همشهری آنلاین:جاندارانی مانند پروانهها، خرچنگها، مارها و اختاپوسها برای حس کردن محیط اطراف خود ترفند های متفاوتی از حیوانات دیگر بهکار میبندند.
براساس گزارش نشنالجئوگرافيك، زماني كه انسان چيزي را بو ميكشد، تودهاي از هوا را به سرعت به درون مجراي تنفسي و گيرنده هاي شيميايي آن ميكشد. اما اختاپوسها، پروانهها و ديگر حيوانات از اندام بويايي مشابه انسان برخوردار نيستند، در عوض از شيوههاي متفاوت و گاه عجيبي براي حس كردن جهان اطرافشان استفاده ميكنند.
براي مثال، اگر از نزديك به يك خرچنگ دريايي نگاه كنيد، هيچ اندامي كه شباهتي به دماغ انسان داشتهباشد روي بدن اين جاندار نخواهيدديد. اما اين به آن معني نيست كه خرچنگها توانايي بوئيدن ندارند.
به گفته ليندسي والدروپ محقق زيستشناس دانشگاه كاروليناي شمالي، بوئيدن براي جانداران از اهميتي حياتي برخوردار است و خرچنگها نيز يكي از همين جانداران هستند.
مسواكي بهجاي دماغ
به گفته والدروپ، انسان با سينوسهاي خود هوا را به درون ميكشد، و خرچنگها نيز همينتكنيك را بهكار ميگيرند. خرچنگها از مجموعهاي از مژكهاي بسيار متراكم استفاده ميكنند به به يك مسواك درهم فشرده شباهت دارد. اين مسواكها روي شاخكهايي قرار گرفتهاند كه در نزديكي دهان خرچنگ واقع شدهاست. زماني كه خرچنگ ميخواهد بو بكشد، اين مژكها را درون آب به حركت درميآورد.
حركت سريع و رو به پايين اين مژكها باعث باز شدن مژكها از يكديگر و جاري شدن آب و رايحه در ميان آنها ميشود. حركات آرامتر و رو به بالا مژكها را بسته و مولكولهاي بو را در ميان حسگرهاي شيميايي موچود در مژكها بهدام مياندازد تا خرچنگ بتواند بوي آنچه در نزديكش قرار گرفته را احساس كند. خرچنگها از اين مسواكها براي يافتن غذا،جفت و احساس خطر استفاده ميكنند.
بويايي ماري
اگرچه مارها از مجراي بويايي برخوردارند، بيشترين اطلاعات حسي خود را از طريق زبانشان دريافت ميكنند. زبان مار از آن رو همواره به بيرون هدايت ميشود كه مانند خرچنگها تلاش دارد مولكولهاي بو را جذب كند. زماني كه زبان به درون دهان مار كشيده ميشود، درون و حفره در سقف دهان جاي گرفته و مولكولهاي جذب شده را به مركز حسي مار كه اندام فرگوسن نام دارد،انتقال ميدهد. زبان مارها حتي ميتواند اطلاعاتي محيطي را در اختيار اين خزندگان قرار دهد و بگويد طعمه بينوا در سمت چپ او قرار گرفته يا سمت راست؟
بوييدن و چشيدن با پا
حشرات در بخش دهان و پاهاي خود داراي حسگرهاي شيميايي هستند،از اين رو زماني كه روي مادهاي غذايي مينشينند، درحال استراحت كردن نيستند، بلكه درحال نمونهبرداري از آن ماده هستند تا در صورت مناسب بودن،آن ماده را وارد دهان سازند. پروانهها نيز ميتوانند طعم را از طريق پاهايشان درك كنند،اما از آن براي هدف ديگري استفاده ميكنند. زماني كه پروانهها تخمريزي كرده و كرم پروانه متولد مي شود به غذا نياز دارد. از اين رو پروانهها با كمك پاهاي خود گياه سمي و غير سمي را از يكديگر تشخيص ميدهند و به اين شكل از فرزندان خود محافظت ميكنند.
حشرات تنها موجوداتي نيستند كه ميتوانند از طريق پاهايشان بو يا طعم را حس كنند. اختاپوسها نيز در هشتپاي خود بيش از هزار و هشتصد مكنده دارند كه هريك از آنها داراي گيرندههاي شيميايي است.
بوييدن با تمام بدن
شايد نتوان هيچجانداري را در طبيعت يافت كه به اندازه يك نوع گربهماهي به ابزارهاي بويايي و چشايي مجهز باشد. كل بدن اين گربهماهي كه به كلهگاوي شهرت دارد، يك زبان است، زيرا روي بدن اين جاندار بيش از 175 هزار غده چشايي وجود دارد كه از سر تا دمش را پوشاندهاست. اما تمركز اين حسگرها در سبيلهاي اين ماهي بيشتر از ديگر جاهاي بدن او است. در مقايسه، بهتر است بدانيد زبان انسان دو تا هشتهزار غده چاشيي دارد.
اما از آنجايي كه اين ماهيها در مناطقي زندگي ميكنند كه محدوديت ديد وجود دارد، اين قدرت بينظير ميتواند به آنها در يافتن غذا كمك كند.