ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 3 مرداد 1403
چهارشنبه 3 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 25 بهمن 1390     |     کد : 32741

شهرنشيني امروز در سايه سنت و مدرنيسم

«مدرنيته» كه با مفهوم توسعه در ارتباط است مسير اجتناب‌ناپذير شهرهاي امروزي در گذر زمان محسوب مي‌شود.

جام جم آنلاين: «مدرنيته» كه با مفهوم توسعه در ارتباط است مسير اجتناب‌ناپذير شهرهاي امروزي در گذر زمان محسوب مي‌شود. رها شدن از سنت‌هاي ناكارآمد شهري و روند مدرنيزاسيون بالطبع خالي از اشكال نخواهد بود، اما برخي نارسايي‌هاي ذاتي و اكتسابي شهرها الزامات مدرنيته را به منشاء برخي معضلات تبديل مي‌كند كه در بخش‌هايي نظير خدمت‌رساني، معماري و طراحي سازه‌ها، شيوه‌هاي انجام كار و شؤون روزمرگي تجلي مي‌يابد.

چنين معضلاتي از طريق ايجاد واكنش‌هاي منفي، سردرگمي و تعليق و در نهايت كندكردن روند مدرن‌شدن مسير توسعه شهرها را ناهموار و طولاني جلوه مي‌دهد به طوري كه گاهي خلاصي از دست آنها نزد شهروندان ناممكن به نظر مي‌رسد. مدرنيته شهري يك الزام و تنها گزينه پيش رو است كه پاسخگويي به نيازهاي اوليه و ثانويه شهروندان را تسهيل مي‌كند و ظرفيت‌هاي ويژه در مناسبات شهري مي‌آفريند تا روند ارضاي نيازهاي متغير و رو به رشد شهرنشينان متوقف نشود. مي‌توان اين گونه نتيجه گرفت كه گيرافتادن در مسير توسعه‌يافتگي و مدرن‌شدن نه راه پس و بازگشت به سنت را براي شهر باز مي‌گذارد و نه آنها را قادر مي‌سازد به مدتي طولاني در اين وضعيت ناهنجار و تعليق‌گونه دست و پا بزنند. شيوه‌هاي منطقي، زمان معقول و پذيرش جامع شؤون جديد كليدواژه‌هاي مدرنيته شهري محسوب مي‌شود كه تحقق آنها در شهري نظير تهران از مدت‌ها پيش با دشواري جدي مواجه است.

مدرنيسم و كيفيت شهرها

مدرنيسم به معناي نوگرايي و نوسازي است و انقلاب صنعتي در نيمه دوم قرن 18 ميلادي كه باعث پيشرفت‌هاي صنعتي، فني، اقتصادي و اجتماعي بود، زمينه‌هاي تحقق آن را در شهرها پديد آورد. برخي صاحبنظران ريشه‌هاي مدرنيسم شهري را در تغيير شيوه‌هاي زندگي شهروندان غربي در فاصله سال‌هاي 1890 تا 1930 ميلادي جستجو مي‌كنند كه نوعي تناسب ميان پيشرفت‌هاي علمي و فني با شؤون روزمرگي ايجاد كرد. در اين دوره و سال‌هاي پس از آن، معماران بزرگ و برجسته‌اي نظير هنري جورج، فريتس شوماخر، لوكوربوزيه و ... به شناسايي مدرنيسم و ارائه ايده‌هايي براي به‌كارگيري فناوري و علوم اجتماعي در شهرهاي نوين شهري پرداختند و بناي جديدي مبتني بر تغيير نگرش درباره شهرهاي سنتي و اوليه پي‌ريزي شد. هنري جورج، شهرهاي بزرگي را غده ناميد چرا كه از پيوند با روح طبيعت محروم شده‌اند و به جاي كيفيت به مفهوم كميت و كثرت‌گرايي دامن زده‌اند. شوماخر معتقد بود معماران، شهرهاي مدرن را نمي‌سازند، بلكه قانونگذاران قالبي مي‌آفرينند و كاسبكاران آن را پر مي‌كنند. جالب اين كه اين نظريه‌ها كه در نقد شهرهاي سنتي يا بهتر بگوييم شهرسازي اصطلاحا مدرن غيراصولي برآمده‌اند هنوز در بسياري از شهرهاي جهان بويژه در كشورهاي در حال توسعه، مصداق عيني و ملموس دارند. لوكوربوزيه، معمار برجسته جهاني طرحي چشم‌نواز براي يك شهر مدرن ارائه داد و ايده‌ها و مفاهيمي عقلايي و زيبايي‌شناسانه براي معماري عناصر شهري و تسهيل شؤون زندگي ساكنان پديد آورد. وي اين شهر مدرن را توسعه با قاعده و ارگانيك معرفي كرد كه در تقابل با شهرهاي سنتي موجود قرار مي‌گرفت و معيار اصلي آنها مبني بر مركزگرايي را پس مي‌زد.

دكتر حسن گلستاني،‌كارشناس شهرسازي و معماري حذف شهرهاي بدون كيفيت و تقويت پيوندهاي منطقي در اجتماع و رسيدن به يك بنيان جامع را از اهداف مدرنيته شهري مي‌داند و در اين باره توضيح مي‌دهد: اصالت مدرنيته شهري از توجه آن به نيازهاي اوليه و سطح بالاي انسان در گستره‌هاي اجتماعي، معيشتي، فرهنگي، اقتصادي، رفاهي، تفريحي و... ناشي مي‌شود. بر اين اساس، بخشي از شؤون سنتي نظير ارتباطات محلي، توجه به محيط زندگي، درون خانه و بيرون آن، همزيستي با طبيعت و... را احيا مي‌كند. در مقابل وسعت بيش از اندازه شهر، تمركزگرايي، انعطاف‌ناپذيري، تكرار كسل‌كننده ناشي از انبوه‌سازي، ساخت و ساز بلندمرتبه و دندانه‌دار، تعارض كاربري‌ها و تك‌بعدي‌بودن‌ها را از بين مي‌برد. به دلايل بسيار، شهرهاي امروزي نظير تهران از ايمني تهي شده‌اند. تعارض كاربري‌ها،‌ دشواري دسترسي، تداخل بافت صنعتي با بافت مسكوني، انواع آلودگي‌ها، ترافيك، كمبود امكانات رفاهي براي همه اقشار و... چهره شهر را خاكستري كرده است و مدرنيته مي‌تواند به نو شدن فيزيكي و رواني آن كمك كند. وی می‌افزاید: كالبد تهران مصاديقي براي گيرافتادن يك شهر در گذر از سنت به مدرنيته است و ريشه‌هاي اين درجازدن و تعليق ميان نيازهاي اوليه و متعالي شهروندان با نحوه ارضاي آنها را بايد در معضلاتي دانست كه پيش‌روي مدرنيته قرار دارد و شؤون آن را مخدوش و گاهي فسخ مي‌‌كند. تهران شهري سنتي نيست اما مدرن هم نيست.

به گفته این کارشناس كشمكش ميان سنت و مدرنيته در همه ابعاد جغرافيايي، تاريخي، فرهنگي، روانشناختي، اقتصادي و... اين شهر وجود دارد و آن را به جمعه‌بازاري تبديل مي‌كند كه مي‌تواند مايوس‌كننده، شگفت‌آور، بي‌قاعده و بلاتكليف باشد.

نكته: تحقق مدرنيسم در شهرها به افكار مدرن و پيشرو احتياج دارد. تقاضاي شهروندان، نوع نگرش آنها و واكنش جمعي در برابر مظاهر مدرنيسم در محيط زندگي و شيوه‌هاي انجام امور در پيشرفت مدرنيسم و نوگرايي موثر است
وي وضعيت پارك‌هاي بزرگ و معروف تهران در روزهاي پاياني هفته را مثالي در اين باره معرفي مي‌كند و مي‌افزايد: نياز شهروندان به نوعي از تفريح كه پيك‌نيك خانوادگي ناميده مي‌شود و عدم دسترسي به بافت‌هاي طبيعي و پردار و درخت در حومه و حاشيه شهر يا كمبود ظرفيت چنين مكان‌هايي پارك‌ها را به محلي براي پيك‌نيك تبديل مي‌كند، در حالي كه كاربري پارك بر اساس آنچه در معماري مدرن تعريف مي‌شود، با اين موضوع سنخيتي ندارد. محيط طبيعي پارك‌ها حفاظت شده محسوب مي‌شود ولي شاهد هستيم كه افراد روي چمن يا در محوطه گلكاري پارك بساط پهن مي‌كنند و تخريب آن را موجب مي‌شوند. گلستانی می‌گوید: مثال ديگر وضعيت ترافيك است. در شهر مدرن، ترافيك روان با رعايت فرهنگ درست رانندگي عجين مي‌شود و آرامش و امنيت به وجود مي‌آورد. در مقابل ترافيك سنگين تهران موجب مي‌شود بسياري از افراد به دليل غلبه نيازهاي مدرن كه استفاده بهينه از وقت يكي از آنهاست، به خلاف‌هاي رانندگي رو بياورند و وضعيتي بحراني و ناايمن رقم مي‌خورد. چنين شرايطي جمعه‌بازاري را در ذهن تداعي مي‌كند كه در آن عده‌اي راضي و دست پر و عده‌اي ديگر ناراضي، مغبون و متضرر بازمي‌گردند. در حالي كه مدرنيته شهري بنياني واحد و جامع را جستجو مي‌كند كه بر شيوه‌هاي تسهيل‌شده، قانوني، منطقي و روشن مبتني است و آحاد شهروندان در آن به تعالي جسمي، روحي و رواني دست مي‌يابند. وی تأکید می‌کند: مدرنيته براي زندگي امروز بشر يك نشاني يا كد ارائه مي‌كند و مي‌گويد هر چيزي بايد كجا باشد، چگونه رفتار كند و چه تاثيري داشته باشد تا هم تناسب رعايت شود، هم نيازها برطرف شود و هم كاري با كار ديگر تداخل و تعارض نكند.

دولت الكترونيك، زمينه‌ساز مدرنيسم شهري

تحقق مدرنيسم در شهرها به افكار مدرن و پيشرو احتياج دارد. تقاضاي شهروندان، نوع نگرش آنها و واكنش جمعي در برابر مظاهر مدرنيسم در محيط زندگي و شيوه‌هاي انجام امور در پيشرفت مدرنيسم و نوگرايي موثر است. در حقيقت بايد گفت مدرنيسم شهري نوعي ايدئولوژي مي‌طلبد كه ميزان پذيرش افكار عمومي براي روش‌هاي نو را تعيين مي‌كند و نزديكي نظرها و ديدگاه‌هاي شهروندان را به افكار مديران موجب مي‌شود كه اصولا بايد پرچمدار مدرنيسم باشند. دکتر گلستانی با اشاره به این مطلب می‌گوید: در اين باره لازم به توضيح است «شهروند» مفهومي است كه با مدرنيسم ارتباط دارد و جامعه مدرن هماني است كه جامعه مدني ناميده مي‌شود.

شهرنشين تكليفي براي خود نمي‌شناسد، براي اداره امور يا زندگي‌اش نظري ندارد، به دنبال منفعت خويش است و خود را نه يك جزء از كليتي بزرگ، بلكه همسايه‌اي براي ديگران مي‌پندارد. در مقابل، شهروند بخشي از مشاركت شهري است، بر افكار ديگران تاثير مي‌گذارد و از آن تاثير مي‌پذيرد و شهروندي كه مدير هم باشد، تجسم اراده عمومي و خواست همشهريانش است. چنين مديري پرچم ترقي را به دست مي‌گيرد، نگرش‌ها و نيازهاي ديگران را مي‌شناسد، بر افكار عمومي تاثير مي‌گذارد، شيوه‌ها و ابزار مدرن را به محيط زندگي جمعي وارد مي‌كند و جريان مدرنيسم يا مدنيت را پيش مي‌برد. اين درست همان اتفاقي است كه در تهران نيفتاده به گونه‌اي كه اغلب صاحب‌نظران معتقدند اين شهر از تفكر فراگير جهاني‌شدن و مدرنيته كه در عصر ارتباطات در ذهن شهروندان نقش بسته، عقب مانده است و نابساماني‌ها و بلاتكليفي‌ها در عرصه‌هاي خدمت‌رساني، طراحي شهري، معماري، ترافيك و... نتيجه اين عقب‌ماندگي محسوب مي‌شود.

دكتر گلستاني در اين باره توضيحات مفصلي ارائه مي‌دهد: مدرنيسم شهري به يك برنامه جامع و هماهنگ بالادستي نياز دارد كه مرحله به مرحله پيش برود. براي بررسي موضوع مي‌توان به مفهوم دولت الكترونيك اشاره كرد كه مطرح‌شدن آن را مي‌توان پاسخي به تغييرات روز دنيا و انتظارات نسبي شهروندان براي كاهش معضلات و تسهيل شيوه‌هاي انجام كار دانست.

وجود تفكر فراگيرمدرن، ابزارهاي نو و استفاده مطلوب و تسهيل‌شده از آنها فرآيند مدرنيسم شهري را رقم مي‌زند كه به بستر و زيرسازي كامل و جامعي نياز دارد. در اين باره پرسش‌هاي بسياري قابل طرح است كه پاسخ به آنها نقايص پيش‌روي تحقق دولت الكترونيك را آشكار مي‌سازد. بايد پرسيد براي انجام كارهاي روزمره از طريق ارتباطات الكترونيك نظير رايانه چه امكاناتي وجود دارد؟ چه تعداد از شهروندان به رايانه دسترسي دارند؟ چه تعداد كاركردن با آن را بلدند، ميزان آموزش‌ها چه اندازه است؟ گستردگي، سرعت و دقت نظام ارتباطات الكترونيك چقدر مطلوب و كاربردي است و...

هنگامي كه امكانات و زيرساخت‌هاي تحقق مدرنيسم موجود نباشد، پرداختن به مظاهر آن به جاي تسهيل روش‌هاي انجام كار به دشواري آن مي‌انجامد. موضوع ديگر ميزان پذيرش و اعتماد افراد به روش‌هاي نوين است. نه‌تنها بخش بزرگي از شهروندان بلكه بسياري از مديران شهري و اجتماعي در رده‌هاي مختلف يا از شيوه‌هاي نوين انجام كار بي‌اطلاعند يا آن را باور ندارند. اين‌گونه است كه روند مدرنيسم با مشكل مواجه مي‌شود و براي مثال انجام كاري كه تاييد 2 سازمان يا اداره مختلف را مي‌طلبد، در يك مرحله به صورت الكترونيكي و در مرحله بعد به صورت دستي و از طريق كاغذبازي انجام مي‌شود. پس از آن ارباب رجوع ـ كه نامي بي‌اعتبار براي شهروندان جامعه ماست ـ بايد منتظر بماند تا 2 اداره مذكور سنگ‌هايشان را وا بكنند و مندرجات شيوه‌هاي الكترونيك و دستي را با هم تطبيق بدهند و كار به نتيجه برسد.

امين رحيمي / جام‌جم


نوشته شده در   سه شنبه 25 بهمن 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode