ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : شنبه 8 دي 1403
شنبه 8 دي 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 12 مرداد 1391     |     کد : 40553

در بهار خرگوش سفيدم را يافتم

بهار، تابستان، پاييز و زمستان هر فصل سال، يك رنگ دارد. در بهار كه رنگ جوانه‌ها و شكوفه‌هاست، مادرم روي پيراهن من شكوفه‌ها را گلدوزي كرد...


بهار، تابستان، پاييز و زمستان هر فصل سال، يك رنگ دارد. در بهار كه رنگ جوانه‌ها و شكوفه‌هاست، مادرم روي پيراهن من شكوفه‌ها را گلدوزي كرد...در تابستان پدرم براي من يك جفت كفش سبز خريد، كفشم را پوشيدم و به باغ همسايه رفتم...من يك قناري زرد داشتم. در پاييز قناري من از قفس گريخت و روي برگ‌هاي زرد درختان نشست...من يك خرگوش سفيد هم داشتم، در زمستان خرگوش سفيدم به كوچه دويد و ناپديد شد...باز بهار آمد. صبح زود با آواز قناري بيدار شدم، برف‌ها آب شده بود، به كوچه دويدم، يك سفيدي در كوچه مي‌دويد. اين خرگوش سفيد من بود. فرياد زدم: تو آزاد هستي، خرگوش كوچك سفيد! بعد پيراهن پر شكوفه‌ام را پوشيدم، بازي كردم، دويدم، خنديدم...

بچه‌هاي كتابخوان!‌ اينها بخشي از قصه كتاب «در بهار خرگوش سفيدم را يافتم است كه احمدرضا احمدي نوشته و نازنين عباسي خيلي زيبا تصويرگري كرده است.

انتشارات كتاب نيستان، آن را منتشر كرده و قيمت آن 2500 تومان است. حالا كه بهار نزديك است،‌ مي‌توانيد اين كتاب را تهيه كنيد و در تعطيلات نوروز براي خود و دوستانتان بخوانيد.



نوشته شده در   پنجشنبه 12 مرداد 1391  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode