ارزان فروختن یا فروش نسیه و مهلت دادن به خریدار، نوعی جوانمردی است. جوانمردی در رسیدگی به مردم و مدارا با آنها در داد و ستد در زمان سختی معیشت، لزوم بیشتری پیدا میکند. زمان قحطی یا زمان شیوع گرانی و نظایر آن که مردم در مضیقه هستند، همه باید در رفع حوائج همنوعان کوشا باشند.
جوانمردی در داد و ستد«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوهگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا با آغاز ماه محرم امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیتالله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه، مشروح بخش چهل و نهم با عنوان «گرانفروشی» را میخوانید.
گرانفروشی عمل زشتی است که متأسفانه در بیشتر جوامع، مشهور و فراگیر شده است. رواج گرانفروشی و در پی آن چند نرخی شدن اجناس در بازار از جمله مفاسد و معضلات اقتصادی است که امنیت اقتصادی را مختل میکند. در تعالیم اسلامی تأکید و سفارش فراوانی بر پرهیز از گرانفروشی، خودداری از سختگیری در خرید و فروش و آسان گرفتن و تخفیف دادن به خریدار شده است.
طبق حدیثی از پیامبر اکرم(ص) خداوند متعال، بندهای که در داد و ستد آسان بگیرد را دوست دارد. ایشان میفرمایند: «إن اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یحبُّ الْعَبْدَ یکونُ سَهْلَ البیع سَهْلَ الشَّرَاء سَهْلَ الْقَضَاء سَهْل الاقتضاء»، ایشان طبق حدیثی به نقل از امام صادق(ع)، به بندهای که آسان میخرد و آسان میفروشد، دعا کرده و فرمودهاند: «خداوند به او برکت بدهد.» روزی، امیرالمؤمنین(ع) زنی را در حال خریدن گوشت از قصاب دیدند. آن زن از قصاب میخواست که گوشت را قدری اضافهتر بکشد. امام(ع) به قصاب فرمودند: «برایش بیفزا، زیرا این کار به کار تو برکت میبخشد.»
اساساً دستور و توصیه اکید دین اسلام برای تعیین قیمت اجناس و کالاها رعایت انصاف است. امام صادق(ع) در معرفی شخص با انصاف فرمودهاند: کسی است که هر چه برای خود میپسندد، برای دیگران نیز بپسندد و هرچه برای خود دوست ندارد، برای دیگران نیز نخواهد. امیرالمؤمنین(ع) در عهدنامهای که برای مالک اشتر نوشتند، راجع به نحوه خرید و فروش و تعیین میزان قیمت اجناس میفرمایند؛ «وَ لیکن البیع بیعاً سَمْحاً بِمَوَازِینِ عَدْلٍ وَأَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَینِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ»، خرید و فروش در بین مردم باید با گذشت و آسانگیری و همراه با موازین عادلانه صورت بگیرد. نرخ کالاها نیز باید به نحوی تعیین گردد که نه برای خریدار و نه برای فروشنده اجحاف نباشد، علاوه بر انصاف بسیار به جاست که در معاملات، رعایت فتوت و جوانمردی نیز بشود. جوانمرد کسی است که وضعیت خریدار را در نظر بگیرد، رعایت حال او را بکند و به وی رحم نماید.
به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، بخشندگی و جوانمردی در داد و ستد، قسمتی از سود است: «السَّماحُ وَجهٌ مِنَ الرَّباحِ». ارزان فروختن یا فروش نسیه و مهلت دادن به خریدار، نوعی جوانمردی است. جوانمردی در رسیدگی به مردم و مدارا با آنها در داد و ستد در زمان سختی معیشت، لزوم بیشتری پیدا میکند. زمان قحطی یا زمان شیوع گرانی و نظایر آن که مردم در مضیقه هستند، همه باید در رفع حوائج همنوعان کوشا باشند. در این میان وظیفه فروشندگان کالاهای اساسی سنگینتر است و باید اجناس خود را با قیمت منصفانه در اختیار استفاده عمومی قرار دهند.
نقل میکنند در قحطی اواخر دوره قاجار، وضعیت مردم ایران به قدری از نظر گرانی و کمبود مایحتاج عمومی سخت شده، که بسیاری گرسنه بوده و فوج فوج از مردم مردهاند. در آن زمان شخصی گندم داشته است. نانواها جمع شده و به او التماس کردهاند که گندمهایت را به ما بفروش تا نان بپزیم و به مردم بدهیم. او میپرسد: گندمها را چند میخرید؟ آنها نرخ روز را پیشنهاد داده بودند. مثلاً گفته بودند به ازای یک من یک قرآن میدهیم. او در پاسخ میگوید: برو بالا؛ و هر قیمتی پیشنهاد داده بودند، باز هم گفته بود: برو بالاتر؛ و حاضر نشده بود گندمها را به قیمت منصفانه در اختیار مردم بگذارد. بالاخره گرانی و قحطی تمام میشود و نقل میکنند، آن شخص در آن قحطی در اثر گرانفروشی ثروت عجیبی به هم میزند.
طولی نمیکشد که او به درد شدید پا مبتلا میشود، بهترین پزشکان را برای معالجهاش جمع میکنند. آنان از درمان پای او عاجز میمانند و همه به این نتیجه میرسند که باید پای او را قطع کنند. در این حال آن شخص وحشت زده میشود و دست خود را روی قوزک پا گذاشته، میپرسد: از اینجا میبرید؟ دکترها میگویند برو بالاتر و همین طور ادامه میدهند تا معلوم میشود تمام پای او باید قطع گردد.
پولهای حاصل از گرانفروشی و اجحاف در حق مردم را خرج درمان خود میکند، پایش را هم میبرند، بعد هم میمیرد. افراد گرانفروش و کمفروش و فریبکار ممکن است ثروتمند شوند، اما مال آنها برکت ندارد و نه تنها برای خودشان، بلکه برای اولادشان هم هیچ نتیجهای نخواهد داشت.
پرهیز اهل بیت(ع) از مال حاصل از گرانفروشی
ائمه طاهرین(ع) همواره از گرانفروشی و اجحاف، دوری و بیزاری جستهاند. امام صادق(ع) مقداری پول به عنوان مضاربه، نزد شخصی به نام «مصادف» سپردند. اتفاقاً مصادف در معامله خود گرانفروشی کرد و اجناس را در شهری که به آن احتیاج داشتند دو برابر قیمت فروخت. وقتی پولها را خدمت امام(ع) آورد، فرمودند: سود دو برابر را چگونه به دست آوردی؟ او ماجرا را شرح داد.
ایشان اصل سرمایه را برداشتند و سود حاصل از تجارت را در مقابلش ریختند و فرمودند: ما نیاز به این سودها نداریم. سپس فرمودند: ای مصادف، کسب مال حلال از شمشیر زدن در میدان نبرد سختتر است. در روایت دیگری سعد بن عبدالله قمی، یکی از شیعیان زمان امام حسن عسکری(ع) میگوید؛ با احمد بن اسحاق که از وکلای امام یازدهم(ع) بود، بر ایشان وارد شدیم و مشاهده کردیم که فرزندشان حضرت مهدی(عج) هم حضور دارند. احمد بن اسحاق وجوه شرعی که شیعیان فرستاده بودند را در مقابل امام عسکری(ع) گذاشت.
امام یازدهم به فرزند گرامی خویش فرمودند: عزیزم، این وجوه را بردار. حضرت مهدی(عج) گفتند: آیا شایسته است که دست پاک من به بعضی از این پولهای حرام و ناپاک برخورد کند؟ امام(ع) فرمودند: حلال و حرام را از هم جدا کن. آن حضرت صاحبان آن پولها را نام بردند، مقدار پول موجود در هر کیسه را ذکر کردند وجوه حلال را از وجوه حرام جدا ساخته و کیسههایی که پول آن، حاصل از گرانفروشی، اجحاف، کمفروشی و نظایر آن بود، برگردانده و فرمودند: ما احتیاج به این قبیل پولها نداریم.