قرار است طراحان صنعتي وقتي وسيلهاي را طراحي ميكنند، تنها به زيبايي آن توجه نكنند و كاربردش را هم در نظر بگيرند.
اما خيلي وقتها اين هنرمندان اين قرار داد را رعايت نميكنند و آگاهانه به زيبايي طرحشان اهميت بيشتري ميدهند؛ گاهي هم اصلاً به كاربرد آن توجه نميكنند و نتيجه كارشان وسيلهاي زيبا ميشود كه استفاده از آن سخت است يا عملاً ممكن نيست.
در حقيقت خيلي وقتها اين وسيلهها به مجسمههايي تبديل ميشوند كه شبيه وسيلههاي زندگي روزمره ما هستند ، ولي تنها كاربردي كه براي ما دارند اين است كه ميتوانند محيط زندگيمان را زيباتر كنند. اما گاهي هم اين طراحان صنعتي درست برعكس عمل ميكنند، يعني با فكرو خلاقيت و ابتكارشان، از شيئي كه فقط ميتواند جنبه تزييني داشته باشد، وسيله كاربردي زيبايي ميسازند.
چه كسي ميتواند با خيال راحت روي اين صندلي درختمانند، با اين تركيب زيبايش، بنشيند و هيچ صدمهاي نبيند؟!
اين صندلي «تپليمپلي» بامزه، شبيه اسباببازي يا سفينههاي فضايي است. طراح آن خيلي خوب فرمها و حجمها را كنار هم قرار داده و يك مجموعه هماهنگ بهوجود آورده است. اما بهنظر ميرسد اگر كسي روي آن، يا بهتر بگوييم، توي آن بنشيند، احساس راحتي نكند، چون نشيمنگاه آن پايينتر از لبهاش قرار دارد و اين لبه به زير زانوها گير ميكند. مخصوصاً اگر يك آدم قدكوتاه توي آن بنشيند، حتماً در آن فرو ميرود!
شايد يك آدم خسته كه هيچ جايي براي نشستن پيدا نكرده، حاضر باشد موقتاً روي تودهاي از طناب پلاستيكي بنشيند، اما اين كه بخواهد آن را به عنوان صندلي در خانهاش بگذارد... نه!
طراح اين صندلي اين موضوع را ميدانسته و براي همين فكر جالبي كرده: او براي يك نشيمنگاه راحت صندلي، قالبي درست كرده، آن را حرارت داده و وقتي به اندازه كافي داغ شده، روي تودهاي طناب پلاستيكي فشار داده. آنوقت بخشي از توده طناب ذوب شده و شكل قالب را به خودش گرفتهاست. در حقيقت اين صندلي راحت از هيچ چيزي ساخته نشده به جز همان توده طناب پلاستيكي كه بخشي از آن آب شده و به شكل صندلي درآمده.
وقتي ميشنويم نام صندلياي «تانك» است، شيء غولپيكر وحشتناك و حتي خطرناكي را مجسم ميكنيم. اما انتخاب اين نام براي اين صندلي هم دور از ذهن نيست: سه غلتك و چوبهايي كه بهطور موازي به هم وصل شدهاند و ميتوانند روي غلتكها بغلتند و صندلي را به حركت در بياورند، همان تركيبي است كه براي حركت تانك بهكار ميرود. طراح اين صندلي بيشتر از اين كه به راحتي كسي فكر كند كه قرار است روي آن بنشيند، به راحتي كسي فكر كرده كه بايد آن را جا به جا كند.
وقتي به مهمترين مسائلمان فكر ميكنيم، دوست داريم در جايي راحت بنشينيم. اما بهنظر نميرسد كسي بتواند روي اين صندلي احساس راحتي كند! با وجود اين، نامش را «تفكر» گذاشتهاند! طراح آن ميدانسته با انتخاب اين نام چه ميكند: همه با ديدن ظاهر اين صندلي فرار ميكنند، اما با شنيدن اين نام وسوسه ميشوند و يك بار هم كه شده آن را امتحان ميكنند و با همين يك بار، نظرشان عوض ميشود. طراح اين صندلي قوسهاي آن را كاملاً بر اساس فرم بدن انسان طراحي كرده و كسي كه روي آن مينشيند احساس راحتي ميكند!
طراح اين صندلي زاويه اتصال قطعههاي آن را بهدقت محاسبه كرده تا كسي كه روي آن مينشيند احساس راحتي كند؛ با اين حال، اگر اين صندلي يكتكه ساخته ميشد، راحتتر، اما معموليتر و شايد هم زشتتر ميشد.
طراح اين صندلي نام مناسبي براي آن انتخاب كرده: «منظومه شمسي»؛ هم بخشهاي كروي آن ما را به ياد سيارههاي اين منظومه مياندازد، هم عجيب و غريب بودنش؛ انگار كه اين صندلي از فضا آمده! يك ويژگي مشترك ديگر اين صندلي با منظومه شمسي هم اين است كه ما نميتوانيم روي هيچكدام آنها بنشينيم و فقط ميتوانيم از زيباييهايشان لذت ببريم!
اين بالشتكهاي مستطيلي نرم اگر جدا از هم باشند، هر جوري كه آنها را بچينيم برايمان صندلي نميشوند، اما حالا كه به هم وصل و تبديل به يك نوار بلند شدهاند، ميتوانيم اين نوار را هر جوري كه ميخواهيم لوله كنيم، درون آن لم بدهيم و استراحت كنيم.
در داخل هر كدام از اين بالشتكها قطعهاي چوب محكم بلوط قرار دارد كه آنها را محكم نگه ميدارد.
همشهري آنلاين- آتوسا رقمي