ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : جمعه 5 مرداد 1403
جمعه 5 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : جمعه 17 آبان 1392     |     کد : 62291

ریشه احساس تنهايي در خانواده/ چگونه پيوندهاي عاطفي را مجدد برقرار کنیم

احساس تنهايي در دو زمان بوجود مي آيد؛ وقتي آدم ها بيش از حد تنها مي شوند و هنگامي كه اصلا تنها نيستند. پس تعادل بين نياز به نزديكي و جدايي را بايد هميشه در روابط انساني حفظ كرد.

احساس تنهايي در دو زمان بوجود مي آيد؛ وقتي آدم ها بيش از حد تنها مي شوند و هنگامي كه اصلا تنها نيستند. پس تعادل بين نياز به نزديكي و جدايي را بايد هميشه در روابط انساني حفظ كرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، یکی از حوادثی بدی که ممکن است کانون خانواده را متاثر سازد مرگ یکی از طرفین است. با مرگ همسر، والد تنها، سفر تنهايي خويش را آغاز مي كند. والد مصيبت زده ازآينده اي مي هراسد كه بايد بچه هايي را به تنهايي درآن بزرگ كند، فهم"تنهايي"كمك مي كند تا والد تنها برآن غلبه كرده و درد آن را آرام كند.

تنهايي به دو دليل متضاد، در تمامي روابط عاطفي ريشه دارد. انسانها مي خواهند به قدر كافي به يكديگر نزديك باشند تا نيازهايشان را از طريق ارتباطاتشان برآورده كنند، اما در عين حال مي خواهند به قدر كافي از هم جدا باشند تا آزادي و هويت شخصي خود را حفظ كنند. انسانها اگر بيش از هم جدا مانده و با هم تماس نداشته باشند، احساس تنهايي مي كنند و مي خواهند مدتي با هم باشند. آنها اگر بيش از حد به هم نزديك باشند مي خواهند مدتي از هم جدا باشند چون با دوري از"خود"احساس تنهايي مي كنند و مي خواهند با خودشان خلوت كنند.

احساس تنهايي در دو زمان بوجود مي آيد؛ وقتي آدم ها بيش از حد تنها مي شوند و هنگامي كه اصلا تنها نيستند. پس تعادل بين نياز به نزديكي و جدايي را بايد هميشه در روابط انساني حفظ كرد. وقتي كسي فوت مي كند براي ابد از نزد ما سفر كرده است. پس همسر مصيبت ديده ابتدا از جدايي ابدي خود از همسرش احساس تنهايي مي كند و دلتنگ مصاحبت با زوج يا زوجه خود مي شود. از دست دادن همسر، تنش هاي زيادي در زندگي همسر بازمانده ايجاد مي كند. او پس از مدتي مي بيند كه هيچ وقتي ندارد كه صرف خود كند و به اين دليل نيز احساس تنهايي مي كند. توقعات شغلي، خانه داري و مسئوليت مراقبت از بچه ها او را از پادر مي آورد و از نعمت تنهايي بي نصيب مي گذارد. هر دوي اين تغييرات باعث مي شود كه احساس تنهايي كند، اما افراد حامي مي توانند مانع احساس انزواي او شوند.خلوت كردن با خود،اين امكان را به والد تنها مي دهد كه از تنهايي اش سود ببرد.

احساس تنهايي انسان، دردي جهان شمول است و در سراسر دنيا ريشه هاي مشترك دارد. انسان ها سه نوع رابطه عاطفي با هم دارند.اگر يكي از اين سه نوع رابطه اساسا برقرار نشود،لطمه ببيند و يا قطع شود،احساس تنهايي به وجود مي آيد؛

-انسان از عزيزانش عشق دريافت مي كند. وقتي اين عشق كاهش مي يابد يا از بين مي رود، احساس تنهايي مي كند.

-انسان به عزيزانش عشق مي دهد. وقتي اين عشق كاهش مي يابد يا از بين مي رود انسان احساس تنهايي مي كند.

-انسان با از دست دادن عزيزان خود بخشي از احساس هويت خويش را از دست مي دهد و به همين دليل احساس تنهايي مي كند.

فوت همسر اين روابط را قطع مي كند و به هر سه دليل نيز احساس تنهايي را ايجاد مي كند. اولين رابطه اي كه بايد ترميم شود. رابطه اي است كه به انسان از همه نزديكتراست؛ حس هويت، بعد از سالها زندگي مشترك، دو همسر به علت وابستگي و رابطه متقابل، به هويتي مشترك دست مي يابند و مرگ يكي از آنها خلا بزرگي براي ديگري ايجاد مي كند. بسياري از والدهاي تنها مي گويند؛ "انگار نيمه ديگرم را از دست داده ام،احساس مي كنم كه ديگر كامل نيستم".

احساس خلا،نوعي احساس تنهايي است. انسان تنها براي پر كردن اين خلا هم نيازبه تنهايي دارد تا بتواند بينديشد و هم نياز به صرف بخشي از وقت خود دارد تا علايق خويش را پيگيري كند، خودش را بشناسد و ارزش هاي شخصي خود را تاييد كند.او بايد خود را متقاعد سازد كه بدون حضور همسرش هم مي تواند بالاخره در زندگي خود احساس كمال و خوشبختي كند.

دومين رابطه اي كه بايد ترميم شود، عشق ورزيدن به ديگران است. عشق ورزيدن به ديگران،بر خلاف دريافت عشق از ديگران، تحت اختيار والد مصيبت زده است. او مي تواند دست ياري به سوي خانواده اش دراز كند، با دوستان خود رفت و آمد كند و حتي با ارائه كمك هاي داوطلبانه خود به غريبه ها به آنها نيز ياري برساند. با اين كار والد تنها از ابتكار عمل خود استفاده مي كند و روابط معني دار خود را با ديگران حفظ مي كند او با اقدام به برقراري رابطه با ديگران به خود مي گويد؛ ارتباط با آدم ها هنوز هم مهم است من مجبور نيستم تنها باشم.

سومين رابطه اي كه بايد ترميم شود مشكل ترين آنهاست؛ مرگ،جان كسي را گرفته است كه مهمترين عشق را به والد مصيبت زده مي داده؛ والدي اكنون تنها شده است والد مصيبت زده هر روز از توجهات همسر خود برخوردار بود. او قدر بخشي از آن توجهات را مي دانست و بخشي را حق مسلم خود مي پنداشت،اما اكنون براي همه توجهات همسرش احساس دلتنگي مي كند.جاي خالي تك تك اين توجهات او را مي رنجاند و به ياد داغ عظيم خود مي اندازد.

فرد مصيبت زده به طور طبيعي علاقه خود رانسبت به دنياي خارج از خود از دست مي دهد و نسبت به ايجاد رابطه با ديگران دلسرد مي شود، اما اين بي علاقگي او مي تواند ديگران را نيز از تلاش براي آغاز رابطه با او دلسرد مي كند. اگر والد مصيبت زده بارها و بارها دعوت ديگران را براي برقراري رابطه رد كند آنها نيز احساس مي كنند كه والد مصيبت زده براي توجهاتشان ارزشي قائل نيست و تصميم مي گيرند که او را تنها بگذارند.

در نتيجه مي توان گفت كه برقراري رابطه اجتماعی با ديگران براي كسي كه با غم خود مشغوليت ذهني دارد كار مشكلي است، اما والد مصيبت زده، هم بايد براي برقراري رابطه با ديگران ابتكار عمل داشته باشيد و هم براي پذيرش رابطه ديگران آمادگي خود را نشان دهد.

کلید واژه های مطلب:تک والدی |برقراری روابط عاطفی |احساس تنهایی |


نوشته شده در   جمعه 17 آبان 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode