خدا اتفاقهاي بزرگ را براي افراد ويژهاي ذخيره ميكند؛ آدمهايي كه خودش خوب ميداند چه تواناييهايي به آنان بخشيده است .
تو يكي از همين آدمهايي كه خدا يكي از بزرگترين آزمايشهاي تاريخ را برايت در نظر گرفت. ظاهراً روز يا شب جمعهاي كه دهم ماه رجب سال 195 هجري بوده، بهدنيا آمدي و تا شش سال روزها و شبها در هواي پدر نفس كشيدي. كودك بودي كه پدر ناگزير از تو دور شد و هنوز كودك بودي كه دنيا پدرت را از دست داد. هنوز كودك بودي كه خدا بار مسئوليت پدرت را بر دوش تو گذاشت.
ميگويم كودك؛ اما نميتوانم در شگفت نباشم از اينكه چه بزرگ بودي در همان دوره و چه خوب زندگي را شناختي. چه خوب راه و رسم بزرگي را به ديگران ميآموختي و مهرباني ميپراكندي.
از تو نقل است كه تا از رابطه كسي با خدا و آنچه ميان او و خدا ميگذرد با خبر نشدهاي، با او دشمني نكن. وقتي از آنچه ميان او و خدا ميگذرد باخبر شدي يا او نيكوكار است كه مطمئن باش خدا او را به تو وانميگذارد يا بدكار است كه همان باخبر شدنت كافي است و ديگر لازم نيست با او دشمني كني. بهدنيا آمدنت را به همه دوستداران خوبي و مهرباني تبريك بايد گفت.
همشهری آنلاین- مناف يحييپور