ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : چهارشنبه 16 آبان 1403
چهارشنبه 16 آبان 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402     |     کد : 203089

سیدرضی موسوی گیلانی:

تاکید بر علائم ظهور موجب خطای تطبیق در مسئله مهدویت شد

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به روایات مهدویت بیان کرد: درباره شرایط و علائم ظهور باید گفت که تاکید بر علائم سبب شده است...

 استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به روایات مهدویت بیان کرد: درباره شرایط و علائم ظهور باید گفت که تاکید بر علائم سبب شده است تا برخی در انطباق آن با دوران خود دچار خطا شوند و خود و برخی از افراد دیگر را منحرف کنند. کسانی مانند سیدبن طاووس و مجلسی دچار این اشتباه شدند.

سیدرضی موسوی گیلانیمهدویت از مباحث پردامنه و وسیع در بین موضوعات اسلامی است و می‌توان ابعاد مختلف آن را واکاوی کرد. بحث روایات و احادیث مرتبط با مهدویت و صحت و سقم آن، شرایط و علائم ظهور، ورود مستشرقان به عرصه مهدویت و کارکرد امام در دوران غیبت از جمله  موضوعات مرتبط با این بحث است که خبرنگار ایکنا برای بررسی بیشتر این مباحث با سیدرضی موسوی گیلانی گفت‌وگو کرده است.

سیدرضی موسوی گیلانی، دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب قم است که از وی چندین مقاله و کتاب درباره مهدویت منتشر شده است که از جمله می‌توان به «راه‌کارهای توسعه فرهنگ مهدویت»، «اعتقاد به منجی» و «راهبردهای رسانه‌ای مهدویت در بستر جغرافیای فرهنگی سیاسی و مهدویت‌پژوهی از منظر سنت‌گرایان (با تکیه بر اندیشه سید حسین نصر)» اشاره کرد.

متن گفت‌وگو با او را در ادامه می‌خوانید؛

ایکنا ـ احادیث و روایات مرتبط با مهدویت را از نظر اعتبار و سند به چند دسته می‌توان تقسیم کرد و در نهایت چه تعداد معتبر و قابل استناد هستند؟

احادیث همواره در معرض ضعف و قوت هستند و در عرصه مهدویت هم احادیث کم نداریم و البته حدیثی که بتوان گفت موثق و یا صحیح است اندک است؛ در مورد شرایط ظهور و علائم ظهور هم باید گفت که تاکید بر علائم سبب شده است تا برخی در انطباق آن با دوران خود دچار خطا شوند و خود و برخی از افراد دیگر را منحرف کنند و حتی کسی چون سیدبن طاووس هم که دوران زیست او همزمان با سقوط حکومت عباسیان بود، براساس روایتی که گفته است حضرت در زمانی خواهد آمد که حکومتی ساقط می‌شود و در آن دوره یک سیدی هست بر خودش تطبیق داده است. یا مرحوم مجلسی معتقد بود که ظهور در دوره شاه سلطان حسین در اواخر صفویه رخ خواهد داد. لذا نباید بر روی علائم تاکید کرد و اصلا موضوعیتی ندارد ولی در مورد شرایط و آمادگی برای ظهور، گفته شده است که همیشه باید آمادگی برای ظهور حضرت داشته باشیم و این آمادگی هم انجام واجبات فردی و اجتماعی و ترک محرمات است.

یکی از فلسفه‌ها و کارکردهای انتظار آن است که افراد خودشان را تربیت و تهذیب کنند چه حضرت در این دوره تشریف بیاورند و چه نیاورند و بحث علائم خیلی رهزن است و ناخودآگاه ممکن است باعث لغزش برخی افراد شود که ذکر کردیم. در روایات به شدت از تعیین وقت برای ظهور پرهیز شده و فرموده‌اند زمان برای آن تعیین نکنید.

ایکنا ـ نگاه مستشرقین به موضوع مهدویت چگونه است و آیا به طور جدی روی این موضوع کار کرده‌اند؟

مستشرقین در دانشگاه‌های غربی درباره موضوعات اسلامی کار می‌کنند کما اینکه ما هم در کشورهای اسلامی غرب‌شناسی را داریم و آثار و آراء کانت و سایر فلاسفه و اندیشمندان غربی را نقد و مطالعه می‌کنیم لذا برخی مانند کربن و ایزوتسو دغدغه کشف حقیقت را داشتند؛ برخی مانند ویلیام چتیک، گنون و ... هم شدیدا تحت تاثیر بودند و برخی مانند رنه گنون و حامد الگار، لینگز و خیلی از افراد دیگر مسلمان شدند زیرا دغدغه کشف حقیقت داشتند.

برخی هم مسئولیت سازمانی و اداری دارند و در حوزه ایران‌شناسی و اسلام کار می‌کنند. برخی دغدغه سیاسی و اهداف میسیونری دارند و وارد کشورهای اسلامی شده و به تحقیق پرداخته‌اند و برخی از این گروه هم تحت تاثیر فضای اسلام، مسلمان شدند ولی برخی هم تا انتها برای سازمان و اداره خودشان کار کردند؛ برخی هم تا آخر نسبت به شرق و تمدن شرقی هیچ اظهار موافقت نکردند و همیشه نگاه از بالا و منفی داشتند که از جمله این افراد کوندووبینو است که کتابی با عنوان سه سال در میان ایرانیان را نوشته است. او در دوره قاجار ترغیب کرد که کتب دکارت و مونتسکیو در ایران ترجمه شوند.

به هر حال تقسیم‌بندی‌های زیادی در مورد مستشرقان داریم و در دو قرن گذشته رشته شرق‌شناسی را در دانشگاه‌های غربی داریم و از جمله در مورد مهدویت و سایر موضوعات دینی هم به بحث و مطالعه پرداخته و کتبی هم نوشته‌اند؛ کربن و ریچاردسون، اتان کلبرگ، مادلونگ کتاب در مورد مهدویت و امامت نوشتند و برخی اهداف سیاسی داشتند و برخی هم به عنوان موضوعات تخصصی کار کردند.

ایکنا ـ به نظر می‌رسد منجی در همه ادیان مطرح باشد ولی سوال این است که منجی در ادیان دیگر چه ارتباطی با امام عصر(عج) شیعیان دارد یعنی آیا یکی هستند یا خیر؟

بحثی با عنوان نجات و همزیستی مسالمت‌آمیز و ... در تمامی ادیان‌ها وجود دارد و جزء دغدغه‌های وجودی همه انسان‌های روی زمین است؛ مفهوم منجی در متن و فضای ادیانی تبدیل به مصلح و موعود آخرالزمان می‌شود که در هر دینی هم با عنوانی او را خطاب می‌کنند، مثلا ماشیه در یهود، حضرت عیسی(ع) در مسیحیت و حضرت مهدی(عج) در اسلام و در ادیان هندو و بودا هم با عنوانی دیگر؛ لذا مفهوم نجات، مفهومی فرادینی است که در درون ادیان هم مصداق پیدا می‌کند و در تفکر شیعه مصداق آن حضرت مهدی(عج) است.

همه فرق اسلامی مصداق منجی را در بحث مهدویت می‌دانند چه اهل سنت که مهدویت نوعی را قائلند و معتقدند که هنوز حضرت مهدی به دنیا نیامده است و چه شیعه که معتقدند حضرت مهدی(عج) زنده و فرزند امام عسکری(ع) هستند و دوازدهمین امام از نسل و ذریه پیامبر(ص) هستند.

ایکنا ـ خیلی‌ها در جریان وقایع اخیر جهان اسلام می‌پرسند که چرا امام عصر(عج) برای نجات مردم و کودکان غزه کاری نمی‌کنند و چه ظلمی بالاتر از این باید اتفاق بیفتد تا حضرت ظهور کنند. چه پاسخی باید به آنها داد؟

این پرسش را می‌توانیم طور دیگری مطرح کنیم و بپرسیم چرا خود خدا این کار را نمی‌کند و خدا هر جا که ظلمی وجود دارد دخالت نکرده و طالم را نابود نمی‌کند. خداوند جهانی را آفریده و این سنن هم باید تا قیامت پابرجا بمانند؛ جهان قواعدی دارد و خدا در عالم، سننی قرار داده است و اینطور نیست که تا مثلا تا پای ما به میخ و در و دیوار خورد بگوییم چرا خدا از پیش این را از پای ما برنداشته است. خداوند این عالم را با این قواعد قرار داده تا انسان‌ها با اراده و اختیارشان راهی را انتخاب کنند.

در پاسخ به این پرسش هم همین قاعده حاکم است و می‌توان گفت خدا قرار نیست در هر جایی اقدام فوری بکند ولی یکسری سننی هم وجود دارد از جمله اینکه خداوند قطعا از کسانی که دین او را یاری کنند حمایت خواهد کرد یا در روایات داریم که؛ الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم. هیچ حکومتی با ظلم نمی‌ماند ولی با کفر می‌ماند و خدا ظلم را از بین خواهد برد و در طول تاریخ هیچ ظالمی نبوده است که یک روزی به سزای خود نرسد؛ البته آنچه امروز در عالم ماده داریم بحث زمان است زیرا برای ما ۱۰ سال و ۲۰ سال خیلی زیاد و سخت است ولی به نظر نمی‌رسد خداوند هر کاری را فورا و طبق زمانبندی ما انجام دهد.

آنچه از متون مقدس و آیات و روایات برمی‌آید قرار نیست تا قیامت همین طور ظلم باشد و خدا هم کاری نکند بلکه خداوند بشارت داده است که سرانجام این جهان دست ظالمان نخواهد بود و مستضعفان بر جهان حکومت خواهند کرد.

ایکنا ـ آیا امکان انجام اقدامی به عنوان زمینه‌سازی کردن برای ظهور یا جلو انداختن زمان ظهور از سوی مردم ممکن است؟
ظهور رابطه علی و معلولی با اراده انسان‌ها دارد و اینطور نیست که خداوند عالم را سوری آفریده و قواعد و سنن را طوری برپا کرده است که ما انسان‌ها در تاریخ و سرنوشت تاریخ هیچ اثری نداشته باشیم؛ به نظر می‌رسد حتما تاثیر دارد زیرا مثلا قرار بود موسی(ع) مدتی طولانی از قوم خودش غایب باشد ولی آن‌ها دعا و طلب کردند و موسی زودتر برگشت؛ لذا به نظر می‌رسد خواهش و دعای جمعی در بحث ظهور هم مؤثر است؛ البته این سؤال، درون‌دینی است و براساس روایات، ممهدون للمهدی داریم که به معنای آن است که مردم می‌توانند زمینه‌ساز ظهور باشند و آن را تسریع کنند.

البته این به معنای آن نیست که خداوند سنت خود را معطل انسان‌ها بگذارد و طرح کلان الهی برای عالم این است که روزی باید بساط ظلم جمع شده و عدالت در همه عالم مستقر شود.

 

گفت و گو از علی فرج زاده


نوشته شده در   پنجشنبه 10 اسفند 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
 
Refresh
SecurityCode