بررسى مشكلات جوانان (بحران بلوغ)
نویسنده:محمد سبحانى نیا
یكى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است كه براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاكى از اهمیت و حسّاسیتى است كه آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و سكولیانكورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره كور بین كودكى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروكسز آن را دوره كشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سكروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1
(ژان ژاك روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است كه بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یك نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یك مرحله تكاملى.)4
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5
انواع بلوغ
هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره كرد كه مهم ترین آن ها عبارت اند از:
1. بلوغ شرعى:
بلوغ شرعى همان سن تكلیف دینى است كه براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است.
2. بلوغ جسمى:
فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى كند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به كندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد كمال خود مى رسد.
3. بلوغ جنسى:
بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است كه با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد.
4. بلوغ اجتماعى:
بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است كه در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شركت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است.
5. بلوغ روانى:
بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است كه داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درك مفاهیم اخلاقى مى باشد.
6. بلوغ شخصیتى:
بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود كه شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال كند و متكى به خود باشد.
7. بلوغ عقلى:
قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد كرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.6
سن بلوغ
(براى آغاز بلوغ طبیعى، سن معینى وجود ندارد و در محیط هاى مختلف، متفاوت است. عوامل متعددى از قبیل: عوامل محیطى، فرهنگى، موروثى و اجتماعى و تغذیه اى در پیدایش بلوغ مؤثر است، ولى ظهور آن در اكثر دختران حدود 11سالگى است.)7
ییكى از نویسندگان مى گوید: (از نظر پژوهش گران، اگرچه یك اتفاق نظر در مورد شروع و پایان سن بلوغ وجود ندارد، اما بیشتر محققین بر این عقیده اند كه سن شروع بلوغ طبیعى در دخترها 16ـ9سالگى و در پسرها 17ـ10سالگى است و در مجموع، اصطلاح بلوغ به دوره بین 18ـ12سالگى اطلاق مى گردد و سن متوسط بلوغ، بدون توجه به پسر یا دختر بودن، 11سالگى اطلاق مى گردد. ولى به طور مسلم دختران زودتر از پسران مرحله بلوغ زندگى خویش را آغاز مى كنند و زودتر نیز این مرحله را به پایان مى رسانند.)8
تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران
این سؤال همواره در ذهن دختران مطرح است كه چرا زودتر از پسران، مكلف مى شوند و بالغ شرعى محسوب مى گردند؟
در پاسخ باید گفت: اولاً، بلوغ شرعى براساس بلوغ طبیعى است. در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعى و اجتماعى، دختران زودتر به بلوغ طبیعى مى رسند و فعالیت غدد جنسى در آنان قبل از پسران آغاز مى گردد. (بنابراین تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران براساس صلاحیت طبیعى و به معناى هم آهنگى قوانین تشریع با مقررات تكوین است.)9
بیدار شدن غریزه جنسى در دختران زمینه مساعدى براى آلوده شدن به گناه و ناپاكى است و خداوند حكیم براى پیش گیرى از مفاسد، آنان را قبل از پسران به وسیله مقررات دینى كنترل مى كند.
ثانیاً، (اندیشه و عقل دختران زودتر از پسران شكفته مى شود و دلیلش آن است كه دختران قبل از پسران زبان مى گشایند و زودتر از آنان آغاز سخن مى كنند و با توجه به رابطه غیر قابل انكارى كه بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد، این نتیجه به دست مى آید كه دستگاه فكر دختران زودتر از پسران به كار مى افتد.)10
شكوفا شدن عقل و هوش در دختران باعث شده است قانون گذار آنان را قبل از پسران مكلف كند تا از طریق عمل به تكالیف الهى به رشد معنوى نایل گردند و از طرف دیگر در جامعه از استقلال قانونى و حقوق اجتماعى برخوردار شوند.
بلوغ زودرس و دیررس
(بلوغ زودرس، پدیده اى فیزیولوژیك است كه در هر جنس پسر و دختر دیده مى شود. همان گونه كه از نام آن برمى آید، در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد.)11
(بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده مى شود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور كلى مى توان اظهار داشت هرگاه تا سن 17سالگى آثار و نشانه هاى بلوغ در فرد ظاهر نشود، وى دچار بلوغ دیررس شده است.)12
علل مختلفى در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. یكى از صاحب نظران مى گوید: (نژاد، تغذیه و عوامل فیزیكى و روانى موجود در محیط زندگى، در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمون هاى مربوطه اثر مى گذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیه اى مؤثر به شمار مى روند. وضع نامساعد اخلاقى در اجتماعات بى بند و بار نیز باعث بلوغ زودرس در آن جوامع مى شود.)13
درباره اثر آب و هوا در بلوغ، برخى نظر مخالف دارند و مى گویند: (بلوغ بیش از آن كه به آب و هوا بستگى داشته باشد، به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعى وابسته است. معمولاً آب و هواى معتدل بیش از هواى گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع مى كند.)14
هر كدام از بلوغ زودرس و دیررس، عوارضى بر فرد بالغ دارد، كه مى توان به احساس حقارت در بلوغ دیررس و اضطراب و نگرانى در بلوغ زودرس اشاره كرد، ولى در حال حاضر این معضل را از طریق تجویز دارو و روان درمانى، كنترل و از عوارض آن جلوگیرى مى كنند. بنابراین كسانى كه به بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس مبتلا هستند، نباید از این وضعیت نگران باشند.
البته در زودرسى بلوغ، بالغ باید به وظیفه شرعى خود عمل كند; مثلاً پسرى كه قبل از پانزده سالگى بالغ شده است، باید نماز و روزه و تكالیف دینى را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.
نشانه هاى بلوغ
بلوغ با دگرگونى هاى فیزیولوژى در بدن همراه است. (به نظر زیست شناسان، منشأ طبیعى بلوغ، ترشح هورمون هاى جنسى به ضمیمه فعالیت هاى منظم بعضى دیگر از غدد داخلى است.)15
(مهم ترین دگرگونى هاى بدنی دوره نوجوانى، ظهور ویژگى هاى نخستین و ویژگى هاى ثانویه است. منظور از ویژگى هاى نخستین، شكل دادن به آلت هاى تناسلى و توانایى در امر تولید مثل است، اما ویژگى هاى ثانوى عبارت است از: روییدن ریش و سبیل و دو رگه شدن صدا در پسران و بزرگ شدن سینه و لگن در دختران. پس از عادت ماهانه در دختران و انزال در پسران، قابلیت تولید مثل ایجاد مى گردد.)16
نظر مشهور فقهاى عالى قدر شیعه آن است كه بلوغ به یكى از سه چیز محقق مى شود: 1. روییدن موى درشت زیر شكم; 2. احتلام; 3. تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن.17
البته نشانه هاى بلوغ در پسر و دختر، یكى از سه علامتى است كه ذكر شد و ضرورت ندارد كه هر سه با هم محقق شود. میزان در سن، سال قمرى است نه شمسى. پس طبق سال شمسى و با توجه به سال هاى كبیسه، پسران با تمام شدن حدود چهارده سال و شش ماه و یازده روز و دختران با تمام شدن حدود هشت سال و هشت ماه و هجده روز بالغ مى شوند.
در آستانه بلوغ، رشد عمومى بدن دچار تغییرات و دگرگونى هایى مى شود. (یكى از مهم ترین تحولات انقلابى دوران بلوغ، رشد سریع استخوان ها و عضلات و كلیه اعضاى داخلى بدن است. رشد دوران بلوغ به قدرى سریع و شدید است كه بعضى از دانشمندان، رشد و نمو دوران بلوغ را به جهش تعبیر كرده اند.)18 با این تغییرات نوجوان بالغ با بحران هایى مواجه مى شود.
بلوغ و بحران بیولوژیكى
تغییرات ظاهرى در دوران بلوغ، جوان را با بحران بیولوژیكى مواجه مى كند. (تغییرات بیولوژیكى در دختران در سنین 9 تا12سالگى و در پسران از 11تا13سالگى بروز مى كند. طى این دوره، 15تا20 سانتى متر بر قد و 20 تا25 كیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه مى شود. رفته رفته خصوصیات ثانویه جنسى از قبیل: رویش موى صورت و تغییر صدا در پسران و عادت ماهیانه در دختران بروز مى كند.)19
(پیدایش دانه هاى سیاه رنگ بر روى پوست مخصوصاً در اطراف بینى، روى چانه یا روى شانه ها، پسرها را سخت مضطرب مى سازد. تغییر صدا كه برحسب آب و هوا و نژادهاى مختلف زودتر یا دیرتر ظهور مى نماید، یك اثر عمومى است كه در همه پیدا خواهد شد. تارهاى صوتى از لحاظ طول دو برابر مى شوند. صدا كه تا آن هنگام زیر بود، در مدت چند ماه طنین مخصوصى پیدا كرده و به اصطلاح دو رگه مى شود و بسیار نامطبوع مى گردد. بعد از آن در مدت چند هفته از شدت آن كاسته مى شود و به تدریج حالت صداى اشخاص بالغ را پیدا مى كند و در 17سالگى آخرین تغییرات صوتى نیز از بین مى روند.
صداى زن نیز تغییر مى كند، اما كمتر محسوس است. آهنگ آن كه بلیغ تر و رساتر مى شود، در حدود 15سالگى وضع ثابتى به خود مى گیرد.)20
با بحران بلوغ، كشش جنسى آغاز مى شود و نوجوان به موضوعات جنسى حساس مى گردد. غالباً نوجوانان از این تغییرات ناآگاهند و گاهى دچار وحشت و اضطراب مى شوند. (دبس، جهالت و شتاب زدگى را دو خطر بزرگ در این مرحله از رشد آدمى مى داند.)21
(البته تغییرات بلوغ در همه افراد یك سان نیست. تغییرات بدنى همراه با بلوغ ممكن است در برخى از نوجوانان در اوایل بلوغ روى دهد و در برخى به تأخیر بیفتد. حتى در برخى از پسران، سینه ها رشد مى كند یا نشیمن گاه پهن مى شود. این ها دلالت بر داشتن اندام زنانه نیست و نباید نوجوان و دیگران را نگران این امر كند. هم چنین در دختران ممكن است سینه ها كمى دیرتر رشد كند و نباید این امر آنان را نگران كند، زیرا تغییرات بلوغ گاهى به تأخیر مى افتد.)22
راه هاى غلبه بر بحران
براى عبور از این بحران، نوجوانان و والدین آن ها وظایفى دارند. وظیفه والدین كمك به نوجوانان و راهنمایى آنان از طریق ارائه اطلاعات صحیح و جامع درباره تحولات دوره بلوغ است. هرگونه سهل انگارى مى تواند نوجوانان را به اطلاعات ناقص و نادرست سوق داده و در نهایت آن ها را با مشكلات جسمى و روانى مواجه كند.
ییكى از روان شناسان به نام دبس، عقیده دارد كه مادر باید دختر خود را از عادت ماهانگى مطلع سازد.23
نوجوان پسر باید بداند گاهى در خواب حالتى خاص به وى دست مى دهد و هم زمان با آن، منى از او خارج مى گردد و معمولاً بلافاصله بیدار مى شود. او نباید از این واقعه نگران باشد. این قوى ترین میل غریزى است كه خداوند متعال در نهاد انسان قرار داده است تا پشتوانه بقاى نسل و نویدى براى پدر شدن باشد. این حالت را كه احتلام مى گویند، براى جوان وظیفه اى را ایجاب مى كند كه همان غسل جنابت است كه احكام آن در رساله هاى عملیه آمده است. شدت این میل در پسران بیشتر از دختران است. از این رو آسیب پذیرى آن ها نیز بیشتر است.
اگر این میل در نوجوانى به هیجان آید، عواقب شومى به دنبال دارد. مؤثرترین روش براى كنترل و مهار غریزه جنسى، پرورش و تقویت روحیه دینى و پس از آن، اجتناب از نگاه شهوت آمیز و اسباب تحریك كننده مانند: فیلم و عكس هاى مبتذل و پرهیز از دوستان فاسد و روى آوردن به سرگرمى هاى سالم است.
البته به همان اندازه كه در این دوره، جوان در معرض هجوم وسوسه هاى شیطانى و طوفان غریزه جنسى قرار مى گیرد و با مشكلات جدى روبه رو مى شود، پاك ماندن جوان در این مرحله و ایستادگى در برابر تمایلات درونى، ارزش مند و قابل تقدیر است.
رسول خدا(ص) مى فرماید: (انّ اللّه تعالى یباهى بالشّابّ العابد الملائكة یقول: انظروا الى عبدى ترك شهوته من أجلى;24 خداى تعالى به وجود جوان پرهیزكار بر فرشتگان مباهات مى كند و مى فرماید: اى فرشتگان به بنده جوان من بنگرید كه شهوت هاى جوانى خود را براى من رها كرده است.)
در روایتى دیگر، آن حضرت فرمود: خداى تعالى مى فرماید: اى جوانى كه شهوت هاى خود را در راه من ترك گفته و جوانى ات را در این راه از دست داده اى، تو در پیشگاه من همانند بعضى از فرشتگانم مى باشى.25
در جوانى پاك بودن شیوه پیغمبرى است ورنه هر گبرى به پیرى مى شود پرهیزگار
بلوغ و بحران عاطفى
مهم ترین تحول دوران بلوغ بعد از ظهور صفات ثانویه جنسى، تحولات عمیق عاطفى است. مسئله مهم، یافتن هویت خود است. (نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ مى خواهد هویت خویش را از نو بازسازى كند. حتى مخالفت و ستیز نوجوانان با والدین خود و عصیان آنان در برابر ارزش ها و دخالت هاى دیگران براى تثبیت هویت و جدا نمودن هویت خویش از سایرین است.)26
این بحران باعث شده است كه طوفانى در درون نوجوان ایجاد شود و با انواع تردیدها، سردرگمى ها روبه رو گردد. عواطف او ثابت نیست، زود خوشحال مى شود و به سرعت در غم و اندوه فرو مى رود. همین تغییر حالات او را خسته و رنجور مى كند و به واكنش تند و ناسازگارى سوق مى دهد.
نوجوانان درد دل هاى زیادى دارند; مى گویند: كسى ما را به حساب نمى آورد، ما را درك نمى كنند. از سوى دیگر والدین نیز از نوجوان خود شكایت دارند، كه او به كلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر كوچك ترش مشكل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است.
(به والدین باید توصیه كرد كه سعى كنند نوجوانان را در این دوره بحرانى درك كنند و سركشى ها و مخالفت هاى نوجوانان در این دوره را به صورت علائم رشد و از خصوصیات دوره نوجوانى تعبیر كنند و آن را مقدمه قطعى یك واقعه نگران كننده كه آینده نوجوان را تهدید مى كند، ندانند. برخورد صحیح آنان به نوجوان كمك خواهد كرد تا از این برهه پرتلاطم و آشوب بگذرد.)27
(جوانان در سن بلوغ، خود شیفته هستند. آن ها نسبت به عكس العمل خود در آینه وسواس به خرج مى دهند و گاهى ساعت ها خود را در آینه نگاه مى كنند. این عمل ناشى از خودآگاهى شدید آنان است.)28
انگیزه استقلال طلبى در این مرحله بروز مى كند. جوان از یك طرف از نظر اقتصادى وابسته به والدین است و از طرفى مى خواهد مستقل عمل كند. (مى گویند: انسان در سه مرحله به استقلال مى رسد: مرحله اول، هنگام به دنیا آمدن و مرحله دوم، هنگام از شیر گرفتن كودك است و مرحله سوم، دوران بلوغ است. موریس دِبس، روان شناسى معروف فرانسوى این دوره را فطام یا از شیر گرفتن روانى نام نهاده است.)29
ییكى از روان شناسان به نام (لوین) گفته است: (نوجوان در دوره اى زندگى مى كند كه مى توان آن را دوره بى سر و سامانى روانى نامید، زیرا او نه كودك است و نه كاملاً بزرگ سال شده است. بحران بلوغ، نوجوان را در یك وضعیت مبهم و پیچیده اى قرار مى دهد كه نمى داند چه كارى بكند. همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود، موجب مشكلات زیادى براى نوجوان مى شود و او را زودرنج و دو دل و بى ثبات مى سازد.)30
البته نباید فراموش كرد كه این امر در آن ها چندان با دوام و ریشه دار نیست. به تدریج عواطف و احساسات و خواسته هایشان جهت مى گیرد. برخورد سالم والدین و مربیان با این بحران مى تواند تا حد زیادى در فروكش كردن آن دخیل باشد.
ییكى از حالات روانى و عاطفى نوجوان، پرخاشگرى است، چون به كمك این مكانیسم، او خاطرات تلخ گذشته و ضعف و حقارت خویش را پنهان و از این طریق اطرافیان را متوجه قدرت و بزرگى خود مى كند. از طرفى، حساسیت ها و هیجان ها با تغییرات و تحولات غدد داخلى، میزان ترشحات هورمون ها رابطه مستقیم دارد. فعالیت هاى بدنى، ورزش و تفریح و انجام تكالیف دینى و عبادات، تأثیر فراوانى در حفظ تعادل عاطفى و كنترل خشم نوجوانان دارد.
هارلوك، یكى از روان شناسان، حالات هیجانى و عاطفى نوجوانان را به خصوص در اوایل و اواسط بلوغ، داراى پنج مشخصه مى داند: (شدت، فقدان كنترل، عدم ثبات و یا تغییر ناگهانى از حالت شعف به حالت ناامیدى، افسردگى، اخلاق متغیر و پیدا شدن احساسات عاقلانه نظیر: وطن پرستى وفادارى، احترام به دیگران و خداجویى.)31
بلوغ و ارتباط با هم سالان
(دوره بلوغ همواره دوره تنهایى بوده است. بدون توجه به تعداد دوستانى كه نوجوان دارد، او همیشه در درون خود احساس خلأ مى كند. ساختار شناخت نوظهور جوانان در سن بلوغ، آنان را به اندیشیدن به خود وامى دارد.)32 این احساس تنهایى كه به مراحل رشد مربوط مى شود، جوان را بر آن مى دارد كه با هم سالان خود ارتباط برقرار كند. بنابراین دوستى ها در این دوره براساس یك نیاز اجتماعى شكل مى گیرد. معمولاً جوان تازه بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایى كه هیچ انتقادى را درباره دوستانش نمى پذیردد.
در غالب موارد، گروه هاى هم سالان و دوستان نوجوان به قدرى در حیات او نقش دارند كه والدین براى القاى نظر خود از دوستان نوجوان استمداد مى جویند. یكى از دلایل دوستى ها و رفاقت ها و پناه بردن به گروه هم سالان در این دوره، مشابهت مشكلات آنان است. بنابراین بودن در كنار آنان و بیان راز دل به دوستان، سبب آرامش روحى و تقلیل كشمش هاى روانى مى شود.
(در یك تحقیق، یافته شد مدت زمانى كه نوجوانان صرف صحبت كردن با هم سالان مى كنند از مدت زمان انجام تكالیف درسى، با خانواده و آشنایان بودن و یا تنها بودن بیشتر است.)33
(هامچك) عملكرد گروه هم سال را به صورت زیر بیان مى كند: 1. جانشین شدن براى خانواده; 2. منبع احترام شخص; 3. منبع ثبات و استوارى در زمانى كه دوره تحول و انتقال است; 4. سپرى در مقابل فشار بزرگ سالان; 5. منبع قدرتى كه فرد طرز رفتار خود را از آ ها مى گیرد; 6. الگویى براى رشد اجتماعى، اخلاقى، عاطفى و ذهنى.34
بنابراین با توجه به نقش مهم و سازنده هم سالان، لازم است خانواده و مدرسه زمینه عضویت و حضور نوجوانان را در گروه ها و تشكل هاى دانش آموزى و محلى فراهم نمایند تا روابط اجتماعى را تجربه كنند.
بعضى از نوجوانان به دلیل احساس خطاكارى و اشتباه و یا احساس بى ارزشى و ترس از برخورد با دیگران و نداشتن مهارت هاى اجتماعى، انزوا و گوشه گیرى را بر معاشرت با دوستان ترجیح مى دهند، كه در این صورت آموزش مهارت هاى ارتباطى و ترتیب دادن جلسات گروهى از سوى والدین مى تواند به نوجوان كمك كند تا در جمع حاضر شود و ابراز وجود كند. هرگونه سخت گیرى و بى توجهى والدین در این مورد به شخصیت اجتماعى نوجوان آسیب وارد مى كند و او را با بحران روبه رو مى سازد.
البته نباید مسئولیت والدین را در بررسى دوستان نادیده گرفت. هرگونه اهمال و بى تفاوتى ممكن است زیان هاى جبران ناپذیرى را به بار آورد. والدین باید مراقب باشند كه فرزندان نوجوان آن ها با چه كسانى طرح دوستى مى ریزند، چون دوستى نوجوان بر مبناى تبادل عاطفى و نیاز روحى است. انگیزه هاى عاطفى باعث مى شود آن ها در انتخاب رفیق دقت لازم را مبذول ندارند و بدون تأمل، با دیگران رابطه برقرار كنند. واضح است این دوستى هاى حساب نشده مى تواند ثمرات تلخى به بار آورد. امام على(ع) مى فرماید: (من اتخذ أخاً من غیر اختبار اَلجأه الاضطرار الى مرافقة الاشرار;35 كسى كه ناسنجیده با دیگران پیمان دوستى مى بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار تن دهد.)
بنابراین پدر و مادر باید با دقت و حساسیت خاص، روابط فرزند خود را با دوستانش تحت كنترل و نظارت قرار دهند. (بررسى ها نشان مى دهد كه نوجوانان اولین قدم هاى انحراف و تباهى را به كمك دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته اند.)36
البته اعمال نظارت باید به گونه اى باشد كه به حساسیت منفى فرزندان نینجامد و آن ها را به لجاجت واندارد، زیرا در این صورت نوجوان بیشتر به طرف دوستان ناهل سوق داده مى شود.
نوجوانان عزیز نیز باید به این واقعیت توجه داشته باشند كه تجارب به دست آمده از دوران طفولیت و اطلاعات محدود و ناقص آن ها براى مواجهه با دنیاى جدید جوانى، كافى نیست. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: (جهل الشابّ معذور وعلمه محقور;37 عذر نادانى جوان پذیرفته و مقبول و علم او در جوانى محدود است.)
جوان به اطلاعات جدید و معتبر و گسترده نیاز دارد تا بتواند بر معضلات زندگى جدید خود فائق آید. در این راستا باید بر احساس غرور و بزرگ منشى خود غلبه كند و از تجارب گران سنج بزرگ سالان بهره مند گردد. امام على(ع) مى فرماید: با مردان آزموده و صاحب تجارب، هم نشین باش كه اینان متاع پر ارج تجربه هاى خود را با گران ترین بها یعنى فدا كردن عمر خود تهیه كرده اند و تو آن را با ارزان ترین قیمت یعنى با صرف چند دقیق به دست مى آورى.38
بلوغ و ناسازگارى با والدین
ییكى از بحران هاى بلوغ، ناسازگارى نوجوانان با والدین است. آن چه مهم است فهم این ناسازگارى و دلایل آن است. چرا فرزندان رفتار والدین خود را تأیید نمى كنند و والدین از مخالفت فرزندان خود گله و شكایت دارند؟ به نظر مى رسد آزادى خواهى و استقلال طلبى و نوگرایى كه از خصوصیات دوران بلوغ است، منشأ این ناسازگارى باشد. (در دوران بلوغ، بیش از هر زمان دیگر انسان به این كه مورد توجه و پذیرش باشد، اهمیت مى دهد و به شدت احتیاج دارد كه به عنوان یك دوست و شریك تلقى شود. چه قدر مكرر از جوانان شنیده مى شود كه كاش یك بار بزرگ ترها با ما جدى صحبت مى كردند.)39
پدر و مادر باید متوجه باشند كه نوجوان امروز، كودك دیروز نیست. نوجوان، عاشق آزادى و اظهار وجود و شیفته استقلال و اثبات شخصیت است. یك نوجوان ایرانى در خاطراتش مى نویسد: (دوست ندارم به من دستور دهند، مخصوصاً اگر این دستور آمرانه باشد. اگر دستور دهنده مادرم باشد، گوش نمى دهم. وقتى دستوردهنده برادر بزرگم باشد، ناچارم كه اجرا كنم وگرنه كشیده اى خواهم خورد. با این وجود، وقتى برادرم به من دستور مى دهد سعى مى كنم فوراً آن را اجرا نكنم و خود را به نشنیدن مى زنم. این كار به من فرصت مى دهد تا خشم خود را فرو نشانم.)40
باید به این نكته توجه داشت كه جوان با اظهارنظر كردن در مسائل، بزرگ منشى، حق دخالت در امور براى خود قائل بودن و تمرد از خواسته هاى بزرگ سالان و بى اعتنایى به سنت هاى كهن جامعه، درصدد آزمایش دیگران و سنجش میزان مقاومت آن ها است. والدین نباید با این پدیده با دیده تردیدآمیز بنگرند و احساس نگرانى نمایند. همان طورى كه والدین در ایام كودكى از راه رفتن مستقل آن ها استقبال مى كردند، باید از استقلال خواهى جوانان خود نیز كه نشانه سلامت جسم و جان آنان است، دل شاد گردند. اسلام بر قبول این واقعیت تأكید كرده و بر تشریك مساعى و مشورت در مسائل زندگى اصرار مى ورزد. رسول اكرم(ص) مى فرماید: (الولد سید سبع سنین وعبد سبع سنین ووزیر سبع سنین;41 فرزند در هفت سال اول، سید و آقاى والدین است و در هفت سال دوم، بنده مطیع و فرمان بردار پدر و مادر است و در هفت سال سوم، وزیر والدین است.
(رسول اكرم(ص) با به كار بردن كلمه وزیر، از طرفى تشخص طلبى و استقلال جویى جوان را مورد توجه قرار داده و او را در كشور كوچك خانواده وزیر مسئول شناخته است و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است كه با جوان امروز همانند بچه دیروز رفتار نكنید. بچه دیروز، بنده و مطیع شما بوده و جوان امروز، وزیر و مشاور شما است.)42
والدین مى توانند با ارتباط صحیح و منطقى با نوجوانان به آن ها كمك كنند تا این دوره را بدون فشار و تنش سپرى كنند. اگر والدین نقش خود را به خوبى ایفا نكنند، امكان انحراف و انحطاط و كشانده شدن نوجوان به دسته هاى بزه كار و منحرف زیاد است. وقتى نوجوان هیچ گونه تكیه گاهى براى خود نداشته باشد و نتواند ارتباط صحیحى با دیگران برقرار كند، به الگوهاى نامطمئن و گروه هاى بزه كار پناه مى برد. قطع رابطه عاطفى بین والدین و نوجوانان در این دوره، زمینه سرخوردگى و گریز آن ها را از محیط خانه و مدرسه فراهم مى كند. بنابراین سازگارى و ناسازگارى نوجوان تا حد زیادى بستگى به نوع رفتار و واكنش والدین دارد. روایت امیرالمؤمنین(ع) بر این مطلب دلالت دارد; آن جا كه مى فرماید: (ولدك ریحانتك سبعاً وخادمك سبعاً ثمّ هو عدوّك أ و صدیقك;43 فرزندت در هفت سال اول، برگ خوش بویى بر ساقه درخت وجود شما است و در هفت سال دوم، خدمت گزار مطیع و فرمان بردار شما است و در هفت سال سوم، ممكن است دشمن یا دوست تو باشد.)
(اگر پدر و مادر نوجوان بتواند ضمن ولى بودنشان همانند یك دوست مهربان و صمیمى، دوستانه و مشاورانه با نوجوانشان رفتار كنند [و] در رفتارشان استمرار داشته باشند و هرگز از حریم دوستى اعتماد متقابل و روابط سینه به سینه خارج نشوند، مى توانند به عنوان یك دوست صمیمى نیاز فرزند جوانشان را تأمین كرده، هم چون سنگرى استوار او را از گزند آسیب هاى روانى و اجتماعى حفظ نمایند. براى ایجاد و استمرار رابطه دوستانه و صمیمانه با نوجوانان به گونه اى كه آن ها با كمال میل و انگیزه، مشتاق باشند، حرف هاى دلشان را با پدر و مادر خود مطرح كنند، باید سرمایه گذارى نمود. سرمایه اصلى چنین پیوند و ارتباط مقدسى، رفتار صادقانه و صمیمانه در طول دوران مختلف رشد كودك است.)44
بلوغ و احساسات مذهبى
با فرا رسیدن بلوغ، در كنار شكوفایى تمایلات نفسانى، تمایلات روحانى نیز بیدار مى گردد. (همه روان شناسان در این نكته متفق القول اند كه ما بین بحران تكلیف و جهش ناگهانى احساسات مذهبى، ارتباطى وجود دارد. به گفته دبس، در این اوقات، نوعى بیدارى مذهبى حتى نزد كسانى كه سابقاً نسبت به مسائل مذهبى لاقید بودند، دیده مى شود.)45
بر این اساس در صدر اسلام، جوانان زودتر از بزرگ سالان به دین مقدس اسلام و پیامبر(ص) ابراز علاقه كرده و ایمان مى آوردند. مصعب بن عمیر، نماینده مخصوص رسول اكرم(ص) براى تعلیم و آموزش قرآن به مدینه آمد. جوانان و نوجوانان دعوتش را مى پذیرفتند.46 شخصى به نام ابى جعفر احول، از دوستان امام صادق(ع)، براى تبلیغ مذهب تشیع به بصره رفت. امام صادق(ع) از او سوال كرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتى؟ عرض كرد: افراد كمى تعالیم اهل بیت را پذیرفتند. حضرت فرمود: (علیك بالاحداث فانهم اسرع الى كل خیر;47 توجه خود را به نسل جوان معطوف دار كه آنان در انجام امور خیر از دیگران پیش قدم ترند.)
حمایت جوانان از دین و شیفتگى آن ها به مسائل دینى، صریح و خالص و قاطع است تا جایى كه جانشان را براى اعتلاى عقاید مذهبى فدا مى كنند. تجربه انقلاب اسلامى ایران و جنگ تحمیلى و بسیج جوانان در سن بلوغ و دفاع جانانه آن ها از مكتب و شرف و میهن اسلامى، گواهى صادق بر این مدعا است. به نمونه اى از وفادارى و حمایت بى دریغ از ارزش ها و باورهاى مذهبى اشاره مى كنیم:
(سعد بن مالك از جوانان انقلابى صدر اسلام بود. او در 17سالگى اسلام آورد. او مى گوید: من نسبت به مادرم خیلى مهربان و نیكوكار بودم. موقعى كه قبول اسلام كردم و مادرم آگاه شد، روزى به من گفت: این چه دینى است كه پذیرفته اى؟ یا باید از آن دست بردارى و به بت پرستى برگردى یا من آن قدر از خوردن و آشامیدن امساك مى كنم تا بمیرم. سعد گفت: من از دینم دست نمى كشم و از شما درخواست مى كنم كه از خوردن و آشامیدن خوددارى نكنى. مادر به گفته فرزند اعتنا نكرد. یك شبانه روز غذا نخورد، اما مِهر الهى آن چنان در عمق جانش نفوذ كرد كه مهر مادرى نتوانست در برابر آن مقاومت نماید. او با قاطعیت به مادرش گفت: به خدا قسم، اگر هزار جان در تن داشته باشى و یك یك آن ها از بدنت خارج شود، من از دینم دست برنمى دارم. وقتى مادر از تصمیم جدى فرزندش آگاه شد و از تغییر عقیده سعد مأیوس گردید، امساك خود را شكست و غذا خورد.)48
ارزش ها در دوران بلوغ، در حال تحول و دگرگونى است. جوان در این مرحله تمایل دارد در مسائل اعتقادى خود تجدیدنظر كند، چون نمى داند آن چه را كه به او در این باره گفته اند درست است. از این رو به تحقیق و بررسى مى پردازد. البته نباید از این تردید و شك هراس داشت.
استاد مطهرى(ره) شك را مقدمه یقین، و پرسش را مقدمه وصول، و اضطراب را مقدمه آرامش مى داند و مى گوید: (شك، معبر خوب و لازمى است، هرچند منزل و توقف گاه نامناسبى است.)49
در این شرایط آن ها نیاز به رهبرى فكرى و عاطفى دارند. كودك به دلیل نارسایى عقل، از تجزیه و تحلیل مسائل عاجز است. از این رو بدون مطالبه دلیل، آموزه هاى دینى را از والدین مى پذیرد، ولى این حالت انقیاد را نمى توان از نوجوان بالغ انتظار داشت. گلن بلر و استوارت جونز مى گویند: (نوجوان در طى تحولات بلوغ به آن مرحله مى رسد كه با نیروى استدلال با عقاید مذهبى مواجه شود.)50
والدین باید از این فرصت استفاده كرده و شعائر دینى را با منطق و استدلال به فرزندان جوان خود ارائه دهند و از اكراه و تحمیل تكالیف بپرهیزند تا با عكس العمل منفى و حتى موضع گیرى آن ها مواجه نشوند. (پس از دوران كودكى، صورت امر از قطعیت خود خارج مى شود و بیشتر با دلیل و عقل سلیم سرو كار دارد. از این به بعد پدر باید بگوید: اگر من به جاى تو بودم، فلان كار را مى كردم و دلیل بیاورد.)51
اگر با نوجوان با صداقت و احترام برخورد شود، به سهولت مى توان در اعماق دل او نفوذ كرد. دبس مى گوید: (ارزش هاى اخلاقى در دوران بلوغ در وجود سرمشق هاى انسانى تجلى مى كند و صورت هایى به خود مى گیرد كه نوجوانان سعى مى كنند به هیئت آنان درآیند. نوجوانان این اشخاص نمونه را آیینه و آرمان و كمالى مى دانند كه خودشان خواهان آنند.)52
آن ها تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد خود قرار مى دهند و در بنیان هاى اعتقادى و باورهاى مذهبى خود هیچ گونه تسامح و تساهلى را برنمى تابند و اگر عمل الگوها با گفتارشان هم خوانى نداشته باشد، چه بسا اصل اعتقادات را زیر سؤال ببرند. اگر والدین نقش رهبرى خود را به خوبى ایفا نكنند و عطش روحى جوانان به مذهب را به موقع سیراب نسازند، چه بسا آن ها به افكار انحرافى روى آورند. از این رو اسلام بر انتقال سریع آموزه هاى دینى تأكید مى كند. امام صادق(ع) مى فرماید: (بادروا احداثكم بالحدیث قبل ان یسبقكم الیهم المرجئه;53 احادیث اسلامى را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام آن تسریع كنید، پیش از آن كه مخالفان گم راه بر شما پیشى گیرند.)
این آموزش هرگز به صورت تحمیل نظر و سلیقه اى نباید باشد، بلكه باید به صورت مبادله عقاید و افكار و طرفینى باشد. (بر طبق بررسى یونسكو، اغلب جوانان احساس مى كنند آلت دست قرار گرفته اند و براى همین جهت نسبت به بزرگ سالان بدبین هستند و یك حالت عصیان نسبت به سنت ها و آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى در آنان پدیدار گشته است. والدین مى خواهند فرزندانشان مانند خود آن ها باشند، در صورتى كه ممكن است جوانان نخواهند مانند آنان زندگى كنند.).54
البته این به معناى تسلیم شدن در برابر نظرات نوجوان نیست، بلكه به معناى جلب اعتماد نوجوان و در نظر گرفتن شرایط روحى و هم آهنگى با تحول زمانى است. شاید روایت امیرالمؤمنین(ع) ناظر به این نكته روان شناختى باشد كه مى فرماید: (لاتقسروا اولادكم على آدابكم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانكم;55 آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نكنید، چه آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.)
------------------------------------------------------
پاورقیها:
1ـ سید مجتبى هاشمى، تربیت و شخصیت انسانى، ج2، ص199.
2ـ همان، ص155.
3ـ محمدتقى فلسفى، جوان، ج1، ص89.
4ـ على قائمى، دنیاى نوجوانى دختران، ص232.
5ـ فرهنگ عمید، ج1، ص372.
6ـ نساء(4) آیه 6.
7ـ على قائمى، همان، ص219.
8ـ محمود محمدیان، بلوغ تولدى دیگر، ص24.
9ـ محمدتقى فلسفى، بزرگسال و جوان، ج2، ص132.
10ـ همان، ص135.
11ـ محمود محمدیان،همان، ص47.
12ـ همان، ص49.
13ـ احمد صبور اردوبادى، بلوغ، ص150ـ149.
14ـ سید احمد احمدى، روان شناسى نوجوانان و جوانان، ص21.
15ـ محمدتقى فلسفى، جوان، ج1، ص97.
16ـ محمد پارسا، روان شناسى رشد كودك و نوجوان، ص219.
17ـ توضیح المسائل، مسئله 2252.
18ـ محمدتقى فلسفى، همان، ص99.
19ـ سید احمد احمدى، همان، ص19ـ18.
20ـ محمدتقى فلسفى، همان، ص107.
21ـ دبس، مراحل تربیت، ص162.
22ـ سید احمد احمدى، همان، ص22.
23ـ همان، ص163.
24ـ كنزالعمال، ج15، ص776.
25ـ همان، ص775.
26ـ سید احمد احمدى، همان، ص28.
27ـ همان، ص29.
28ـ جان براد شاد، من ـ كودك ـ من، ترجمه دكتر داود محب على، ص294.
29ـ محمدعلى سادات، راهنماى پدران و مادران، ج1، ص30.
30ـ سید احمد احمدى، همان، ص20.
31ـ على اصغر حقانى، روان شناسى رشد و نوجوانان، ص62.
32ـ جان براد شاد، همان، ص291.
33ـ اسماعیل بیابانگرد، روش هاى افزایش عزت نفس در كودكان و نوجوانان، ص63.
34ـ همان، ص64.
35ـ غررالحكم و دررالكلم، ج5، ص398.
36ـ محمدعلى سادات، همان، ص99.
37ـ غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص367.
38ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، قصار 846.
39ـ محمدتقى فلسفى، بزرگسال و جوان، ج1، ص42.
40ـ سید احمد احمدى، همان، ص33.
41ـ بحارالانوار، ج101، ص95.
42ـ محمدتقى فلسفى، همان، ص42.
43ـ ابن ابى الحدید، همان، ج20، ص343.
44ـ غلامعلى افروز، روان شناسى و تربیت كودكان و نوجوانان، ص60.
45ـ سید احمد احمدى، همان، ص60.
46ـ محمدتقى فلسفى، جوان، ج1، ص345.
47ـ بحارالانوار، ج23، ص236.
48ـ محمدتقى فلسفى، همان، ج2، ص136.
49ـ عدل الهى، ص7.
50ـ سید مجتبى هاشمى، همان، ص162.
51ـ محمدتقى فلسفى، همان، ج1، ص456.
52ـ سید احمد احمدى، همان، ص61.
53ـ محمدتقى فلسفى، همان، ص352.
54ـ سید احمد احمدى، همان، ص57.
55ـ ابن ابى الحدید، همان، ج20، قصار102.
منبع:نشریه با معارف اسلامی آشنا شویم ، شماره 52