ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 24 آذر 1404
دوشنبه 24 آذر 1404
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : سه شنبه 6 دي 1390     |     کد : 30300

زندگي اجتماعي امام محمد باقر(ع)

زندگي امام، آينه تمام نماي زندگي شرافتمندانه انسان هاي موحد و متعالي است. يكي از بارزترين ويژگي هاي امام جامعيت اوست.

زندگي امام، آينه تمام نماي زندگي شرافتمندانه انسان هاي موحد و متعالي است. يكي از بارزترين ويژگي هاي امام جامعيت اوست. توجه به علم، او را از اخلاق و فضايل روحي غافل نمي‏ سازد و روي آوري به معنويات و عبادت و بندگي، وي را از پرداختن به زندگي مادي و روابط اجتماعي و اصلاح جامعه باز نمي ‏دارد. در حالي كه انسان هاي معمولي، در بيشتر زمينه ‏ها گرفتار افراط و تفريط مي ‏شوند، اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه‏ نشيني كشيده مي ‏شوند و اگر به كار و تلاش رو آورند، از انجام بايسته وظايف عبادي و معنوي، دور مي ‏مانند!
• كار و تلاش در اوج زهد و تقوا
انسان هاي كم ظرفيت و كوته‏انديش، گمان مي‏ كنند كه لازمه زهد و تقوا، اين است كه خرقه‏اي پشمينه بر دوش افكنده و زاويه خلوتي را انتخاب كنند و روي از خلق بگردانند تا به خدا نزديك شوند! اينان گمان مي ‏كنند كه تلاش براي تأمين معاش و كسب روزي، مخالف زهد و توكل است، و وظيفه انسان فقط ذكر گفتن و پرداختن به نماز و روزه مي ‏باشد و روزي از هر جا كه باشد مي ‏رسد! ولي برنامه امامان(ع)، و از جمله امام باقر(ع) غير از اين بوده است. آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهايت عبادت و بندگي خدا، اهل كار و تلاش بوده‏اند، و از اين كه ديگران روزي آن ها را تأمين كنند و خرج زندگي ايشان را بپردازند، بشدت بيزار بوده‏اند. محمد بن منكدر يكي از زهاد معروف عصر امام باقر(ع) است كه همانند طاووس يماني و ابراهيم بن ادهم و عده‏اي ديگر، داراي گرايش هاي صوفيانه بوده است. او خود نقل مي‏ كند: در يكي از روزهاي گرم تابستان، از مدينه به سمت يكي از نواحي آن، خارج شدم، ناگاه در آن هواي گرم، محمد بن علي(ع) را ملاقات كردم كه با بدني فربه و با كمك دو نفر از خدمتكارانش مشغول كار و رسيدگي به امور زندگي است. با خود گفتم: بزرگي از بزرگان قريش، در چنين ساعت گرم و طاقت فرسا و با چنين وضعيت جسمي، به فكر دنيا است! به خدا سوگند، بايد پيش رفته و او را موعظه كنم. به آن حضرت نزديك شدم و سلام كردم. او نفس زنان و عرق ريزان، سلامم را پاسخ گفت. فرصت را غنيمت شمرده، به او گفتم: خداوند، كارهايت را سامان دهد! چرا بزرگي چون شما در چنين شرايطي به فكر دنيا و طلب مال باشد! براستي اگر مرگ در چنين حالتي به سراغ شما بيايد، چه خواهيد كرد! امام باقر(ع)، دست از دست خدمتكاران برگرفت و ايستاد و فرمود: به خدا سوگند، اگر در چنين حالتي مرگ به سراغم آيد، بحق در حالت اطاعت از خداوند، به سراغم آمده است. اين تلاش من خود اطاعت از خداست، زيرا با همين كارهاست كه خود را از تو و ديگر مردم بي‏ نياز مي ‏سازم(تا دست حاجت و تمنا به كسي دراز نكنم). من زماني از خدا بيمناك هستم كه هنگام معصيت و نافرماني خدا، مرگم فرا رسد! محمد بن منكدر مي‏ گويد: پس از شنيدن اين سخنان، به آن حضرت عرض كردم: خداي رحمتت كند، من‏ مي ‏خواستم شما را موعظه كنم، اما شما مرا راهنمايي كرديد.(1)

• حضور سازنده و مؤثر در جامعه
امام باقر(ع) با اين كه توجه به استغناي نفس و لزوم تلاش براي كسب معاش داشت و عملا در اين راستا گام مي‏ نهاد، اما هرگز زندگي خود را وقف تأمين معاش نكرده بود، بلكه همت اصلي آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود. اين درست است كه نبايد براي تأمين زندگي، سربار ديگران بود، ولي اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه هدف اصلي و عالي زندگي، دستيابي به رفاه، و ثروت نيست و نبايد در طريق تلاش هاي دنيوي، از ارزش هاي اصيل زندگي غافل بود. امام باقر(ع) در روزگار خود، بزرگترين تأثير علمي و عملي را براي جامعه خويش داشت. حضور در مجامع علمي و تأسيس جلسات فرهنگي، يكي از بهترين و ارزنده‏ ترين نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست، زيرا هر گونه تكامل اجتماعي در ابعاد اخلاقي و معنوي و اقتصادي و...منوط به تكامل فكري و فرهنگي است. براي تبيين نقش حياتي امام باقر(ع) در جامعه اسلامي، ياد همين نكته كافي است كه: جمع عالمان بر اين عقيده اتفاق دارند كه فقيه‏ ترين مردم در آغاز سلسله فقيهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بشمار مي‏ آيند.(2) و سخن حسن بن علي الوشاء(3) كه از معاصران امام رضا(ع) مي ‏باشد، خود گواهي روشن بر مدعاي ماست كه مي ‏گويد: نهصد شيخ و بزرگ راوي حديث را در مسجد كوفه مشغول تدريس يافتم كه همگي از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل حديث مي‏ كردند.(4) محققان بر اين عقيده‏اند كه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در حقيقت بنيانگذار دانشگاه اهل البيت هستند كه حدود شش هزار رساله علمي از فارغ التحصيلان آن به ثبت رسيده است. اصول اربعمائه همان رساله ‏هاي چهار صد گانه‏اي است كه در ميان محدثان شيعه، به عنوان كتب اصول شناخته مي ‏شود و از جمله آن شش هزار رساله به شمار مي‏ آيد، و چه بسا بيشتر محتويات كتب چهارگانه شيعه(كافي، من لا يحضره الفقيه، تهذيب و استبصار) از همين رساله‏ هاي اربعمائه گرفته شده باشد.(5)
• مرجعيت و پاسخگويي به پرسش هاي مردم
ابو بصير مي ‏گويد: امام باقر(ع) در مسجد الحرام نشسته بود و گروه زيادي از دوستدارانش برگرد او حلقه زده بودند. در اين هنگام طاووس يماني به همراه گروهي به من نزديك شد و پرسيد: آن مردم در اطراف چه كسي حلقه زده‏اند؟ گفتم: محمد بن علي بن الحسين(باقر العلوم(ع)) است كه نشسته و مردم دور او گرد آمده‏اند. طاووس يماني گفت: من نيز به او كار داشتم. آن گاه پيش رفت، سلام كرد و نشست و گفت: آيا اجازه مي ‏دهيد مطالبي را از شما بپرسم؟ امام باقر(ع) فرمود: آري بپرس! (6) طاووس يماني سؤال هايش را مطرح كرد و امام(ع) به او پاسخ بايسته را ارائه داد. ابوحمزه ثمالي نيز مي ‏گويد: در مسجد رسول خدا نشسته بودم كه مردي پيش آمد، سلام كرد و گفت: تو كيستي؟ به او گفتم: مردي از اهل كوفه‏ام. چه مي‏ خواهي و در جستجوي چه هستي؟ مرد گفت: آيا ابوجعفر، محمد بن علي(ع) را مي ‏شناسي؟ گفتم: بلي، به آن گرامي چه كار و حاجتي داري؟ گفت: چهل مسأله آماده كرده‏ام تا از وي سؤال كنم و آن چه حق بود بپذيرم. ابو حمزه مي ‏گويد: از آن مرد پرسيدم، آيا تو فرق بين حق و باطل را مي ‏داني؟ مرد گفت: آري... در اين هنگام امام باقر(ع) وارد شد در حالي كه گروهي از اهل خراسان و مردم ديگر در اطراف وي بودند و مسايل حج را از آن حضرت مي ‏پرسيدند. آن مرد نيز نزديك امام نشست و مطالب خود را با آن حضرت در ميان گذاشت و جواب لازم را دريافت داشت.(7) اين نمونه ‏ها و موارد ديگر، بروشني مي ‏نماياند كه امام باقر(ع) چگونه مورد رجوع مردم بوده و به نيازهاي مختلف آنان رسيدگي مي ‏كرده است.
• رسيدگي به محرومان
درباره امام باقر(ع) گفته‏اند: هرگز شنيده نشد كه نيازمندي نيازش را به آن حضرت اظهار داشته و با پاسخ منفي، مواجه شده باشد. امام باقر(ع) همواره توصيه مي‏ كرد كه وقتي نيازمندان به شما رو مي ‏آورند و يا شما مي‏ خواهيد آنان را صدا بزنيد، بهترين نام ها و عناوين را درباره آنان به كار گيريد(8) و با عناوين و اوصاف زشت و بي ارزش و با بي احترامي با ايشان برخورد نكنيد). امام صادق(ع) مي‏ فرمايد: پدرم با اين كه از نظر امكانات مالي، نسبت به ساير خويشاوندان، در سطح پايين تري قرار داشت و مخارج زندگي وي، سنگين تر از بقيه بود، هر جمعه به نيازمندان انفاق مي ‏كرد و مي ‏فرمود: انفاق در روز جمعه، داراي ارجي فزون تر است، چنان كه روز جمعه، خود بر ساير روزها برتري دارد.(9) و نيز اين سخن را هم امام صادق(ع) فرموده است: در يكي از روزها به حضور پدرم رسيدم در حالي كه ميان نيازمندان مدينه، هشت هزار دينار، تقسيم كرده و يازده برده را آزاد ساخته بود.(10)
پي نوشت ها:
1ـ رأيت الباقر(ع) و هو متكي‏ء علي غلامين اسودين. فسلمت عليه فرد علي علي بهر و قد تصبب عرقا فقلت: اصلحك الله لوجاءك الموت و انت علي هذه الحال في طلب الدنيا، فخلي الغلامين من يده و تساند و قال: لو جاءني و انا في طاعة من طاعات الله اكف بها نفسي عنك و عن الناس، و انما كنت اخاف الله لو جاءني و انا علي معصية من معاصي الله، فقلت: رحمك الله اردت ان اعظك فوعظتني. ارشاد مفيد 2/159، مناقب 4/201، كشف الغمة 2/330، الفصول المهمة 213، بحار 46/287.
2ـ المناقب 2/295، ائمتنا 1/351.
3ـ حسن بن علي الوشا از شخصيت هاي برجسته اماميه و از اصحاب امام رضا(ع) مي ‏باشد كه نجاشي درباره او گفته است«كان من وجوه هذه الطائفة» و«كان عينا من عيون هذه الطائفة». اعيان الشيعة 5/ 195.
4ـ اعيان الشيعة 5/194.
5ـ سيرة الائمة الاثني عشر 2/202.
6ـ كان ابو جعفر الباقر(ع) جالسا في الحرم و حوله عصابة من اوليائه، إذ اقبل طاووس اليماني في جماعة، فقال: من صاحب الحلقة؟ قيل: محمد بن علي...قال: اياه اردت، فوقف عليه و سلم و جلس ثم قال: اتأذن لي في السؤال؟ فقال الباقر(ع) قد اذناك فسلم قال: ...بحار 46/355.
7ـ عن ابي حمزة الثمالي قال: كنت جالسا في مسجد رسول الله(ص) اذ اقبل رجل فسلم فقال من انت يا عبد الله...بحار 46/357.
8ـ كان عليه السلام لا يسمع من داره يا سائل بورك فيك، و يا سائل خذ هذا، و كان عليه السلام يقول: سموهم باحسن اسمائهم.احقاق الحق 12/189.
9ـ عن ابي عبد الله(ع): كان ابي اقل اهل بيته مالا و اعظمهم مؤونة و كان يتصدق كل جمعة بدينار و كان يقول الصدقة يوم الجمعة تضاعف كفضل يوم الجمعة علي غيره من الايام. بحار 46/295، الانوار البهية 122، اعيان الشيعة 1/653.
10ـ روي عن ابي عبد الله(ع) قال: دخلت علي ابي يوما و هو يتصدق علي فقراء اهل المدينة بثمانية آلاف دينار، و اعتق اهل بيت بلغوا احد عشر مملوكا...بحار 46/302.


نوشته شده در   سه شنبه 6 دي 1390  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode