حدیث
هادی راه حقیقت مرشد صاحب نظر
نقطه پرگار عالم بحر عرفاندان حدیث
خسرو شیرین و فرهادی نظامی دن سوروش
کیم « نباتی« دائم ائیلر شاه مرداندان حدیث
کلام نباتی را باید با نوا شنید. نوایی روح بخش و جانفزا که از صلابت و لطافت توامان سخن میگوید. او عشق و ادب و عرفان و اخلاق را چنان در هم آمیخته که معجونی خوشگوار را میماند و با اندک تلنگری، آرامش بخش روح و ذهن میگردد. میگوید؛ با صلابت و در عین حال آرامش... میگوید؛ از امروز و دیروز و فردا ... میگوید، از هر آنچه که همه میدانیم و در رشته کلام زنجیر نکردهایم...
نباتی اما خودبین و خودستا نبود. دیوان حافظ شیرین سخن، کلام آتشین مولانا جلال الدین و اشعار بیداری آور حکیم عمر خیام همراهان همیشگی او بودهاند. این عارف، در بحرطویل خود کلام را با نام حق جل جلاله آغازمیدارد و میگوید: « منبع چشمه هر کلمه که جاری شود از نطق و بیان و کلام و زبان، اسم خداوند عظیم است...»
نباتی شیرین بیان اشعار فراوانی در قالبهای غزل و قصیده و مخمس و رباعی و ساقینامه به زبان ترکی و فارسی دارد که هنوز هم به سان قلههای مرتفعی در میان سایر اشعار شاعران خود ننمایی میکنند.
عاشقانههای نباتی تفاوت چندانی با عارفانههایش ندارد و به همان شیرینی و دلنشینی است. مهم نیست ترکی بدانی یا ندانی، مهم این است که لحظهای دل بدهی به آنچه میشنوی تا صدای خروش ارس و طنین باد در سهند و هوهوی باد در درختان ارسباران و زخمه عاشیق را بشنوی ...باید رفت و دید ... دید که کلام شکرین نباتی در چه آرامشی روی در نقاب خاک کشیده و پس از سالها ذکر و نیایش و نگارش، چگونه آرامش بخش یاد وارستگان شده است. این شاعر شوریده که به مجنون شاه هم شهرت دارد، سالهاست همچنان از بالای تپهای مشرف به روستا، به اشتبین مینگرد.