ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : شنبه 22 فروردين 1388     |     کد : 2304

پيامبر و اخلاق

براى خلق و خوى رسول خدا (ص) مى‏بايد سهمى اساسى در كار نشر دعوت او در نظر گرفته شود. ويژگيهاى اخلاقى آن حضرت تا اندازه‏اى است كه مى‏توان او را يك اسوه تمام عيار اخلاق انسانى در حد بسيار بالا دانست. بايد توجه داشت كه خلق و خو به مقدار زيادى، خصيصه‏اى فردى و تا اندازه‏اى لطف الهى است. علاوه بر آن بايد به اين رسالت ويژه رسول خدا (ص) نيز اشاره كرد كه «انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق‏». جذبه پيامبر (ص) در جذب دوستان فراوان او و نيز عامه مردم مكه و بعدها مدينه، بخوبى در روايات تاريخى منعكس شده است. اما قبل از آن، صراحت قرآن بهترين شاهد اين امر است: «و تو راست خلقى عظيم ]انك لعلى خلق عظيم[». «به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اين چنين خوشخوى و مهربان هستى، اگر تند خو و سخت دل مى‏بودى از گرد تو پراكنده مى‏شدند.» به همين دليل است كه خداوند از او مى‏خواهد با رويى گشاده پذيراى نومسلمانان باشد: «چون ايمان‏آوردگان به آيات ما، نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، خدا بر خويش مقرر كرده كه شما را رحمت كند» و فرمود: در برابر مؤمنان فروتن باش‏» بيشترين توصيفات موجود از رسول خدا (ص) از امام على عليه السلام يار ديرين آن حضرت است، آن كه نگاهى نافذ داشت و دوست و برادر را بهتر از هر كس ديگرى مى‏شناخت: «رسول الله نه زياده از معمول بلند بود و نه زياده از معمول كوتاه، بلكه ميانه بالا بود. مويش نه بسيار مجعد بود و نه بسيار صاف بى‏شكن، بل چين و شكنى اندك و دلپذير داشت. چهره‏اش نه لاغر بود و نه فربه بل چهره‏اى مدور داشت با رنگى سفيد مايل به سرخى. چشمانش سياه و مژگانش برگشته بود. درشت استخوان بود و گشاده سينه، بدنش را موى اندك بود و تنها روى سينه‏اش مويى تنگ داشت. دستها و پاهايش زمخت مى‏نمودند با انگشتانى مايل به ستبرى. چون راه مى‏رفت محكم و استوار مى‏رفت و چنان پاى از زمين برمى‏كند كه گويى از بلندى به پستى مى‏آمد. چون مى‏خواست به كسى روى كند سر بر نمى‏گردانيد كه با تمام بدن به سوى او برمى‏گشت. دليرترين آنها و راستگوترينشان بود و به عهد خود سخت پايبند. از همه مردم زبانش نرمتر بود و در معاشرت از همه بهتر.

 

بيهقى و شامى و ديگران بسيارى از اين قبيل گزارشات را كه مربوط به قيافه و قامت رسول خداست گردآورى كرده‏اند كه اينجا محل ذكر آنها نيست.

 

على (ع) در باره خلق اجتماعى او مى‏گويد: «كسى كه براى نخستين بار او را مى‏ديد، هيبتش او را مى‏گرفت; هر كسى با او معاشرت مى‏كرد دوستى‏اش را به دل مى‏گرفت. آنگاه كه به اصحابش مى‏نگريست، لحظات نگاه را به تساوى ميانشان تقسيم مى‏كرد; وقتى به كسى دست مى‏داد پيش از او دست خويش را باز نمى‏كشيد همچنانچه صورتش را از او برنمى‏گرداند مگر آن كه او برگرداند. او چهره‏اى گشاده داشت. تندخو و ملامت‏گر و فحاش و مزاح نبود. سيره او ميانه‏روى، سنت او هدايت و رشد، سخنش معيار حق و حكمش عدل بود.

 

يكى ديگر از اصحاب رسول خدا (ص) مى‏گويد: هيچ كس را نديده كه بيش از رسول خدا (ص) بر لبانش تبسم باشد. و ابو سفيان كه پس از مسلمان شدن رفتار اصحاب را با رسول خدا (ص) ديد گفت: «ما رايت قوما قط اشد حبا اصحابهم من اصحاب محمد له‏»; «تاكنون نديده بودم كه كسانى صاحب خويش را آن اندازه كه اصحاب محمد (ص) او را دوست مى‏دارند، دوست داشته باشند.». امام حسين (ع) نيز به نقل از پدرش رفتار رسول خدا (ص) را با مردمى كه با او كارى داشتند به خوبى و زيبايى توصيف كرده است كه چگونه به مردم نيازمند مى‏رسيد و از آنان مى‏خواست تا نياز كسى را نيز كه نمى‏تواند خود را به او برساند، به او برسانند. رسول خدا (ص) جز وقتى را كه براى خدا و خانواده گذاشته بود، هيچ چيزى را ذخيره نكرده و هميشه در اختيار مردم بود. آن حضرت دائما در پى تاليف قلوب مردم تلاش مى‏كرد (يؤلفهم و لا ينفرهم). بزرگ هر قومى را آرام مى‏كرد و او را بر آنان سرورى مى‏داد. از احوال اصحاب خويش تفقه مى‏كرد و از آنچه ميان مردم مى‏گذشت مى‏پرسيد ( يتفقد اصحابه و يسال الناس عما فى الناس). نيكوكارى را تحسين [مى‏كرد و كار زشت را سبك مى‏شمرد. آن حضرت ميانه‏روى را حفظ مى‏كرد، از حق ]گويى كوتاهى نمى‏كرد و كوتاهى در حق‏گويى را روا نمى‏شمرد. همراهانش از بهترين مردم بودند و بهترين آنان نزد او، ناصح‏ترينشان بود و برترين آنان نزد او، نيكوكارترين آنها. او جز بر ذكر خدا قيام و قعود نداشت; در مجلسى كه مى‏نشست حق همه همنشينان را حفظ مى‏كرد; به گونه‏اى كه همنشين او، دوستدارتر از او بر خود نمى‏شناخت (و بر آن بود كه پيامبر (ص) نهايت علاقه را بدو داشته و حتى بر ديگران ترجيحش مى‏دهد). باهر كسى كه بدو نيازى داشت آنقدر مى‏نشست تا او برخيزد; كسى كه چيزى از او مى‏خواست جز با برآوردن نياز او يا سخنى نيكو، او را باز نمى‏گرداند. او در حق، برابر مردم پدرى مى‏كرد و همه در برابرش در حق بودند; مجلس او مجلس حكمت و حيا و صبر و امانت بود; صدايى از آن بر نمى‏خواست. بر خورد او با مردم نرم و نيكو بود; از آنچه بدان علاقه‏اى نداشت خود را به تغافل مى‏زد; از هيچ كس عيبجويى نكرده و كسى را ملامت نمى‏نمود. رسول خدا نيكوترين مردم، بخشنده‏ترين و شجاع‏ترين آنان بود. يكى از اصحاب گويد: وقتى نزد او از دنيا سخن مى‏گفتيم با ما همراهى مى‏كرد وقتى سخن از آخرت بود در آن باره با ما سخن مى‏گفت و زمانى نيز كه سخن از طعام بود چنين مى‏كرد. و عايشه مى‏گفت: «كان خلقه القرآن‏»، و اين كه هرگاه سخن مى‏گفت تبسم بر لبانش بود.

 

اينها نمونه‏هايى از برخورد رسول خدا (ص) با اطرافيان بود. اكنون مى‏توان آن سخن خداوند را كه فرمود: اگر تندخو بودى مردم از گردت پراكنده مى‏شدند، بهتر درك كرد.

 


نوشته شده در   شنبه 22 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode