كه بايد از درمانهاي
روانپزشكي برخوردار شوند اما افسردگي خفيف معمولا با كمبود اعتمادبه نفس و احساس
نااميدي توام است و بيتوجهي به درمان باعث تشديد آن ميشود و ممكن است در نهايت،
فرد را به ورطه خودكشي بكشاند.
در اين ميان، زنان درصد بيشتري از افسردگي را به خود اختصاص
ميدهند و اين وضع به ويژه زماني تشديد ميشود كه آنان در دورانهاي خاصي مانند
قبل از قاعدگي، بارداري يا بعد از
زايمان قرار داشته باشنديا بر اثر كارزياد
يا جدايي و تنهايي، متحمل فشارهاي رواني شوند. براي مثال زنان معمولا در دوران
قبل از شروع قاعدگي، به دليل كم شدن هورمون استروژن و به طور كلي كم و زياد شدن
ميزان هورمونهاي جنسي و ضعيف شدن، اغلب حالتي از افسردگي، كم تحملي، ناراحتي و
زودرنجي پيدا ميكنند كه گاه با تجويز بعضي داروها و ويتامينها اين مشكل اندكي
تعديل ميشود ولي به طور كلي اين نوع افسردگيهاي جزئي معمولا در زنان ديده ميشود.
به علاوه آنها در دوران حاملگي نيز به دليل مواجه شدن با
تجربهاي جديد و قرارگرفتن در موقعيتي خاص از لحاظ روحي اغلب كمي ضعيف ميشوند
كه اين وضع ممكن است در بعضي افراد با حالت خفيفي از افسردگي مشاهده شود.
در اين هنگام، بهترين راه مبارزه با اين حالت كمك گرفتن از
مشاور و مراجعه به پزشك و كمك و همراهي اطرافيان است. البته در اين ميان مادر جوان
بيش از هركس به همراهي همسرش نياز دارد تا بتواند موقعيت جديد را بهتر تحمل كند.
پس از زايمان نيز بسياري از مادران با حالتي از افسردگي مواجه ميشوند. در اين
هنگام نيز باتوجه به موقعيت خاص مادر بايد بسيار به او كمك كرد تا اين دوران
افسردگي هرچه كوتاهتر باشد زيرا در اين هنگام فرزند تازه متولد شده هم بيش از
هرچيز به مادري قوي و سالم احتياج دارد.
كاهش قوا و نيروي بدني، كاهش اشتها، كاهش وزن و كاهش خواب
از جمله عوارض افسردگي است و براي درمان اين افراد مراجعه به پزشك توصيه ميشود.
وجود سابقه بيماري خانوادگي، تجربه مرگ والدين قبل از
10سالگي، گذراندن دوران كودكي در محيط خانوادگي آشفته و وجود جو عاطفي منفي در
خانواده از دلايل بروز افسردگي است.
شايان ذكر است كه افراد درونگرا بيشتر دچار حالت افسردگي
ميشوند. برخي دلايل فيزيولوژيكي نيز ممكن است باعث بروز بيماري افسردگي شود؛ به
طوري كه عوامل « نور و شيميايي» در انتقالدهندههاي
عصبي ايجاد ميكنند. امروزه مطالعه نشان داده است كه سطح كورتيزول خون افراد افسرده
با افراد سالم يكسان نيست. كورتيزول هورموني است كه از غده فوق كليوي ترشح ميشود.
ميزان اين هورمون در خون افراد عادي هنگام صبح بالا ميرود و هنگام عصر پايين ميآيد.
در حالي كه ميزان كورتيزول خون افرادي كه به افسردگي مبتلا هستند برعكس افراد عادي
است.
بنابراين، اين اختلاف موجب بروز افسردگي در افراد ميشود.
از تغييرات فصلي نيز ميتوان به عنوان عامل ايجاد افسردگي نام برد.
با فرا رسيدن فصل پاييز كه طول ساعات روشنايي روز كاهش پيدا
ميكند، ميزان ابتلا به بيماري افسردگي نيز بيشتر ميشود. البته برخي آن را به عنوان
يك عارضه جدي تلقي نميكنند، در حاليكه
به دليل تغييرات آبوهوا و كمبود نور خورشيد، ساعات بيولوژيكي بدن تغيير ميكند و
ميتواند منجر به افسردگي در افراد شود.
به علاوه روانشناسان معتقدند از خشمهاي فروخورده يا سركوب
شده نيز ميتوان به عنوان عوامل بروز افسردگي نام برد.
توصيههايي كه روانشناسان به بيماران افسرده ميكنند اين
است كه حتيالمقدور به تحرك و فعاليتهاي فيزيكي اقدام كنند. مثلا پيادهروي در
روزهاي آفتابي در فصل پاييز و زمستان ميتواند تاثير مطلوبي در كاهش ميزان افسردگي
داشته باشد. علاوه بر اين مصرف مواد نشاستهاي مانند سيبزميني خصوصا به صورت چيپس
هم در برخي موارد توصيه ميشود.
امروزه محققان ثابت كردهاند كه تمرينات يوگا هم اعم از
تمرينهاي تنفسي و حركات ساده نرمشي بسيار موثر است.
به اين افراد توصيه ميشود سعي كنند خود را ببخشند، احساس
گناه نكنند، به خودشان احترام بگذارند و ميزان اعتمادبه نفس خود را نيز افزايش
دهند و سعي كنند از داشتههاي خود خرسند و سپاسگزار باشند تا كمتر احساس پوچي و
بيهودگي كنند. بهتر است براي درمان افراد افسرده، باورهاي ذهني آنها تشخيص داده
شود زيرا همين باورهاي غلط منشا بيماري آنهاست. بنابراين بايد با تمرينهاي مناسب،
افراد را قانع كرد تا در روند ذهني خود تغيير ايجاد كنند. فرد افسرده به دليل
اينكه بعضي از اهدافش عملي نشده است، فكر ميكند كه فرد بدشانسي است و خود را شكست
خورده ميداند و دچار باورهاي غلط ميشود. همين باورهاي غلط هم منشا بيماري اين
افراد است.
بنابراين بايد با تمرينهاي مناسب، افراد را قانع كرد تا در
روند ذهني خود تغيير ايجاد كنند. فرد افسرده به دليل اينكه بعضي از اهدافش عملي
نشده است، فكر ميكند كه بدشانس است و خود را شكست خورده ميداند و در باورهاي
ذهني خود، خودش را در تمام موارد بدشانس و ناموفق ميداند. بنابراين به خانوادهها
توصيه ميشود كه فرد افسرده را تحت درمان روانپزشك قرار دهند زيرا در جريان
بيماري، پند و اندرز و توصيههاي خانواده در جهت
مثبت انديشي و اميدواري، به تنهايي نتيجه بخش نخواهد بود و
اين افراد بايد حتما تحت درمان قرار بگيرند.
ترجمه يكتا فراهاني
همشری انلاین