خطبه بانوي ايمان، حضرت فاطمهزهرا(س) ازجمله خطبههاي مشهوري است كه اهل سنت و شيعه با سندهاي معتبر آن را روايت كردهاند
خطبهاي كه بسياري آن را برابر با خطبههاي امير بيان، امير مومنان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميدانند؛ خطبهاي كه تمام تلاشش بيان به حجاب كشيدن خورشيد حقيقت است؛چه آنجا كه به حمدو ثناي خداوند متعال ميپردازد و در نعت و توحيد آفريدگار عنان كلام را شاهوار در دست ميپيچاند و چه آنجا كه مردمان سست نهاد روزگارش را به عتاب خطاب ميكند كه اي ياوران اسلام و حافظين حدود و احكام قرآن، اين چه سستي است كه در حق من روا مي داريد؟
و آنگاه از حق مسلم به يغما رفته اش سخن مي راند و مي خروشد و در قامت يك سخنور برهاني كه البته زباني سيراب از وحي دارد و ريشه در خاندان معنا، داوري در باره آنچه ميگويد را به روز حشر واگذار ميكند، اما در عين حال خطري كه آنان را تهديد ميكند و نتايج اين سست عهدي را به ايشان گوشزد مي نمايد.
متن زير خلاصهاي از ترجمه خطبه حضرت از كتاب «قدر مخفي» تأليف راضيه محمدزاده از پژوهشگران سيره علوي است كه درپي ميآيد.
حمد و ستايش پروردگاري كه نعم بيپايانش همه موجودات را فراگرفته، به اشباح بيرنگ صحراي عدم، رنگ وجود بخشيده و به نيستي و كتم عدم لباس هستي پوشانده است... گواهي ميدهم كه آفرينندهاي است قبل از هر چيز بوده و پس از هرچيز خواهد بود.
منبع فيض لايزالي جودش چون ابر، ريزنده و بخشنده است و تا ابد ظروف انديشه و افكار از فيضان لايتناهي او بهره و نصيب ميگيرند. ابر رحمت بيحسابش دائم در ريزش و بارش است؛ پروردگاري كه فرمان داد به شكرگزاري، نعماتش را بزرگ شمارند. گواهي ميدهم خدايي جز او نيست. اين شهادت آميخته به اخلاص است كه معاني و تاويل آن در دلها گنجانيده شده و مدركات به تصور محسوسات روشن و آشكار گشته است.
او پروردگاري است كه چشمها نيروي ديدن او را ندارند و زبانها از وصف بيان او عاجزند. ساحت عزتش را اوهام درك نكنند و مقام ذاتش را عقول درنيابند. او خالقي است كه موجودات را بدون ماده پديد آورد و روي خرابههاي وجود نقش و نگار بديع موجود نمود و چهره را بدون مثل و مانند تصوير و ايجاد فرمود.
او به مشيت و اراده خود به عدم، خلعت وجود پوشانيد بدون آنكه نيازي به موجود داشته باشد يا فايده و نتيجهاي در تصوير منظور دارد... گواهي ميدهم كه پدرم محمد بنده و رسول و منتخب پروردگار است. خداوند عالم او را برگزيد پيش از آنكه رسالت دهد و او را نام نهاد قبل از آنكه بيافريند و او را انتخاب كرد پيش از آنكه مبعوث به رسالت گرداند.
او را آفريد وقتي كه همه مخلوقات در سرادق غيبي و در كتم عدم بودند و در ظلمات نيستي به سر ميبردند. خداوند او را به كليه مصالح عاليه نظام زندگي بشر و به كليه حوادث و سوانح و به همه وقايع و حقايق، آگاه و واقف فرمود، آنگاه براي اتمام امر خود برانگيخت و مامور انفاذ حكمت عاليه خود فرمود، اراده قطعي الهي بود. در حالي كه مردم در اديان و عقايد مختلف بودند، گروهي آتشپرست و جمعي بتپرست و منكر خدا بودند. خداوند به نور وجود محمد(ص) تاريكيهاي جهالت را از دلها زدود و شبهات قلوب را به اشراقات و افاضات تعليمات عاليه او برطرف ساخت و نابينايي دلها را به نور دانش منور گردانيد.
پدرم به امر حق براي راهنمايي و هدايت و ارشاد خلايق قيام نمود و گمراهان را از گرداب ضلالت و جهالت نجات داد و تيرگي دلها را به نور ايمان روشن نمود و آنها را به دين اسلام دعوت كرد و به راه راست دلالت فرمود. آنگاه حضرت حق جلشأنه روح مقدس او را به رأفت و رحمت به قرب خود قبض و اختيار نمود و آخرت را براي او برگزيد و پدرم محمد را از رنج و تعب دنيا آسوده ساخت. آنگاه فرشتگان ملأ اعلا به استقبال، اطراف او را گرفتند و رضا و خشنودي پروردگار را به او ابلاغ نمودند تا در مجاورت خالق جبار وصول قرب يافت.
درود و تحيت خدا بر پدرم محمد كه فرستاده او و امين وحي او و برگزيده او و بهترين بندگان الهي بود. سلام و رحمت و لطف خدا بر او باد. آنگاه به سوي مردم التفاتي نمود و فرمود، شما بندگان خدا و محل و مورد اوامر و نواهي پروردگار هستيد.
شما حاصل دين و وحي او ميباشيد. شما بر نفس و جان خود امين خدا هستيد. شما هستيد كه بايد به دين خدا عمل نموده و به ديگران ابلاغ نماييد و سرمشق ديگران باشيد. خداوند در ميان شما ضامن برحقي قرار داد و عهد و پيماني به وسيله پيغمبر خاتم بر شما فرستاد و بعد از او دو خليفه و جانشين بر شما گماشت كه آنها كتاب ناطق و كتاب صامت الهي هستند.
انوار شاد ربوبي و هدايت آنها مشعشع و پرتوافكن است و شما را به سوي حق رهبري مينمايد و ديدگان شما را روشن ميگرداند... پروردگار ايمان را باعث تطهير و پاكيزگي از شرك دانسته و نماز را براي تنزيه دلها از كبر و نخوت و زكات را براي تزكيه نفس و مال و افزوني روزي و روزه را براي ثبات و تحقق در اخلاص و حج را براي تشييد و تحكيم مباني دين و اعلا كلمه توحيد و عدل را براي تاليف قلوب و اطاعت ما خاندان را براي حسن انتظام امور اجتماعي و امامت ما اهل بيت را براي ايمني از اختلاف و تفرقه و جهاد را براي عزت و سربلندي ملت اسلام و صبر و شكيبايي را براي استحقاق اجر و امر به معروف را براي مصالح عامه مردم و نيكي به والدين را براي مصونيت از غضب خود قرار داده است.
خداوند صله رحم را براي پيوستگي و وحدت و قصاص را براي حفظ جانها و وفاي به نذر را براي رسيدن به مغفرت و آمرزش و تمام پيمودن كيل و وزن را براي اعتماد و حفظ اموال از نقص و زيان و نهي از شرب خمر را براي دوري از رجس و پليدي و اجتناب از بهتان را براي مصونيت از لعنت و ترك دزدي را براي حصول امنيت اجتماعي و ترك شرك را براي خلوص عبوديت مقرر فرموده است. پس اي مردم از خدا بترسيد و پرهيزكار واقعي باشيد تا از دنيا نرويد مگر آنكه در زمره مسلمانان قرار گيريد. اي مردم آنچه خداوند به شما امر كرده را اطاعت كنيد و از آنچه نهي فرموده اجتناب نماييد.
آنهايي كه علم و ايمان به خدا و روز قيامت و پاداش دارند، از حق تعالي ترسانند. اي مردم بدانيد من فاطمه زهرا هستم و پدرم محمد(ص) پيغمبر خدا ميباشد. آنچه اول گفتم آخر هم همان سخن را ميگويم و آنچه ميگويم حساب شده ميگويم و اشتباه نميگويم.
اي مردم آنچه ميگويم براساس حق و عدالت است. خداوند براي شما پيغمبري از جنس خودتان فرستاد كه سختيها و نابسامانيهاي شما بر او دشوار و به هدايت و ارشاد كوشا و بر مومنين رئوف و مهربان ميباشد. اگر او را به بزرگي ياد كنيد و نسبت او را متذكر گرديد او پدر من بود نه پدر زنان ديگر و او برادر پسر عم من بود نه برادر مردان ديگر. چه بزرگوار است آنكه من نسبت به او دارم.
رحمت خدا بر او باد كه فرمان خدا را به بندگان رسانيد و رسالت خود را آشكار كرد. او با مشركين مبارزه و معارضه نمود و آنها را به دين حنيف اسلام راهنمايي كرد و به سعادت نائل گردانيد و با حكمت و موعظت و پند و اندرزگمراهان را به راه خوشبختي سوق داد و بتها را درهم فرو كوفت و بتپرستان را به خاك مذلت افكند.
تا بر شما پشت كرده و گريختند و نابود شدند و مانند صبح صادق تاريكيهاي شب جهالت ناپديد شد و چهره زيباي حق از پس پردههاي جهل و تاريكي نمايان گرديد و بر مسند ارشاد و هدايت تكيه زد و زبان فرومايگان و دشمنان دين را لال گردانيد. او نفاق و دورويي را از بين شما برد و گرههاي كفر و عناد را از هم گسست و شما را با توحيد و يكتاپرستي آشنا نمود. شما بوديد كه در پرتگاه آتش قرار داشتيد و از كمي و قلت مانند شربت آبي بوديد كه تشنهاي بياشامد و لقمهاي كه گرسنهاي به آن دست يابد و يا پاره آتشي كه با شتاب رو به خاموشي گرايد. شما لگدكوب مردم قوي و دستخوش تمايلات نابخردان نيرومند بوديد.
آب متعفن را ميآشاميديد و برگ درختان را پوشش و غذاي خود قرار داده بوديد و در نهايت خواري و مذلت به زندگي ادامه ميداديد و هميشه در بيم آن بوديد كه كدام دسته متخاصم شما را نابود نمايد. خداوند تبارك و تعالي به وجود مقدس محمد(ص) شما را از اين نابساماني و مذلت نجات داد و آسودگي بخشيد. بعد از آنكه در دست شجعان عرب و گرگان بيابان جهالت، سرگردان و در نزد اهل كتاب زبون و خوار بوديد.
هر زمان كه آنها آتش جنگ ميافروختند خداوند به دست پدرم آن را خاموش ميفرمود و هرگاه ستاره وسوسه شيطانصفتان ظاهر ميگرديد و فتنهاي برپا ميشد و آتش انقلاب روشن ميگرديد پدرم برادرش علي را براي خاموش كردن فتنه ميفرستاد و او برنميگشت تا آتش جنگ را فرو نمينشاند و سر دشمن را زيرپا نمينهاد.
او بود كه براي رضاي خدا و اطاعت امر پيغمبر اهتمام تمام داشت و هميشه سايهصفت پشتسر پيغمبر خدا بود و در ميان دوستان خدا از همه بالاتر و والاتر بود و در اطاعت و اجراي امر خدا كوشش فراوان مينمود تا شما در آسايش به سر بريد و در مهد ايمني متنعم باشيد. اما شما براي ما خاندان انتظار بلاها و فتنهها داشتيد و منتظر اخبار وحشتناك بوديد.
به هنگام سختي خود را كنار كشيديد و دوري نموديد و از معركه گريختيد. هنگامي كه پروردگار متعال منزل و منزلت پيغمبران را براي پدرم اختيار فرمود و آرامگاه برگزيدگانش را براي او انتخاب نمود در ميان شما خار نفاق ظاهر شد و جامه دين كهنه گرديد، گمراهان به سخن درآمدند و گمنامهاي پست، قدر و منزلت يافتند و مركب جهالت را در ميدان بطالت دوانيدند و شيطان از كمينگاه ظاهر شد و به وسواس خود شما را فريفت و شما او را اجابت كرديد و چشم به دنيا و متاع آن دوختيد و اسير هواي نفس شديد و عليه خاندان پيغمبر به مبارزه برخاستيد تا آنجا كه بر شتر غير، پا نهاديد و در آبخورگاه ديگران وارد شديد و مركب خلافت را غصب نموديد.
اي مردم هنوز از درگذشت رسول خدا زماني نگذشته و هنوز كفن او تازه است( اين تعبير براي وسعت جراحت از دست دادن رسول خدا(ص) است) هنوز زخم دل ما التيام نيافته است، هنوز جسد پيغمبر اكرم در خاك قرار نگرفته بهانه كرديد كه از فتنه ميترسيم و در آن فتنه كه با دست خود ايجاد نموديد گرفتار شديد و جهنم بر كافران احاطه خواهد داشت. افسوس بر شما كه به گمراهي كشانده شديد در حالي كه كتاب خدا در ميان شماست.
احكام فروزان قرآن نشانههاي آشكاري دارد و در هر امري حكمي نازل شده است و دانستنيهاي آن از اوامر و نواهي واضح و آشكار ميباشد. شما آيات روشن الهي را پشتسر نهادهايد و آنها را ناديده گرفتهايد. آيا به قرآن رغبت نداريد يا حاكمي غير از قرآن ميجوييد؟ بد پاداشي بر ستمكاران است كه فرمان خدا را تغيير دهند و از دستورات قرآن سرپيچي نمايند.
هركس ديني غير از اسلام اختيار نمايد خداوند از او نميپذيرد و در آخرت در پيشگاه خدا و ديوان محاسبات، او زيانكار خواهد بود. اي مردم شما پس از رحلت پيغمبر اندكي درنگ نكرديد و در كار خود نينديشيديد و آتش فتنه و فساد برافروختيد و صداي شيطان گمراهكننده را اجابت نموديد و انوار دين را خاموش گردانيديد و سنتهاي پيغمبر را محو نموديد و خوشحال هستيد كه در رفاه و آسايش به سر ميبريد و خاندان پيغمبر را در شدت و سختي گرفتار مينماييد.
ما هم مانند كسي كه با كارد و نيزه بدن او را بشكافند بر فتنههاي شما صبر ميكنيم تا در پيشگاه عدالت پروردگار وارد شويم. شما گمان ميكنيد من از پدرم ارث نميبرم؟ اين حكم را از دوران جاهليت گرفتهايد؟ چه كسي بهتر از خداوند حكم مينمايد؟ اما براي كساني كه ايمان به خدا دارند آيا نميدانيد كه روز پاداشي هست؟ اي مردم مانند آفتاب بر شما روشن است كه من يگانه دختر پيغمبر خدا هستم و محمد پدر من است. آيا سزاوار است كه جاهطلبان بر من ستم نمايند و ارث مرا بگيرند و شما ساكت بمانيد؟ آنگاه خطاب به ابابكر نموده و فرمود: اي پسر ابيقحافه آيا در كتاب خدا نوشته شده كه تو از پدرت ارث ببري و من از پدرم ارث نبرم؟
عجب افتراي بزرگي بر خدا بستهاي. آيا از روي عمد كتاب خدا را پشت سر نهادهاي و عمل به آن را ترك نمودهاي؟ خداوند در قرآن ميفرمايد: سليمان از داوود ارث برد و آنجا كه حكايت يحيي فرزند زكريا را بيان ميفرمايد: كه زكريا از خداوند درخواست نمود پروردگارا فرزندي به من عنايت فرما كه از من و آل يعقوب ارث ببرد و آنجا كه ميفرمايد: خويشان رحمي بعضي بر بعضي مقدم ميباشند و همچنين ميفرمايد: خداوند شما را درباره اولادتان وصيت ميكند كه نصيب يك مرد دو برابر بهره يك زن ميباشد و پسر دو برابر دختر ارث ميبرد و همچنين خداوند ميفرمايد كه هنگام مرگ اگر مال و ثروتي از خود ميگذاريد وصيت كنيد براي پدر و مادر و خويشان وصيت نيكويي و اين حكم بر حق و ثابت است بر آنهايي كه پرهيزكار هستند.
آيا شما ميگوييد من از پدرم بهره و نصيبي ندارم و از پدر خود ارث نميبرم؟ آيا خداوند براي شما آيهاي فرستاده كه مرا از فرزندي پدرم خارج كرده؟ يا ميگوييد اهل دو ملت از يكديگر ارث نميبرند؟ آيا من و پدرم از اهل يك ملت و آيين نيستيم؟ آيا شما از پدرم و پسر عمم علي به قرآن داناتر هستيد؟ من اكنون شما را به حال خود گذاشته و داوري را در روز حشر به خدا واگذار مينمايم و خداوند حاكم برحقي است و بدانيد محمد(ص) دادخواه من است. وعده ما در قيامت در پيشگاه عدل الهي خواهد بود؛ روزي كه خطاكاران در زيان هستند و ندامت در آن روز سودي ندهد و به زودي ميفهميد كه عذاب خواركننده چه كسي را فرا خواهد گرفت و عذاب جاوداني بر چه كسي ميباشد.
سپس انصار را مخاطب قرار داده و فرمود: اي ياوران اسلام و حافظين حدود و احكام قرآن اين چه سستي است در حق من روا ميداريد. اين سهلانگاري شما در ظلم و ستمي كه بر من رفته براي چيست؟ آيا پدرم محمد رسول خدا نفرمود: هر كس را در فرزندش بايد احترام نمود و احترام به فرزند احترام به پدر است. اما شما آنچه پدرم درباره من سفارش كرده بود چه زود فراموش نموديد. شما قدرت داريد و ميتوانيد از من حمايت كنيد و آنچه از شما ميخواهم بر آن توانا هستيد. آيا شما هم ميگوييد محمد(ص) مرده است؟ آري رحلت پيغمبر خدا مصيبت بزرگي است كه اثر آن در زمين و آسمان ظاهر و آشكار ميباشد.
براي رحلت پيغمبر(ص) زمين تاريك گرديد و ستارههاي آسمان از اين مصيبت تيره گشت، اميدها تبديل به ياس و نااميدي شد و كوههاي عالم خاشع گرديد و شما حق پيغمبر خدا را ضايع نموديد و احترامي به خاندان او نگذاشتيد. به خدا قسم اين فاجعه بزرگي است كه نازل شده و هرگز چنين مصيبتي به ياد نيايد و خداوند خود از آن خبر داده است كه شما آن را هر صبح و شام به جهر و اخفا ميخوانيد. اين سنت ربوبي براي همه پيغمبران بوده است و اين حكم حتمي و قطعي است و قضايي غير قابل انكار...
من شما را به ياري ميطلبم و شما مرا اجابت نميكنيد و از شما استمداد ميخواهم و شما به فرياد من نميرسيد، در حالي كه شما به شجاعت و دلاوري موصوف و به نيكويي و صلاح معروف بوديد. شما برگزيدگان مسلمانان بوديد و به خوبيها شهرت داشتيد.
شما را براي مقاتله با كافران انتخاب مينمودند و شما گردنكشان را از پاي درميآورديد و هرگز از ما خاندان دوري نميكرديد و آنچه به شما فرمان ميداديم اطاعت مينموديد تا چرخهاي پربركت اجتماع مسلمين به حركت درآمد و نخوت و شرك و ذلت و نفاق از ميان رفت و آتش كفر و شرك خاموش شد و دعوت بت پرستي و هرج و مرج نابود گشت و نظام دين محكم و استوار گرديد. اكنون چه شده كه در يك امر آشكار حيران ماندهايد و حقيقت را پنهان نمودهايد و پس از اقبال چرا از حق روگردانيدهايد و پس از ايمان چرا مشرك شدهايد؟
آيا جنگ و پيكار نميكنيد با كساني كه عهد خود را شكستند و سعي و اهتمام به بيرون كردن رسول خدا نمودند؟ و حال آنكه آنها در شكستن عهد پيش قدم شدند آيا از ايشان ميترسيد؟ اگر مومن باشيد سزاوار است كه از خدا بترسيد. اكنون ميبينم كه شما به پستي گراييدهايد و از نعم الهي محروم شدهايد و از آن كس كه احق و شايستهتر از شما ميباشد دوري نمودهايد و با راحتي و تن آسايي خلوت كردهايد و از سختي سعادتانگيز به رفاهيت شقاوتآميز گرديدهايد. اگر شما و همه اهل عالم كافر شويد خداوند غني و بينياز است.
اي مردم آنچه گفتم ميدانم كه در شما اثري نخواهد داشت زيرا كناره گرفتن شما از ما با گوشت و پوست شما آميخته شده و احساس ميكنم كه مكر و فريب و وسوسه شيطان دلهاي شما را فراگرفته است. اين آهي است از سينه دردمند من كه آن را از دل بيرون افكندم و وظيفه خود را انجام دادم و حجت را بر شما تمام نمودم. اكنون اين شتر خلافت را بگيريد و به ناحق غصب نماييد. اما بدانيد كه پاي آن مجروح و پشت وي زخم و غبار ننگ آن هميشه بر شما باقي است. اين عمل غصب شما به غضب خدا پيوسته و اين روش ناپسند شما به آتش روز جزا متصل است.
خداوند ميداند آنچه را كه شما مرتكب مي شويد و به زودي ستمكاران آگاه شوند كه به كدام مكان بازگشت مينمايند. اي مردم من دختر آن كسي هستم كه شما را از عذاب قيامت بيمناك ساخت و ميبينم عذابي سخت شما را احاطه نموده است. آنچه را كه ميخواهيد عمل كنيد و ما بر آنچه حق است عمل مينماييم. شما منتظر نتيجه عمل خود باشيد و ما منتظر روز تشخيص حق از باطل و سعيد از شقي خواهيم بود.
همشهري انلاين