ناقلان اخبار و راوايان آثار و طوطیان شکرشکن شیرینگفتار ، در میان افسانهها، این چنین آوردهاند که:
روزي شيطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و چون برای سفر به ینگهدنیا با کمبود نقدینگی مواجه است قصد دارد وسايلش را با تخفيف مناسب به فروش بگذارد.
این خبر بسرعت دهان به دهان، موبایل به موبایل، اساماس به اساماس، خبرگزاری به خبرگزاری و وبلاگ به وبلاگ منتشر شد و تیتر اول روزنامهها را به خود اختصاص داد.
بالاخره در حالی که طاقت مجموعهبازان و کلکسیونداران و عتیقهفروشان طاق شده بود، روز حراج فرا رسید و ابلیس ابزارهاي خود را با زرق و برق فراوان و به شكل چشمگيري به نمايش گذاشت. اين وسايل "خودپرستي"، "دروغ"، "شهوت"، "نفرت"، "تهمت"، "غیبت"، "خشم"، "آز"، "حسادت"، "قدرتطلبي" و ديگر شرارتها بود.
حراج شروع شد و چوب حراج به هر یک از وسایل که خورد به قیمت خوبی فروش رفت!
اما در ميان آنها، يك وسیله كه بسیار كهنه و قدیمی بود، قیمت بالایی داشت و شيطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. چک و چونه هم فایدهای نداشت.
بالاخره یکی از شرکتکنندگان در حراج از او پرسيد: «چرا این وسیله اينقدر گرانقیمت است»؟
شيطان پاسخ داد: «چون مؤثرترین وسیله من است».
مجری حراج در حالی که از تعجب چکش حراج را میجوید پرسید: «یعنی از دروغ و خیانت هم مؤثرتر است»؟
یکی از شرکتکنندگان با بیصبری پرسید: «نام اين وسيله چيست»؟
ابلیس بادی به غبغب انداخت و گفت: «نام آن نااميدي و افسردگي است. هرگاه ساير ابزارم بياثر ميشوند، فقط با اين وسيله ميتوانم در قلب انسانها رخنه كنم و كاري را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسي را به احساس نوميدي، دلسردي و اندوه وا دارم، ميتوانم به او هر چه ميخواهم دستور بدهم، و او بلافاصله و بیچون چرا انجام بدهد. ».
آن مرد با حيرت گفت: «چرا اینقدر کهنه است»؟
شيطان با لبخندی مرموز پاسخ داد: «من اين وسيله را در مورد تمامي انسانها به كار بردهام و در بسیاری مواقع نتیجه گرفتهام؛ به همين دليل اين قدر كهنه است. بله، این وسیله کهنه است ولی ناکارآمد نیست».