ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 4 مرداد 1403
پنجشنبه 4 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 26 ارديبهشت 1392     |     کد : 53915

نبود خانواده، سلامت روانی را به مخاطره می​اندازد

پسر و دخترهای زیادی را اطراف خود می‌بینیم كه تنهایی اختیار كرده‌اند و به این انتخاب خود ولو در ظاهر می‌بالند...


پسر و دخترهای زیادی را اطراف خود می‌بینیم كه تنهایی اختیار كرده‌اند و به این انتخاب خود ولو در ظاهر می‌بالند و آن را به زعم خود درست و عاقلانه‌ می‌دانند، از نگاه آنان تشكیل خانواده، پذیرش مسئولیت و تعهد است كه راه‌های پیشرفت را روی آنها می‌بندند، این افراد ترجیح می‌دهند با انتخاب زندگی مجردی بیشترین استفاده را از وقتشان ببرند و به آمال و آرزوهای خود برسند، اما در ته نگاه آنان نوعی دلتنگی و بلاتكلیفی مشاهده می‌شود كه در كمتر فرد متاهلی این حس وجود دارد.
زندگی این افراد اگرچه از نگاه خودشان زیباست ولی از نگاه جامعه شناسان و روان شناسان عاری از معایب و مشكلات نیست؛ مشكلاتی كه در زنـــــدگی یك متاهل جای كمتری دارد. با دكتر علی خواجه حسینی، روان شناس به واكاوی این موضوع پرداختیم كه در ادامه می خوانید.

دختران و پسران تحت چه شرایطی زندگی مجردی و بدون همسر را انتخاب می كنند؟

هر چه سن بالاتر می رود و افراد تجربه بیشتری به دست می آورند انعطاف ناپذیرتر می شوند، ترس از تغییر در آنها ایجاد می شود و فرد سعی در حفظ شرایط موجود دارد به همین دلیل نمی تواند كسی را به عنوان همسر بپذیرد و ترجیح می دهد، شرایط موجود حفظ شود. در همین گروه برخی به دلیل كمال گرایی یا تصورات ذهنی دور از واقعیت ممكن است، اصلا نتوانند شریكی پیدا كنند. همچنین افرادی را داریم كه اصولا ثبات و نگرش تثبیت شده ای ندارند و نتوانسته اند ازدواج كنند. آنها در ساده ترین انتخاب ها مثل پوشیدن لباس و انتخاب غذا هم نمی توانند انتخاب كنند، چه رسد به انتخاب های پیچیده ای مثل ازدواج! در واقع دچار نوعی بی هدفی و سردرگمی هستند به همین دلیل نتوانسته اند ازدواج كنند. برخی به دلیل محدودیت هایی كه دارند و خودشان در این محدودیت ها نقشی نداشته اند، نتوانسته اند ازدواج كنند مثل بیماران خاص یا كسانی كه ظاهر متعارفی ندارند. این افراد در جامعه با مشكل نگرشی روبه رو هستند. هر كدام از این افراد ممكن است براساس نظام ارزشی شان نوع زندگی خاصی را برای خودشان انتخاب كنند.

به نظر شما تجربه زندگی مجردی می تواند مقدمه ای برای انتخاب این نوع زندگی باشد؟

بله، این نوع زندگی آزادی هایی به فرد می دهد؛ چون بایدها و نبایدهای خانواده وجود ندارد و فرد ترجیح می دهد تا همین رویه را ادامه دهد. باید بپذیریم كه حجم وسیعی از افراد نه به دلیل تحصیل كه به دلیل شغل به زندگی مجردی روی می آورند. اگر فقط تحصیل بود می توانستیم بــــا بومی كردن دانشگاه مخصوصا حالا كه مراكز علمی گسترش زیادی پیدا كرده اند، مشكل را حل كنیم و افراد در مجاورت خانواده به ادامه تحصیل بپردازند، اما مهم ترین دلیل مهاجرت كسب درآمد و شغل است. به هر حال مهاجرت همیشه با خانواده نیست و در بسیاری از مواقع مهاجـــرت به تنهایی اتفاق می افتد؛ چون فرد با محدودیت های كمتری روبه رو می شود. ما افراد زیادی را داریم كه خانواده دارند، اما تنها زندگی می كنند و خانواده های كاذبی تشكیل داده اند و با چند دوست یا همكار در یك محل زندگی می كنند؛ بنابراین مشكل نه تنها امكانات دانشگاهی، بلكه مهم تر از آن شغل و امكانات معیشتی است و هر چه فاصله های معیشتی را كمتر كنیم و جلوی مهاجرت های بی رویه را بگیریم، می توانیم كمك كنیم كه خانواده ها شكل متعارفشان را حفظ كنند و جلوی رشد زندگی تنها را بگیریم.

عوامل اجتماعی چه تأثیری روی گسترش تجردگرایی داشته است؟

در یك جامعه در حال گذار افراد سعی می كنند، زندگی ای را انتخاب كنند كه از لحاظ اقتصادی به آنها توان بیشتری بدهد، چون زندگی اجتماعی هزینه های زیادی را به فرد تحمیل می كند و بسیاری از افراد ترجیح می دهند، زیر بار این هزینه ها نروند با یك زندگی مجردی می توانند به رشد اقتصادی شان كمك كنند. خیلی از ارتباطات اجتماعی كه افراد پیدا می كنند به واسطه تغییراتی است كه در نقش های اجتماعی شان به وجود می آید مثلا یكی تا دیروز كارمند بوده، امروز استاد دانشگاه است. چنین فردی كمتر به محدودیت هایی كه ممكن است نظام خانواده به او تحمیل كند، تن می دهد و می خواهد ارتباطات اجتماعی اش بیشتر از قبل باشد در واقع «خود» در شخص پررنگ تر می شود، حسی كه جامعه هم آن را تقویت می كند. ابراز خود در نظام خانواده كمرنگ می شود، چون شما مجبور هستید برای كسانی دیگر هم به دلیل وظایفی كه در قبالشان دارید، ایفای نقش كنید و از فعالیت ها و كارهای مورد علاقه تان چشم پوشی كنید. جامعه ای كه پیشرفت فردی را تقویت می كند با نظام خانواده كه محدودكننده فعالیت های اجتماعی است در تعارض است و باعث می شود تا افراد زندگی تنها و غیرخانوادگی را ترجیح دهند. جامعه ما نیز در حال گذار است و در چنین جامعه ای كه روز به روز جنبه رقابتی تر دارد و كمالگرایی به شكل فردی تقویت می شود، هدف ها بیشتر تبدیل به هدف های فردی می شوند. همه اینها با پیوندگرایی و تشریك مساعی كه در زندگی مشترك معنا پیدا می كند در تناقض است.

در جامعه امروز دختران هم به نسبت پسران تمایل به زندگی مجردی دارند، اما نگاهی كه در جامعه نسبت به یك زن و دختر تنها وجود دارد، نسبت به پسران تنها متفاوت است؛ چرا؟

بخشی از جامعه بین سنت ها و ارزش های دنیای مدرن مانده اند. در چنین جامعه ای از دختر انتظار می رود كه وقتی به سن خاصی می رسد، ازدواج كرده باشد از طرف دیگر به دخترانمان اجازه داده ایم، وارد جامعه شوند و فرصت های تحصیلی و شغلی را برای آنها فراهم كرده ایم. دختران هم مثل پسران در چنین جامعه ای به دلیل این كه منع اجتماعی كمتری برای پیشرفتشان داشته باشند، تجردگرایی را ترجیح می دهند. آنها دوست دارند پا به پای پسرها در جامعه پیش روند، از طرفی ارزش های كهن و قدیمی هنوز در جامعه باقی مانده كه اگر دختری در سن بالا ازدواج نكند یا طالب ارتباطات تائید نشده است یا شانسی برای ازدواج نداشته است! اینجا مشكل نگرشی داریم به همین دلیل است كه خیلی وقت ها فعالیت های اجتماعی را برای خانم ها تشویق می كنیم و از طرف دیگر چون هنوز دیدگاه ضرورت تشكیل خانواده برای خانم ها و پایبندی به آن را در ذهن داریم با این دیدگاه كه خانم ها هم حق انتخاب دارند، تلاقی پیدا كرده است. زنان ما فرصت های اجتماعی بیشتری را كسب كرده اند اكنون دیگر نمی توانند هر كسی را به عنوان همسر قبول كنند و هر شرایطی را بپذیرند، بنابراین ترجیح می دهند دست به انتخاب بزنند و انتخابشان هم ممكن است مغایر با سنت های جامعه باشد. شاید هنوز خیلی برایمان قابل پذیرش نیست كه خانمی مجرد باشد.

زندگی مجردی چه معایبی دارد؟

در زندگی مجردی یا زندگی با همجنسان به دلیل نبود خانواده ارتباطات خیلی با دوام نیست به همین دلیل فرد بیشتر در معرض آسیب های مختلف قرار دارد. مشكلاتی مثل افسردگی، كاهش اعتماد به نفس یا پناه بردن به مواد مخدر در زندگی های مجردی فراوانی بیشتری دارد. به طور علمی هم اگر به عوامل موثر بر سلامت روان توجه كنیم به اینجا می رسیم كه افرادی كه پایگاه خانوادگی ندارند، سلامت روانی شان به مخاطره می افتد. بر اساس تحقیقات مجردها نسبت به متاهل ها از سلامت روانی كمتری برخوردارند؛ چون پایگاه اجتماعی و روحی ندارند. حتی كسانی كه خانواده تنش زایی دارند چون پیوندی با نظام خانواده دارند، نسبت به كسانی كه هیچ خانواده ای ندارند و تنها زندگی می كنند، وضع شان بهتر است. زندگی خانوادگی از لحاظ اقتصادی هم به فرد كمك می كند، كسی كه خانواده دارد از لحاظ اقتصادی وضع بهتری دارد؛ البته به شرطی كه هر دو زوج شاغل باشند و برای زندگی تلاش كنند از لحاظ اقتصادی هم نسبت به كسی كه زندگی مجردی دارد، وضع بهتری دارند. كسی كه تشریك مساعی می كند و با فرد دیگری تصمیم می گیرد، همیشه تصمیم هایش ثبات بیشتری دارد؛ البته اینها كلی هستند و شامل همه نمی شود. به تجربه یا تحقیق ثابت شده كسی كه خانواده دارد از لحاظ پایگاه اجتماعی تقویت می شود؛ چرا كه خیلی اوقات اعتماد اجتماع به كسی كه با خانواده زندگی می كند، بیشتر است تا كسی كه به تنهایی زندگی می كند. مسئولیت پذیری این افراد بیشتر است. افراد خانواده دار فرصت بیشتری برای ابراز خود پیدا می كنند؛ چراكه می خواهند در خانواده و جامعه اثرگذار باشند و این به تقویت خودپندار مثبت منجر می شود، خودپندار مثبت نیز به سلامتی روانی فرد كمك می كند. اینها مواردی است كه با استفاده از آن می توانیم نظام خانواده را ترویج و تشویق كنیم. البته باید مشوق هایی ایجاد كنیم. باید بحث حمایت را جدی بگیریم، وحشت از تشكیل خانواده باید موشكافی شود؛ اگر بحث ضعف اعتماد به نفس است یا افراد مشكلات هویتی دارند باید با مشاوره و دادن شناخت بیشتر مشكلات هویتی آنها را اصلاح كنیم. گاهی مشكل اقتصادی عامل اصلی است. چتر حمایت از زوج های جوان باید گسترده تر شود این عوامل كمك می كنند تا جلوی رشد تجردگرایی را بگیریم. اگر غیر از این باشد روز به روز شاهد گسترش این پدیده خواهیم بود.

در خیلی از كشورهای اروپایی وقتی بچه به سن خاصی می رسد، از او می خواهند كه تنها زندگی كند یعنی آنها نگران آسیب های این نوع زندگی نیستند؟

شاید اگر بخواهیم در یك دسته بندی كلی به دو رویكرد نگاه كنیم، بررسی این مساله در جوامع سنتی یا در حال گذار مثل جامعه ما با جوامع غربی دو شكل متفاوت از زندگی را به ما معرفی می كند، مقایسه اینها باید با دید پرسشی صورت بگیرد؛ ما نمی توانیم یك زندگی غربی را با معیارها یا چیزهایی كه در ذهن خودمان است، مقایسه و ارزشگذاری كنیم و بگوییم خوب است یا بد. وقتی نگاه می كنیم به دو رویكرد می رسیم؛ یكی رویكرد غیرایرانی و غیرشرقی است كه در اروپا و آمریكا و كشورهای این حوزه ها می بینیم. در این كشورها اصولا ارتباط بین دو جنس و ارتباط بین دو زوج لزوما یك ارتباط در قالب خانواده نیست و افراد براساس یك سری اشتراكات و علقه ها همدیگر را انتخاب و باهم زندگی می كنند، درواقع یك زندگی غیررسمی دارند و ازدواجی اتفاق نیفتاده است، البته همه زندگی ها به این شكل نیست و هنوز خانواده هایی هم در این جوامع حضور دارند، اما زندگی مجردی را در آن جوامع بیشتر می بینیم، اما در جامعه ما براساس دیدگاه های ارزشی كه در مورد بحث تشكیل خانواده در سنت و اعتقاداتمان وجود دارد و بر آن تاكید شده به تشكیل خانواده نگاهی خاص می شود و این را می پسندند كه افراد وقتی به بلوغ می رسند، خانواده تشكیل دهند در این هم مزایایی وجود دارد، فرد فضای اجتماعی و اقتصادی محكم تری پیدا می كند و مردم او را فردی دارای بلوغ بیشتر ارزیابی می كنند. بنابراین به نظرم مقایسه كشورها با توجه به تفاوت های عمیقی كه دارند، كار درستی نیست.

گفتید خیلی اوقات تنهایی می تواند باعث افسردگی یا اعتیاد و... شود، وظیفه پدرها و مادرهایی كه بچه هایشان زندگی مجردی را انتخاب كرده اند، چیست و چطور می توانند بر زندگی فرزندانشان نظارت داشته باشند؟

نمی توانیم انتظار داشته باشیم فرزندانی كه تنها زندگی می كنند، بیایند و به صرف یك سری حرف ها و آموزش ها سبك زندگی شان را تغییر دهند، این اتفاق هیچ وقت نمی افتد، چراكه خیلی اوقات تفاوت های نسلی و پیوند ضعیف بین نسل ها موجب جدا شدن جوان ترها از بزرگ ترها شده است. این كه پدر و مادرها انتظار داشته باشند بچه ها به آن زندگی برگردند، امكانش در بسیاری از اوقات به وجود نمی آید، اما باید بپذیریم كه در جامعه رو به پیشرفت، خانواده ها هر روز به سمت هسته ای شدن پیش می روند و شاهد گسترش خانواده های تك عضوی خواهیم بود، این پذیرش اولین قدم برای آرامش است، در عین حال هر چه والدین تفاوت های خودشان را با فرزندانشان بپذیرند، باعث می شود تا ارتباطشان حداقل با آنها حفظ شود. وقتی با نگاه مثبتی به هم نگاه كنند، طبیعتا ارتباطشان می تواند تداوم داشته باشد. والدین می توانند هر از چند گاهی را با فرزندان مجردشان بگذرانند در هفته یا در ماه ایامی را با آنها باشند، البته این با هم بودن نباید با هدف متقاعد كردن آنها باشد چون متقاعد كردن آدم ها سخت است. ما نمی توانیم كسی را متقاعد به چیزی كنیم كه نمی خواهد، اما می توانیم با آموزش هایی كه هم به پدر و مادر و هم به بچه ها می دهیم، به آنها بیاموزیم كه تفاوت دیدگاه های دو نسل طبیعی است و باید این تفاوت ها را بپذیرند و به هم احترام بگذارند و انعطاف نشان دهند. اگر این پذیرش را ایجاد كنیم فاصله ها كمتر می شود و چه بسا زندگی های مجردی به زندگی های خانوادگی مبدل شود. اگر پذیرش متقابل وجود داشته باشد یا بخشی از افراد تنها به شكل قبلی زندگی بر می گردند یا اگر برنگردند تشویق می شوند تا اوقات بیشتری را با خانواده بگذرانند و خواه ناخواه این با هم بودن بعد نظارتی والدین را فراهم می كند.

چطور می توانیم جلوی گسترش این نوع زندگی را بگیریم؟

ما نمی توانیم ادعا كنیم كه می توانیم جلوی رشد روزافزون این پدیده را سد كنیم، چون به هر حال به دلایلی كه در بالا ذكر كردیم، برخی افراد ناگزیرند كه این نوع زندگی را انتخاب كنند، اما آنچه به جامعه ما كمك می كند كه نظام خانواده را حفظ كند و رشد روزافزون تجردگرایی كند شود، مستلزم این است كه سیاست های قانونگذاران و مدیران اجرایی مان درباره نظام خانواده تغییر كند. بحث حمایت از زوج های جوان باید از حالت شعاری خارج شود. صندوق حمایت از زوج های جوان یا حمایت های بیمه ای و تامین اجتماعی از زوج هایی كه تشكیل خانواده می دهند، تقویت شود. در حال حاضر حمایت صرفا به بحث وام ازدواج محدود شده است و عملا مشكلی را حل نمی كند. به هر حال باید حمایت عملی و مادی از خانواده ها بیشتر شود در این صورت جوانان بیشتر به سمت تشكیل خانواده روی می آورند، از طرف دیگر باید مشاوره خانواده و ازدواج را رنگ و بوی رسمی تری ببخشیم و در قالب برنامه های وسیع علمی و در دانشگاه ها به آن بپردازیم و كانون های ارتباطی مناسب داشته باشیم. می توانیم پاتوق های فرهنگی برای جوانان تدارك ببینیم و فعالیت های هدفمند را در آنها شكل دهیم، هرچه كانون های ارتباط اجتماعی به شكل هدفمند ایجاد شود، جلوی كانون های غیرهدفمند و غیررسمی گرفته می شود، در این صورت می توانیم امیدوار باشیم كه نظام خانواده به نحو مطلوبی شكل بگیرد و تا حدودی روند زندگی مجردی كند شود.

سمیه افشین فر - جام جم


نوشته شده در   پنجشنبه 26 ارديبهشت 1392  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode