ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : سه شنبه 2 مرداد 1403
سه شنبه 2 مرداد 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 9 فروردين 1388     |     کد : 2168

احترام به والدين

در كافى به سند خود از عبد الله بن سنان روايت كرده كه گفت‏از امام صادق(ع)شنيدم مى‏فرمود: يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى ديگر نوميدى ازرحمت‏خدا،و يكى ايمنى از مكر اوست، و روايت‏شده كه از هر گناهى بزرگتر شرك به خدااست (1) .

و در كتاب فقيه درحقوقى كه از امام زين العابدين(ع)روايت كرده فرموده: بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه اورا بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر اينكار رابه اخلاص كردى خداوند حقى براى تو برخود واجب مى‏كند، و آن اين است كه امور دنيا وآخرتت را كفايت مى‏كند.

و نيز فرمود: و اما حق مادرت اين است كه بدانى او تورا طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور حمل نمى‏كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، واز ميوه قلبش‏چيزى به تو داد، كه احدى به احدى نمى‏دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت‏نمود، و باك نداشت ازاينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى توبود، او باك نداشت ازاينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى

 (1)اصول كافى، ج 2، ص 278، ح 4.

صفحه : 328

نداشت از گرما، ولى سعيش اين بود كه بر سر تو سايه بيفكند،او به خاطر تو از خواب خوش‏صرفنظر كرد، و تو را از گرما و سرما حفظ نمود، همه اين تلاشها براى اين است كه‏تو مال اوباشى، و تو نمى‏توانى از عهده شكر او برآيى، مگر با يارى و توفيق خدا.

و اما حق پدرت اين است كه بدانى او ريشه تو است، چون‏اگر او نبود تو نبودى، پس هروقت از خودت چيزى ديدى كه خوشت آمد، بدان كه اصل آن نعمت پدرتو است، پس حمدخدا گوى، و شكر پدر بجاى آر، آن قدر كه با اين نعمت برابرى كند، و هيچ نيرويى نيست جزبه وسيله خدا (1) .

و در كافى به سند خود از هشام بن سالم، از امام صادق(ع)روايت‏كرده كه‏فرمود: مردى نزد رسول اكرم(ص)رفت و گفت: يا رسول الله به چه‏كس نيكى كنم؟فرمودبه مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت: سپس به چه‏كس؟فرمود: به مادرت، عرضه داشت: سپس به چه كس؟فرمودبه پدرت (2) .

و در مناقب آمده كه روزى حسين بن على(ع)به عبدالرحمان بن عمرو بن‏عاص گذشت، پس عبد الرحمان گفت: هر كه مى‏خواهد به مردى نظر كند كه محبوبترين‏اهل‏زمين است نزد اهل آسمان، به اين شخص نظر كند، كه دارد مى‏گذرد، هر چند كه من بعد ازجنگ صفين تاكنون با او همكلام نشده‏ام.

پس ابو سعيد خدرى او را نزد آن جناب آورد، حسين(ع)به‏او فرمود: آيامى‏دانستى كه من محبوبترين اهل زمين نزد اهل آسمانم، و با اين حال در صفين شمشيربه‏روى من و پدرم كشيدى؟به خدا سوگند پدر من بهتر از من بود، پس عبد الرحمان عذر خواهى‏كرد و گفت:آخر چه كنم رسول خدا(ص)به خود من سفارش فرمودكه پدرت را اطاعت كن، حضرت فرمود: مگر كلام خداى را نشنيدى كه فرمود: و ان‏جاهداك‏على ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهماو نيز مگر از رسول خدا(ص)نشنيده‏اى كه فرمود:اطاعت(پدر و مادر و يا هر كس كه اطاعتش واجب‏است)بايد كه معروف باشد، و اطاعتى كه نافرمانى خدا است معروف و پسنديده‏نيست، و نيزمگر نشنيده‏اى كه هيچ مخلوقى در نافرمانى خدا نبايد اطاعت‏شود (3) .

 (1)من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 376. (2)كافى، ج 2، ص 159، ح 9. (3)مناقب، ج 4، ص 73 - طبع قم.

علامه سيد محمد حسين طباطبايى قدس سره ترجمه تفسير الميزان جلد 16 صفحه 327

 

سید محمد حسین طباطبایی

بنیاد اندیشه اسلامی


نوشته شده در   يکشنبه 9 فروردين 1388  توسط   مدیر پرتال   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode