1 – طلاق و جدايي را از ديد قانون مدني توضيح دهيد ؟
قانون مدني ايران از فقه اسلام پيروي کرده است . جدايي زن و شوهر از راه طلاق در قانون مدني همراه با تشريفات خاصي است . در دهه هاي اخير توسعه زندگي شهري ، مهاجرت ، تزلزل ارزشهاي اخلاقي و فقر و بيکاري ، تاثيرات نامطلوبي بر نهاد خانواده گذاشته و ميران طلاق و مشکلات اجتماعي ناشي از آن را به صورت معني داري افزايش داده است . لذا قانونگذار براي جلوگيري از سوء استفاده و رفتار غير انساني گروهي از مردان که براي ارضاي هوسهاي خود و بدون علت موجه و بر خلاف دستورات مذهبي ، زن خود را طلاق داده و موجبات سيه روزي فرزندان را فراهم مي آورند ، موارد طلاق را محدود کرده در نتيجه اين محدوديت ها ، مرد بايد به دادگاه مدني مراجعه کند و مستقيما نمي تواند زن خود را طلاق دهد . دادگاه نيز بايد موضوع را به داوري ارجاع کند و بالاخره در صورتيکه کوشش داوران به نتيجه نرسد ، دادگاه به شوهر اجازه طلاق مي دهد .
2 – طلاق را تعريف کنيد ؟
طلاق در لغت ، به معني گشودن گره و رها کردن است . در فقه اسلامي در تعريف طلاق گفته اند طلاق عبارت است از زايل کردن قيد ازدواج بالفظ مخصوص . طلاق مخصوص عقد دائم است . طلاق يک عمل حقوقي يک جانبه است و ناشي از اراده طرفين نيست .
3 – شرايط طلاق را نام ببريد ؟
الف ) شرايط لازم در مورد شوهر :
1 – اهليت 2 – سلامت عقل 3 – اختيار و قصد
ب ) شرايط لازم در مورد زن
4 – شرايط لازم در مورد شوهر شامل چه مواردي است ؟ توضيح دهيد ؟
1 – اهليت : مردي که مي خواهد زن خود را طلاق دهد بايد اهليت داشته باشد پس شوهري که به سن 15 سال تمام نرسيده باشد نمي تواند زن خود را طلاق دهد .
2 - سلامت عقل : شوهر بايد هنگام طلاق از سلامت عقل برخوردار باشد . زيرا طلاق دادن نياز به تصميم و اراده دارد .
3 – اختيار و قصد : شوهري که مي خواهد زن خود را طلاق دهد بايد تصميم جدي و قطعي داشته باشد . بنابراين اگر مردي به شوخي و يا در خواب و بيهوشي کلماتي در اين مورد بگويد طلاق واقع نمي شود .
5 – شرايطي را که يک زن هنگام طلاق بايد داشته باشد توضيح دهيد ؟
با توجه به اينکه طلاق به يک عمل حقوقي يک جانبه است . اراده زن دخالتي در وقوع طلاق ندارد بنابراين لازم نيست که زن اهليت داشته باشد و مرد مي تواند از دادگاه اجازه بگيرد زن صغير يا مجنون خود را طلاق دهد قانون مدني براي زن و مرد دو شرط معين کرده است : 1 – پاکيزگي زن 2 – جدايي جنسي زن و مرد .
6 – موجبا ت طلاق را نام ببريد ؟
1 – طلاق به درخواست مرد
2 – طلاق به درخواست زن
3 – طلاق به توافق زوجين
7 – طلاق به درخواست مرد را توضيح دهيد ؟
طبق قانون مرد مي تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد بنابراين شوهر بايد ابتدا به دادگاه مراجعه کند . دادگاه اختلاف را با داوري ارجاع مي دهد و در صورتيکه با کوشش داوران سازش بين زن و شوهر برقرار نشود « گواهي عدم سازش » به شوهر داده مي شود .
8 – طلاق به درخواست زن را توضيح دهيد ؟
طبق قانون مدني ، زن در موارد زير مي تواند از دادگاه تقاضاي طلاق کند :
1 – هرگاه شخصي چهار سال تمام غايب مفقود الاثر باشد زن او مي تواند تقاضاي طلاق کند در اينصورت حاکم با رعايت تشريفاتي او را طلاق مي دهد .
2 – خودداري و ناتواني شوهر از پرداخت نفقه .
3 – در موردي که زن در دادگاه ثابت کند که ادامه زوجيت موجب عسر و حرج است مي تواند براي جلوگيري از ضرر شوهر را مجبور به طلاق کند و در صورت ميسر نشدن اين امر با اجازه حاکم شرع طلاق صورت مي گيرد .
9 – طلاق به توافق زوجين را توضيح دهيد ؟
اگر مقصود از طلاق به توافق زوجين اين باشد که اراده زن و مرد به يک اندازه در طلاق موثر باشد و به منزله يک قرارداد بين زوجين تلقي شود در فقه اماميه و قانون مدني پذيرفته نيست زيرا طلاق را حق و اختيار مرد دانسته اند . در فقه اماميه و قانون مدني از طلاق خلع و مبارات بحث شده که نوعي طلاق به توافق طرفين است . در طلاق خلع و مبارات زن مالي به شوهر مي دهد و موافقت او را براي طلاق جلب مي کند . در مواردي که زن و شوهر خواهان طلاق مي شوند قانونگذار به دادگاه اجازه مي دهد که پس از نااميد شدن از اصلاح بين آن دو حکم به طلاق دهد .
10 – اقسام طلاق را نام ببريد ؟
طلاق رجعي
طلاق بائن
طلاق خلع و مبارات
11 – طلاق رجعي را تعريف کنيد ؟
طلاقي است که پيوند ازدواج به طور کامل از بين نمي رود و تا زمانيکه عده زن سپري نشده باشد مرد مي تواند رجوع کند و زندگي زناشويي را بدون ازدواج مجدد ادامه دهد .
12 – طلاق بائن را تعريف کنيد ؟
طلاقي است که مرد بعد از طلاق حق رجوع به زن را ندارد . يعني اينکه طلاق باعث جدايي قطعي زن و شوهر از يکديگر مي شود و مرد حق رجوع ندارد .
13 – طلاق خلع و مبارات را تعريف کنيد ؟
مربوط به مواردي است که زن از شوهر يا شوهر از زن و يا هر دو از يکديگر کراهت دارند و شوهر نخواهد زن را طلاق دهد . در اين مورد زن مي تواند با دادن مالي به شوهر او را راضي کند . اگر کراهت از جانب زن باشد آن را طلاق خلع و اگر از طرفين باشد طلاق مبارات مي گويند . در اين نوع طلاق مالي که زن به شوهر مي دهد نبايد از مقدار مهر زيادتر باشد .
14 – آثار طلاق رجعي را نام ببريد ؟
در طلاق رجعي تا زمانيکه عده زن سپري نشده باشد رابطه ازدواج قطع نشده و در اين حالت :
1 - نفقه زن در دوران عده به عهده شوهر است و شوهر مي تواند به آساني به زن رجوع کند .
2 – در صورتي که در دوران عده يکي از زن و يا شوهر فوت کند ، طرف ديگر از او ارث مي برند .
3 – در دوران عده ، زن حق ازدواج نداشته و هيچ مردي حق ندارد با او ازدواج کند .
4 – در دوران عده مرد نمي تواند با خواهر زن خود ازدواج کند .
5 – ازدواج مرد قبل از به پايان رسيدن عده احتياج به اجازه دادگاه دارد .
15 – آثار طلاق بائن را نام ببريد ؟
با وقوع طلاق بائن حقوق و تکاليفي که زن و شوهر نسبت به يکديگر داشتند به کلي از بين مي رود و زن و شوهر از قيد زناشويي آزاد مي شوند شوهر مي تواند پس از وقوع طلاق ازدواج کند .اما زن بايد عده طلاق نگه داشته و نمي تواند در ايام عده با ديگري ازدواج کند . مگر اينکه از دسته زناني باشد که عده اي ندارند . در طلاق بائن اقامتگاه زن تابع شوهر نيست و زن در صورتي مي تواند نام خانوادگي همسر را نگه دارد که از شوهر اجازه بگيرد زن در طلاق بائن مستحق نفقه در ايام عده نيست مگر اينکه باردار باشد . مهريه در موارديکه ازدواج به طلاق مي انجامد تکليف پرداخت مهريه در سند طلاق مشخص مي شود . در صورتيکه مرد قادر به پرداخت مهريه به طور کامل باشد تمامي مهر به زن پرداخت مي شود و اگر نه با توجه به توانايي مالي مرد پرداخت مهر به صورت اقساط صورت مي گيرد.
16 – حضانت را تعريف کنيد ؟
حضانت در لغت به معني حمايت ، تربيت و مراقبت و زير بال کسي را گرفتن است . در اصطلاح فقه اسلامي حضانت عبارت از نگاهداري و تربيت اطفال است .
17 – موارد سقوط حق حضانت را توضيح دهيد ؟
1 – جنون : حق حضانت براي هر يک از مادر و پدر در صورتي است که قدرت اعمال آن را داشته باشد بنابراين هرگاه در مدتي که مادر حق حضانت طفل را دارد ، ديوانه شود چون قادر به نگاهداري و تربيت طفل نيست حق حضانت مادر ساقط مي شود و پدر حق خواهد داشت طفل را نگاهداري کند .
2 – ازدواج مجدد : در صورتي که پس از طلاق مادر عهده دار حضانت طفل باشد و در اين دوران مجددا ازدواج کند حق حضانت از او سلب مي شود .
3 – انحطاط اخلاقي : قانون مدني مقرر داشته است هرگاه در اثر عدم مواظبت يا انحطاط اخلاقي پدر يا مادري که مدعي العموم هر تصميمي را که براي حضانت طفل مقتضي بداند اتخاذ کند .
18 – چهار مورد از مصاديق عدم مواظبت و يا انحطاط هر يک از والدين را نام ببريد ؟
1 – اعتياد زيان آور به الکل ، مواد مخدر و قمار
2 – اشتهار به فساد اخلاقي و فحشاء
3 – ابتلا به بيماريهاي رواني با تشخيص پزشکي قانوني
4 – سوء استفاده از طفل يا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقي مانند فساد .
19 – ولايت را تعريف کنيد ؟
در اصطلاح حقوق مدني ، ولايت ، قدرت و اختياري است که قانون به يک تشخيص صلاحيت دار مي دهد تا امور شخصي را که صلاحيت ندارد اداره کند .
20 – اقسام ولايت را توضيح دهيد ؟
1 – ولايتي که به حکم مستقيم قانون به شخص داده مي شود .
2 – ولايتي که به حکم وصيت واگذار شده است .
3 – ولايتي که به حکم دادگاه به شخص داده شده است .
21- ولايت قهري را تعريف کنيد ؟
ولايتي که به حکم مستقيم قانون واگذار شده باشد ، در اصطلاح ولايت قهري ناميده مي شود . اين ولايت ، ولايتي است که به عنوان وظيفه خانوادگي و اجتماعي به عهده شخص بوده و اجباري است . به همين جهت ، قهري نام گرفته است . ولايت قهري در تمام اجتماعات وجود دارد و طبيعي است شخص يا اشخاصي که به طفل نزديکترند و به او و آينده و سرنوشت او دلبسته اند ، قانوعا براي سرپرستي و اداره امور وي بر ديگران مرجح خواهند بود .
22- تفاوت حضانت و ولايت را شرح دهيد ؟
حضانت در لغت به معناي زير پر گرفتن است . مادر طفل را زير پر مي گيرد و نگهداري مي کند و وظايفي را که نسبت به بچه دارد ، انجام مي دهد . ولي ولايت پدر به اين معني است که اگر طفل مال و ثروتي داشته باشد ، حفظ آن با پدر است کما اينکه نفقه اش نيز برعهده پدر است . حضانت در حقيقت امر مشترکي است بين زن و مرد و حکم خاص دارد و غير از ولايت است . چون هزينه زندگي را شارع مقدس بر عهده مادر نگذاشته ، از اين جهت ولايت به پدر تعلق گرفته است .