صاحب تفسیر مشکاة گفت: هدفمندی، تعبیر درست و مناسبی برای توصیف کارهای خداوند نیست؛ اما غایت و نتیجه آفرینش انسان، برخورداری از رحمت خداوند است.
صاحب تفسیر مشکاة گفت: هدفمندی، تعبیر درست و مناسبی برای توصیف کارهای خداوند نیست؛ اما غایت و نتیجه آفرینش انسان، برخورداری از رحمت خداوند است.
محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم و صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن، در نشست مجازی که امروز ۷ مردادماه، با موضوع «غایت خلقت انسان» برگزار شد، اظهار کرد: هدفمندی، تعبیر درست و مناسبی برای توصیف کارهای خداوند نیست، زیرا موجودی هدف دارد که چیزی را نداشته باشد و برای رفع این فقدان، هدفگذاری کند. اما از آنجا که خداوند غنی بالذات و دارنده همه کمالات است، تصور چیزی که او نداشته باشد و داشتن آن را دوست بدارد، محال است.
وی ادامه داد: در اینگونه مواقع باید برای افعال خداوند و برای آفریدهشدگان الهی تعبیر اغراض را به کار ببریم و بپرسیم که خداوند انسان را آفریده است تا در نهایت انسان به کجا برسد؟ غایت و نتیجه آفرینش انسان، برخوردار شدن او از رحمت خداوند است. منشأ چنین غایتی نیاز انسان به رحمت خداست. پس در خصوص افعال الهی، آنچه اهمیت دارد نتیجه کاری است که خداوند انجام میدهد و انگیزه خداوند از انجام آن عمل محسوب نمیشود. زیرا انگیزه، انگیزاننده میخواهد و چنین فعل و انفعالاتی در ذات خداوند راه ندارد و هیچ چیزی بیرون از ذات الهی نمیتواند بر حضرت او تأثیر بگذارد.
این مفسر قرآن کریم بیان کرد: از هلاكتبارترین بزنگاههای بدبختی انسان، نداشتن رشد و جاهل بودن به آن است. یعنی اینكه انسان چرایی امروز و چگونگی فردا و هدف و نهایت خود را نشناسد، نداند خوردن و خفتن و تمتعات جنسیاش به چه منظور و برای چه غایتی است و بعد از این مدت كوتاه یا بلند از عمر، قرار است به كجا برسد و به چه چیز دست یابد. اگر انسان به غایت و هدفش اینچنین جاهل باشد، به هر سو میرود جز آنجا كه بایسته است و برای رسیدن به آن خلق شده است و به هركس و ناكسی رو میكند، جز آنكه روی آوردن به او شایسته است.
انصاری افزود: جهل به این چرایی، انسان را به قهقرا میراند و زندگیاش را به عرصه تكراری «بخور، كار كن و كار كن، بخور» تبدیل میگرداند. انسان و حیوان در مسائلی چون خوردن و نوشیدن و خواب و تمتعات جنسی با هم مشترکاند و تفاوت آنان در این زمینه چرایی این مسائل است. برای حیوان چرایی این امور اهمیتی ندارد، اما برای انسانها مهم است و اگر بدون توجه به چرایی، به دنبال ارضای نفسانیات خود باشند، پای در حیات پست حیوانی و بهیمی نهادهاند. اما اگر خوردن و خوابیدن و میل به جنس مخالف، همراه با چرایی باشد، آدمی پای در حیات انسانی گذاشته است. اگر این چرایی فراتر رفت و بیشتر برای انسان باز شد، انسان از حیات انسانی پای به سطحی فراتر یعنی حیات نورانی میگذارد.
|
|
|
|
|
|
نوشته شده
در
دوشنبه 8 مرداد 1403
توسط
کاربر 1
|
PDF
چاپ
بازگشت
|
|
|