جام جم آنلاين: هيچكس نميداند اولين اختلافات خانوادگي در قالب نسبتهايي مانند مادرشوهر و عروس، مادرزن و داماد، جاريها يا باجناقها از كي و كجا شروع شد كه هنوز هم اين نسبتها جزو نسبتهاي «بودار» فاميلي محسوب ميشود .
هيچكس حرف مادرشوهري را كه بگويد واقعا عروسش را دوست د ارد ، باور نميكند و برعكس البته اگر در حرفهاي هر كدامشان كوچكترين گلهاي باشد همه تصديق ميكنند كه رابطه مادرشوهر و عروس بياختلاف نميشود هر چند كه آن گله و شكايت بسيار كوچك و بيارزش باشد .
در واقع يك پيشفرض ذهني در مورد همه اين روابط وجود دارد و به شكل ناخواسته در حين رابطه اثر ميگذارد .
در واقع همان ذهنيت قبلي كار خودش را ميكند . مثلا بارها اختلافاتي كه بين مادرشوهر و عروسي اتفاق ميافتد از جنس اختلاف بين مادر و دختر است، اما در رابطه مادر و دختري همان اختلاف در حداقل زمان ممكن بخشيده و فراموش ميشود اما در رابطه ماد رشوهر و عروس نهتنها بخشيده نميشود ، بلكه حتي ميتواند شروع اختلافات بزرگتري باشد .
عكس اين ماجرا نيز وجود دارد ، براي نمونه مثلي در فرهنگ عامه ميگويد: «خواهرزن نان زير كباب است.» اين مثل به معناي عزيز و دوست داشتني بودن ارتباط خواهرزن با شوهرخواهر است و در واقع تلقين ميكند كه در قالب اين نسبت، ارتباط خوب و مثبتي برقرار ميشود ، اما مثل ديگري هم ميگويد: «باجناق فاميل نميشود» يعني اگر همين خواهرزن ازدواج كند ، مردي كه همسر او ميشود به دشمن شوهرخواهر تبديل ميشود .
در حقيقت همين مثلها و حكايتها كه سينه به سينه منتقل شده كار را به جايي رسانده كه قضاوت از پيش تعيين شدهاي در روابط و نسبتهاي خانوادگي پيش بيايد هر چند كه بدبينها معتقدند نسبتهاي خانوادگي درد سرساز چنين ضربالمثلهايي را به وجود آورده است.
اما حقيقت ماجرا اين است كه اگر كسي برايتان عزيز و دوست داشتني است پس علايق او نيز دست كم بايد قابل احترام باشد . اگر فرزندتان را دوست داريد پس انتخاب او يعني همسرش را هم بايد دوست د اشته باشيد تا علاقه شما رنگ خود خواهي به خود نگيرد .
انتظارات بجا
در روابط مادرشوهر و عروس حقيقتي وجود دارد كه پيبردن و توجه كردن به آن شايد راهحل مناسبي براي حل مشكلات باشد .
به اعتقاد كارشناسان مسائل خانواده اگر توقعاتي كه از چنين رابطهاي انتظار ميرود، درست تعريف شود، اين اختلافات و مشكلات به حداقل ميرسد .
متاسفانه اغلب مادرشوهرها از عروسشان همان توقعي را دارند كه بايد از دخترشان داشته باشند و اغلب عروسها هم مادرشوهرشان را با ماد ر خود شان مقايسه ميكنند .
حتما عروس و مادرشوهرهايي وجود دارند كه رابطهشان به اندازه رابطه مادرها و دخترها بسيار نزد يك محسوب ميشود ، اما نميتوان با اين توقعات به اين نسبت نگاه كرد .
اصل و پايه رابطه مادرها و دخترها بر اساس مهر و محبتي شكل گرفته كه هميشه زبانزد است. يعني مهر مادري سبب ميشود اين رابطه هميشه شكل مثبتي د اشته باشد و مادر و دخترهاي كمي وجود دارند كه نتوانند اين رابطه را به شكل نرمال و پرمحبتي كه رايج است حفظ كنند اما وقتي كه پاي رابطه مادرشوهر و عروس به ميان ميآيد نميتوان همين موضوع را اصل قرار داد .
يعني هيچ مادرشوهر يا عروسي نبايد رابطهاش را از ابتدا بر مبناي رابطه مادر و دختر تعريف كند مگر اينكه گذشت زمان اين تعريف را به رابطه بدهد .
بر اين اساس لازم است از همان ابتدا توقع درست و به اندازهاي از عروس يا مادرشوهرتان داشته باشيد .
اما در اين روابط، اصلي وجود دارد كه ميتواند كليد اصلي ورود به رابطهاي خوب و منطقي باشد . در رابطه با مادرشوهر يا عروستان اصل را بر دوست داشتن بگذاريد . اگر مادري هستيد كه پسرتان در حال ازدواج است، با خود صادق باشيد كه اگر كسي وجود دارد كه پسرتان را دوست دارد پس شما هم سعي كنيد بيتوقع و درست او را دوست داشته باشيد .
اگر بزودي به عنوان عروس وارد خانوادهاي ميشويد ، به اين فكر كنيد كه مادر همسرتان چقد ر به پسرش علاقه دارد ، پس همين علاقه مشترك شما، ميتواند زمينهساز رابطهاي درست باشد و هر توقعي كه از همسرتان براي برخورد با مادر خودتان داريد ، همان توقع را نسبت به خودتان داشته باشيد وقتي كه با مادرشوهرتان روبهرو ميشويد .
باجناق كه فاميل نميشود ، ميشود؟
يكي از بهترين روابطي كه بعد از رابطه مادر و فرزندي تعريف ميشود ، رابطه دو خواهر يا دو برادر است.با اين تفاسير گفته ميشود كه باجناق فاميل نميشود و درخصوص رابطه جاريها نيز هميشه حرف و حديثهايي وجود دارد .
اما سوال اينجاست وقتي دو خواهر كه ميتوانند بهترين رابطه را با هم داشته باشند ، چرا بايد همسرانشان روابط خوبي ند اشته باشند. حتي فرزند انشان نيز كه نسبتهاي پسرخاله و د خترخاله د ارند، روابط مثبت خانوادگي را تشكيل ميدهند اما وقتي صحبت از پدرهايشان به ميان ميآيد همه چيز عوض ميشود .
در حالت مقابل نيز همين مساله مطرح ميشود اغلب پسرعموها و دخترعموها به واسطه رابطه برادري پدرهايشان روابط مثبتي دارند ، اما يك تاريخچه منفي تلقين ميكند كه جاريها بايد رابطهاي مرموزانه و منفي داشته باشند .
در خصوص رابطه باجناقها و جاريها بايد وظيفه كنترل و حفظ رابطه را بر عهده خواهرها و برادرها نيز قرار داد . يعني از همان ابتد ا خواهرها و برادرها بايد براي بهبود رابطه همسرانشان تلاش كنند . اعلام نظر منفي يا داشتن ذهنيت منفي ميتواند به اين موضوع كه جاريها و باجناقها هرگز روابط خوبي ند ارند ، دامن بزند و بهتر است از همان روزهاي اول آشنايي دو خواهر يا دو براد ر سعي كنند روابط همسرانشان را خوب و مثبت نگه د ارند .
خواهرشوهرها
حتما شنيدهايد به كسي كه قصد دارد بدجنسي كند ، ميگويند: «خواهرشوهربازي در نيار» و اين جمله كنايه از اين د ارد كه خواهرشوهر عضوي از خانواده است كه در راستاي مادرشوهر دشمني ديرينهاي با زن برادرش دارد .
اما كاش به اين موضوع جور ديگري نگاه شود ، اكثر خواهرشوهرها خودشان عروس خانوادهاي محسوب ميشوند ، بنابراين همين نسبتها براي خود شان تكرار ميشود . با اين تفاسير فردي كه نقش خواهرشوهر را دارد بايد بيشتر مراقب رفتارش باشد تا همين مسائل براي او تكرار نشود . بهتر است عينك بدبيني را از چشمتان برداريد و به خواهرشوهرها نگاه مثبتي د اشته باشيد .
كدام نسبتها مثبت تلقي ميشود
برخلاف رابطه مادرشوهر و عروس يك ذهنيت متقابل معتقد است رابطه عروسها و پدرشوهرها خوب و دستكم بهتر از رابطه عروس و مادرشوهر است.
از طرفي باز هم ذهنيت يا شايد تجربه ميگويد مادرها اگر هم نتوانند با عروسشان رابطه خوبي د اشته باشند ، اما با همسر دخترشان به عنوان مادرزن اغلب رابطه بهتري د ارند .
هيچكس از اين روابط معكوس و پيچيده سر در نميآورد ، اما براي همه اين مثالها، نمونههاي متناقضي نيز پيدا ميشود .
شخصيت افراد خارج از هر نسبتي ميتواند د ر نحوه رابطهاش با سايرين موثر باشد ، بر اين اساس افرادي كه ذاتا شخصيت مثبت، قابل احترام، سازگار و مهرباني دارند ميتوانند در هر قالب و نسبتي رابطهاي مثبت ياد ستكم معقول ايجاد كنند .
بهترين نسبتها
اگر در روابط خانوادگي به دنبال بهترين و مثبتترين نسبتها هستيد مسلما به روابط سببي ميرسيد . خارج از روابط والدين و فرزند ان كه اغلب مثبت و نزديك است، اما ظاهرا رابطهاي شيرينتر از اين رابطه هم وجود دارد چرا كه از قديم گفته ميشود نوه از فرزند هم شيرينتر است. بر اين اساس رابطه بين پدربزرگها و مادربزرگها با نوهها ميتواند جزو بهترين روابط فاميلي محسوب شود .
علاوه بر اين نسبتها، معمولا عموها و داييها هم با برادرزادهها و خواهرزادههايشان ارتباط گرمي دارند . عمهها و خالهها نيز جزو نسبتهاي محبوب محسوب ميشود هر چند كه كفه ترازو معمولا به سمت خالهها سنگينتر است.
به روابط ديگر مانند پسرعموها، دخترعموها، دخترداييها، دخترخالهها، پسرعمهها، پسرخالهها و اين دست نسبت ها هم كه ميرسيم، همه چيز به نوع روابط پدرها و مادرها منوط ميشود .
يعني اگر خواهر و براد ري رابطه گرم و خوبي دارند و اين رابطه بعد از ازدواج نيز حفظ شود و تداوم داشته باشد، معمولا فرزندان آنها در قالب مثلا پسرداييها يا دخترعمهها روابط خوبي را تجربه ميكنند .
استخوان هم را دور نميريزند
اگر به همه ضربالمثلهايي كه درخصوص منفي بودن روابط خانوادگي وجود د ارد ، اعتقاد داريد پس لطفا ياد تان باشد كه مثلي ميگويد: «فاميل گوشت هم را ميخورند ، اما استخوان هم را دور نميريزند .»
اين مثل به عمق روابط خانواد گي اشاره د ارد . پس قد ر روابط خانوادگي خود را بدانيد و به خاطر مسائل پيش پا افتاده خود را از اين روابط گرم و خوب محروم نكنيد .(جام جم - ضميمه چارديواري)
آويد طالبيان