نویسنده: محمد میرکیانی .
تصویرساری و صفحه آرایی: فریبا بندی .
تعداد صفحات: 16
شابک: 1-751-471-964 قطع: رقعی
نوبت چاپ: چاپ اول: 1381
معرفی کتاب: داستان اين كتاب مصور و رنگى، كه براى كودكان نوشته شدهاست، درباره مادر مهربانى است كه به همراه دخترانش، گلپرى وگلزرى در كلبهاى در جنگل زندگى مىكردند. روزى مادر پس از پندو اندرزهاى فراوانى كه به دخترانش مىدهد، به آنها مىگويد كهمجبور است به جاى دورى برود. بعد از رفتن مادر، كلاغ خبر آورد، كهخرس براى دخترها يك كيسه طلا آورده است. گلزرى كه دخترزودباورى بود، خواست در را باز كند، اما گلپرى مانع او شد. شير وروباه هم آمدند و با تهديد از آنها خواستند در را باز كنند، در اين ميانكلاغ خبر آورد كه مادر در راه است. با شنيدن اين خبر، شير وحيوانات ديگر از آنجا فرار كردند. مادر با سبدى از راه رسيد و دخترهارا از اينكه فريب نخورند، خوشحال شدند. كتاب همراه با يك نواركاست است.
این کتاب توسط مركز آفرينشهاى ادبى تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.