ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 6 آذر 1403
سه شنبه 6 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : چهارشنبه 2 تير 1389     |     کد : 8142

پنجره‌اي رو به معبود؛ نقش اساسي احسان در تربيت

سابق بر اين، مسئله همسايگي، مسئله مهمي بوده است چون رابطه‌ها خيلي تنگاتنگ بود...

 سابق بر اين، مسئله همسايگي، مسئله مهمي بوده است چون رابطه‌ها خيلي تنگاتنگ بود.
ما هم در اسلام بسيار نسبت به همسايه سفارش داريم. مثل الآن نبود كه همسايه، همسايه‌اش را نمي‌شناسد كه اصلاً كيست! ما عجب مسلماني هستيم! در آن موقع اين روايت‌ها صادر شده است. در آن موقع، همسايگي معنا داشته؛ از نظر بعد معنوي، اخلاقي، انساني. فكر نكنيد، اين حرف‌ها تَعبُّد است. انسانيت اقتضا دارد كه رابطه‌ها اينگونه باشد. يك رابطه تنگاتنگ ميان همسايه‌ها بوده است. هر روز اينها با هم برخورد داشتند؛ برخورد روزانه. بعد رفت‌وآمد داشتند و... . اينها همه گوياي اين مسئله است كه اين رابطه تنگاتنگ، نقش سازندگي دارد.
قبلاً هم گفتم: غالباً اين رابطه در خانواده هست! تعبير به غالب مي‌كردم كه در رابطه ميان پدر و مادر با فرزند، آنچه در روش‌دادن و روش‌گرفتن، نقش دارد، مسئله رابطه تنگاتنگ است كه هم نقش سازندگي دارد، هم تخريبي و غالباً در خانواده هست.
«وَ لَا يَزَالُ الْعَبْدُ الْعَاصِي يُورِثُ اهل‌بيتهِ الْأَدَبَ السَّيِّئَ»؛ بنده گناهكار هميشه روش زشت، به ميراث مي‌گذارد. در قسمت اول روايت «مؤمن» آمده بود، اينجا در مقابل مي‌فرمايد «عاصي»؛ يعني آن كسي كه مهار شرع سرش نمي‌شود و افسارگسيخته است. من همه اينها را قبلاً معنا كرده‌ام؛ دوباره توضيح نمي‌دهم.
«حَتَّي يدخِلَهُم النّارَ جَميعاً»؛ آن‌قدر اين روش بد مي‌دهد و آنها هم ياد مي‌گيرند كه همه آنها را به جهنم مي‌برد. «حَتَّي لا يفقِدَ فيها مِنهُم صَغيراً و لا كبيراً و لا خادِماً و لا جاراً»؛ تا آنجا كه هيچ‌يك از خانواده و عيال و همسايگانش را مفقود نمي‌يابد. آن‌قدر روي خانواده‌اش، خدمتكارش و همسايه‌اش اثر سوء و زشت مي‌گذارد كه همه‌‌شان وارد جهنم مي‌شوند. در تربيت آنچه هسته مركزي است، رابطه تنگاتنگ است.
لذا ما آمديم گفتيم نخستين محيط، محيط خانوادگي است. اما چون آنكه نقش اساسي دارد مسئله رابطه است و نَسب مدخليت ندارد، بايد دانست كه در محيط‌هاي بعدي (آموزشي، شغلي، رفاقتي) هم همين‌ عواملي كه مي‌گويم محوريت پيدا مي‌كند.
عامل دوم، عامل محبت است. اصلاً بحث ما پيرامون غيرت بود كه از محبت ناشي مي‌شود و از اينجا شروع كرديم كه رابطه پدر و مادر با فرزند، رابطه تنگاتنگ همراه با چاشني محبت است؛ آن‌هم محبت قوي. كمي جلوتر برويم. سؤال اساسي اينجاست كه خودِ اين محبت - كه از شئون قلب و دل است- با چه چيزي حاصل مي‌شود؟ با احسان. لذا ما در بحث تربيت يك عامل را به‌عنوان عامل احسان مطرح مي‌كنيم كه در باب روش‌گرفتن، نقش اساسي دارد؛ در پذيرش روش‌ها نقش دارد؛ يعني اگر مربي به مربايش احسان بكند، پذيرش‌ او قوي مي‌شود.
لذا يكي از مسائلي كه در باب تربيت مطرح است - حتي نسبت به رابطه پدر و مادر و فرزند هم همين است- آن چيزي كه جلب محبت مي‌كند و نقش سازنده دارد، احسان است؛ يعني عامل احسان از عواملي است كه در باب تربيت نقش اساسي دارد، چون قلوب را جذب مي‌كند. ما روايات متعدده‌اي هم در اين باب داريم كه من به بعضي از آنها اشاره مي‌كنم. اين روايت از پيغمبر اكرم است كه حضرت فرمودند: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَي حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا»، دل‌ها بر حب كسي كه به او محبت بكند، آميخته است.
علي (ع) كه تعبيرات زيادي دارند؛ «بِالإحسَانِ تُملَكُ القُلُوبُ»؛ با نيكي، دل‌ها به‌دست مي‌آيند. «كَم مِن إنسَانٍ اِستَعبَدَهُ إحسَانٌ»؛ چه بسيارند انسان‌هايي كه بنده نيكي شده‌اند. «سَبَبُ المَحَبَّه أَلإِحسان»؛ سبب محبت نيكوكاري ا‌ست.
اصلاً يك جايي مي‌فرمايد: «أَلإِحسانُ مَحَبَّه»؛ احسان همان محبت است.
در اينجا حضرت، هوهويت (اين‌هماني) درست مي‌كند. مسئله اين است كه عامل «رابطه تنگاتنگ» و «احساني» هستند كه در باب روش‌دادن و روش‌گرفتن - كه اسم آن را ما تربيت گذاشته‌ايم- نقش اساسي دارند.


نوشته شده در   چهارشنبه 2 تير 1389  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode