ولادت : حدود 1318 ق.
محل ولادت: کربلا
وفات:1404 ق.
محل دفن : کربلا
استاد عرفان : آقا سید علی قاضی طباطبایی
شاگردان : سید محمد حسین حسینی تهرانی ، محمد صالح کمیلی ،
ابوموسی محیی و....
ایشان از قدیمی ترین شاگردان سید علی قاضی بود . مرحوم قاضی
بسیار بر حال او مراقبت داشت و ایشان را به دیگران معرفی نمی کرد تا مبادا مزاحم
او شوند . در سلوک عرفانی و اخلاق بسیار قوی بود ، مرحوم در مورد او می فرمود : « سید
هاشم مانند سنی ها که در عقیده خود متعصب اند در توحید ذات حق تعصب دارد».
فنا بیشترین لفظی بود که از زبان حداد عبور می کرد و گریزی
از فنا نمی دید و رفقای خود را بدان دعوت می کرد . می فرمود : من همچون پر کاهی
هستم که در فضای لایتناهی بدون اراده و اختیار می چرخد و بعضی اوقات از خودم بیرون
می آیم . همچون ماری که پوست می اندازد. چیزی از من غیر از پوست نیست . نماز او با
دیگران فرق داشت. وقتی الله اکبر می گفت دیگر خودش نبود. گویی همان کلام نازله از
حق بود که بر زبانش جاری می شد .
علامه تهرانی در روح مجرد می نویسد گاهی واردات قلبیه به حد
اعلا بود و چنان صورت ایشان سرخ و چشمان متلالی می شد که سیمایشان در نهایت زیبایی
بود و بعضی اوقات چنان بی حالی و افسرده و زرد می شد و استخوان ها درد می گرفت که
حکایت از واردات جلالیه داشت . یکی از شاگردان ایشان می گوید زمستان و تابستان همیشه
ظرف پر ازیخ با آب کنارشان بود و می نوشیدند . با ایشان زیاد حمام می رفتیم و من می
دیدم وسط سینه شان قرمز بود مثل گوشتی که تازه روی آتش بگذارند و قبل از سوختن تغییر
رنگ دهد و این را همه می دیدند و همیشگی بود . یکبار سید هاشم همراه با دوستانش به
زیارت سلمان فارسی رفتند . یکی از همراهان می گوید وارد مرقد شدیم ، سید حداد
ابتدا پایین نشست اما ناگهان برخاست و بالای قبر نشست . وقتی از مرقد خارج شدیم ،
او را سوگند دادم که به من بگوید چرا نشست و بعد به سرعت برخاست . سید حداد گفت "
وقتی ما پایین قبر نشستیم جناب سلمان سر از قبر برداشت و فرمود شما سید و پسر رسول
خدا هستید.چرا پایین قبر نشستید؟ برخیزید و بالای سر قبر بنشینید. پس من خواسته اش
را اجابت کردم ایشان می فرمود من تعجب می کنم از این دسته از سالکین که مکاشفه می
خواهند ! چشم باز کنند، همه این عالم مکاشفه است . مکاشفه تنها دید صورت در زاویه
ای به صورت خاص یا حالت استثنایی نیست ، هر چه کشف از اداه و اختیار و علم و قدرت
و حیات حضرت حق کند مکاشفه است . چشم بازکن و بنگر که این عالم هر ذره اش مکاشفه
است و حاوی عجایب و غرایب که فکر را به منتهای آن دسترس نیست .شرح حال ایشان
درکتاب دلشده از انتشارات موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس آمده است .