سيزده فروردين؛ روز طبيعت، روز پايان دوره جشن هاي نوروزي است. در اين روز مردم بنابر يک سنت فرهنگي از خانه ها بيرون و به دشت و صحرا و باغ مي روند تا آخرين روز عيد را در طبيعت و در کنار سبزه و گياه و آب روان چشمه ها و جويبارها به شادي و خوشي بگذرانند.
بيرون رفتن از خانه درروز سيزدهم فروردين و آن روز را بـه شـادي و تفـريـح گذراندن از رسوم ديـريـن ايـرانـي اسـت.
در اساطير ايراني عمر جهان هستـي 12 هـزار سال است و عدد 12 كه از بروج دوازده گانـه گرفته شده است و پـس از دوازده هـزار سـال عمر جهان بسته مي شود و انسان هايي كه در جهان هستي وظيفه آنها جنگ در برابر اهريمـن است، پس از دوازده هزار سال بر اهريمـن پيروز مي شوند. از آن پس ديگر جهان مادي وجود نخواهد داشت و آدميان به جايگاه ابدي خويش بـه عـالـم مينو باز مي گردند.
با دانستن اين موضوع مي توان گفت كه اولين دوازده روز جشن زايش انسان گويا تمثيـلـي از 12 هزار سال زندگي انسـان هـاسـت و از روز سيزدهم تمثيلي از هزاره سيـزدهـم مـي تواند باشد كه آغاز رهايـش از جهـان مـادي است و از اين رو روز سيزدهم مي توانـد روز بـازگشـت ارواح مـينـو و روز بـزرگ رامـش كيهاني باشد.
روزهاي ماه در ايران قديم نامي ويژه داشت و هر يك متعلق به ايزدي بود و روز سيزدهـم متعلق به ايزد تير يا "تيشتر" ي بود كـه ايزد باران است.
براي اين كه اين ايزد پيروز باشد لازم بود كه همه مردمان در نماز از او نام برنـد و از او طلب باران كنند. همچنين خـوردن غـذاي روز در دشـت و صحـرا نشانه همين فديه گوسفند بريان اسـت كـه در اوستا آمده و افكندن سبزه هاي تازه دميده نوروزي به آب روان جويبارها از كارهـايـي است كه در اين روز انجام مي دادند.
هم اكنون نيز در اين روز كه روز طبيعــت نام گرفته است، مردم بنا بر سنت فرهنگي خود همراه دوستان و خـويشاوندانشان از خــانه خارج مي شوند و به دشت و طبيعت مي روند تا آخرين روز عيـد را بــه شــادي و تفــريح بگذرانند.
دراين روز معمولا مردم براي ناهـار آش مـي پزند و معتقدند كه بايد در خارج از خانـه اين غذا تهيه شود و همراه آن نيز باقالاپلو، سبزي پلو يا ماهي مي خورند. همچنين خوردن آجيل، كاهو با سركه انگبيـن عصرانه بيشتر مردم است.
نزديك غروب نيز پيش از ترك كـردن طبـيعـت هر خانواده اي سبزه اي را كه پيش از نوروز سبز كرده است به نشانه بركات و فرواني در آب مي اندازند و سپس به خانه باز ميگردند.