ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 12 خرداد 1392     |     کد : 54671

قرآن و نقش مادر در تربيت جوانان‏

از مسائل مورد ابتلاء، چگونگى برخورد با جوان براى تأثيرپذيرى بيشتر مى‏باشد. هر كسى راه و روشى پيشنهاد مى‏كند و به گونه‏اى مى‏خواهد با جوان تعامل و برخورد داشته باشد، اما كدام راه صحيح است و ملاك راه صحيح چيست.



بررسى چهره‏هاى جوان در قرآن‏
از مسائل مورد ابتلاء، چگونگى برخورد با جوان براى تأثيرپذيرى بيشتر مى‏باشد. هر كسى راه و روشى پيشنهاد مى‏كند و به گونه‏اى مى‏خواهد با جوان تعامل و برخورد داشته باشد، اما كدام راه صحيح است و ملاك راه صحيح چيست.
اين گونه پرسش‏ها معمولاً مورد غفلت واقع مى‏شود و اگر كسانى بخواهند راه صحيح يا بهتر را بيابند، به تجربه، آزمايش و آمارگيرى متوسل مى‏شوند.
اما بى‏نقص بودن اين گونه راهها مورد ترديد مى‏باشد و حتى گاهى مى‏توان در درستى آنها مناقشه كرد؛ زيرا جوان مانند يك شى‏ء بى‏جان آزمايشگاهى نيست و صحنه اجتماع آزمايشگاه نيست.
در آزمايشگاه تمامى عناصر، ابزار و اشياى مورد آزمايش
در اختيار آزمايشگر است اما اشياء اختيارى ندارند، بنابراين آزمايشگر با
ثابت قرار دادن آنها به جز يكى، ميزان تأثير و تغييرات آن را اندازه‏گيرى مى‏كند يا سپس امر ديگرى را متغيّر و بقيه را ثابت نگه مى‏دارد و ... اما در اجتماع اوّلاً شرائط و اوضاع به اختيار آزمايشگر نمى‏باشد؛ ثانياً جوان از امور گوناگون اطراف خود، آن گونه كه مى‏خواهد اثر مى‏پذيرد يا
بر اطراف اثر مى‏گذارد.
نيز اراده، تصميم، عاطفه، احساس، گذشته خانوادگى و تاريخى، خوراك، پوشاك وى و ... در تشخيص و تعيين مسير او و چگونگى تصميمش
نقش دارد.
اين همه، قابل اندازه‏گيرى، كنترل و نسبت‏سنجى نمى‏باشد. بنابراين
پيدا كردن روش و قانون مناسب براى برخورد با جوان، از اين راه، ناقص و حتى ناصحيح مى‏نمايد.
راه ديگرى كه مى‏توان پيمود و راحت‏تر از راه قبلى است و نتائج آن كم‏نقص‏تر مى‏نمايد، همچنين براى ما مسلمانان جاذبه‏دارتر است، بررسى ميزان تربيت «جوان»هاى مطرح‏شده در قرآن و شاخص‏هاى تربيتى و تعيين مقدار تأثير هر يك از آنها بر جوان مى‏باشد.
اين راه براى ما راحت است زيرا قرآن آن را مطرح ساخته، با مطالعه آيات در باره «جوان» مى‏توان به آن رسيد.
مردم نيز با توجه به اعتقاداتشان، براى پذيرش اين راه و روش،
آمادگى بيشترى دارند. چنان كه نتيجه پيمودن اين راه مورد قبول مسلمانان مى‏باشد زيرا همه اتفاق نظر دارند قرآن، كتاب هدايت و تربيت است.
از سوى ديگر امكانات پيمودن اين راه فراهم است زيرا تفاسير گوناگون وجود دارد و بالأخره پيمودن اين راه لازم و حياتى است چون از يك طرف، با جوانان برخورد داريم و هر فردى دوست دارد ثمره وجودى و اميد و آينده خود را، به بهترين نحو تربيت كند.
از سوى ديگر چون مسلمان و ديندار هستيم موظفيم قرآن را بشناسيم و با آن برخورد مثبت داشته باشيم.
نيز چون قرآن را معجزه جاويد مى‏دانيم و كتابى كه «از پيش رو و پشت سرش باطل نمى‏آيد»(1) و فرستنده آن خالق انسان‏هاست، اطمينان داريم كه آن كتاب به ما بهترين راه هدايت را مى‏نماياند و ما را به سرمنزل مطلوب سوق مى‏دهد.
بنابراين، راه و روش قرآن ما را از راههاى ديگران بى‏نياز مى‏كند و حتى قابل ارائه به ديگران براى تربيت جوانان مى‏باشد.
قرآن سرگذشت جوان‏هاى متعددى را مطرح ساخته و به ابعاد گوناگون تربيتى هر يك پرداخته است.
از جوانى كه گوش به فرمان پدر و مربى خويش بود و هر خواسته پدر را قبول مى‏كرد و بر خواسته خود مقدّم مى‏داشت تا جوانى كه به هيچ نحو گوش به سخنان پدر نمى‏داد و حتى در سخت‏ترين وضع و هنگامى كه آثار عذاب الهى ظاهر شده بود، باز بر راه و روش باطل خود اصرار مى‏كرد و بالأخره به هلاكت رسيد.
نيز از جوانى كه در بهترين محيط رشد و نمو كرد تا جوانى كه در بدترين محيط از نظر اعتقادى به سر برد. از جوانى كه بيشترين امكانات را در اختيار داشت و سرانجام همه آنها را از دست داد تا جوانى كه هيچ امكاناتى نداشت و كم كم آنها را به دست آورد. از جوانى كه ... .
داستان پسر حضرت نوح(ع)
فرزند نوح از بهترين امكانات هدايتى برخوردار بود ولى به سخنان پدر گوش نداد و نصيحت‏ها و راهنمايى‏هاى او را به هيچ انگاشت و در نافرمانى، از همگان گوى سبقت را ربود حتى تبليغ نهصد و پنجاه ساله پدرش سودى نبخشيد. داستان او چنين است: نفرين نوح به قومش، دستور يافتن براى ساختن كشتى، سوار كردن مؤمنان بر آن، آوردن دو جفت از هر حيوانى، بارش باران‏هاى سيل‏آسا از آسمان، جوشيدن آب فراوان از زمين، به گونه‏اى كه آب همه جا را فرا گرفت و موجب شد كشتى كه در محلى دور از دريا قرار داشت، روى آب قرار گرفت، به گونه‏اى كه براى هر كسى آثار غضب خداوند محسوس بود.
حضرت نوح با التماس از فرزندش كه متحيرانه كنارى ايستاده بود، خواست كه به كشتى آيد و نجات يابد ولى لجبازى، تعصب و جاهليت پسر، حتى در آن هنگام به او اجازه نداد بر كشتى سوار شود بلكه با بيان «به كوهى پناه مى‏برم تا از آب پناهم دهد»(2)، اوج لجبازى و حق‏ناپذيرى خود را به نمايش گذاشت.
پدر دلسوخته سال‏ها رنج تبليغ و نصيحت را به جان خريده بود و
علاوه بر انجام وظيفه الهى، عاطفه پدرى ايجاب مى‏كرد فرزند را نصيحت كند. آن زمان نيز احساس كرد كه در آخرين لحظه به او گوشزد كند امروز، روز ديگرى است و هيچ چيز نمى‏تواند مانع عذاب الهى شود.
به همين جهت به فرزندش گفت: «در برابر فرمان خدا، امروز نگهدارنده‏اى نيست مگر اينكه خداوند به كسى رحم كند»(3) ولى او به آخرين نصيحت پدر اعتنائى نكرد و موجى بين پدر و پسر فاصله شد و او را از پدر جدا ساخت و بالأخره غرق گرديد.
1) مادر موسى آنقدر خوب و پاك بود كه سزاوار وحى الهى شد و خداوند به او وحى كرد كه: «بچه خود را شير ده و وقتى بر او ترسيدى او را در صندوقچه‏اى بگذار و در رودخانه بينداز.» (سوره قصص، آيه 7).
2) سوره قصص، آيه‏هاى 12 و 13.
3) همان، آيه 8.

احمد عابدينى‏


نوشته شده در   يکشنبه 12 خرداد 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode