استاد دانشگاه مفید در یادداشتی نوشت: متون مقدس موجود در زمان نزول با قرآن اصلا قابل قیاس نیستند. هرچند تورات و انجیل و متون یهودی مسیحی شایان احتراماند و نور هستند اما نور آنها در مقابل قرآن همانند لامپی در برابر خورشید است و اگر کسی بعد از خواندن دو کتاب مقدس، نور این دو را قابل قیاس ببیند، در عقل او شک میکنیم.
عبدالرحیم سلیمانیبه گزارش ایکنا، متن یادداشت حجتالاسلام والمسلمین عبدالرحیم سلیمانی؛ استاد دانشگاه مفید یادداشتی با عنوان «تورات در قرآن و قرآن در تورات» نوشته و این یادداشت توسط انجمن مباحثات قرآنی در اختیار ایکنا قرار گرفته است که متن آن را میخوانید؛
برای ورود به بحث ذکر چند پرسش لازم است و آن اینکه:
۱- قرآن از چه توراتی سخن میگوید؟
۲- قرآن از چه توراتی نقل میکند؟
۳- نسبت توراتی که قرآن درباره آن سخن میگوید با قرآن مجید از نظر محتوایی چیست؟
فرضیات
۱- قرآن مجید از دو تورات سخن میگوید، توراتِ منزل و تورات موجود و این دو را از هم مجزا کرده است.
۲- نقادان جدید تورات فرضیات دقیق و قابل قبولی طرح کردهاند و ادعای نقل قرآن از تورات دقیقا متناسب با این دستاوردهاست و این نشاندهنده اعجاز محتوایی قرآن کریم است. بنابراین سوال دوم انحراف است زیرا قرآن از متن واقع نقل میکند و از هیچ منبعی نقل نمیکند.
۳- متون مقدس موجود در زمان نزول _ چه در حجاز موجود بوده یا نبوده باشند_ با قرآن اصلا قابل قیاس نیستند. هرچند تورات و انجیل و متون یهودی مسیحی شایان احتراماند و نور هستند اما نور آنها در مقابل قرآن همانند لامپی در برابر خورشید است و اگر کسی بعد از خواندن دو کتاب مقدس، نور این دو را قابل قیاس ببیند، در عقل او شک میکنیم.
تورات در قرآن کریم
قرآن کریم در مورد کتب مقدس یهودی _ مسیحی دو تعبیر دارد:
اول: از توراتی سخن میگوید که نازل کردیم، در آن هدایت و نور است که اوصافی شبیه الواح و همچنین کتاب موسی دارد و از این رو مفسران به درستی نتیجه گرفتهاند کتاب موسی همان الواح و همان تورات است.
دوم: از کتابی سخن میگوید که نزدتان است که این کتاب دقیقا همان کتاب منزل نیست اما نصیبی از کتاب دارد (نصیبا من الکتاب) و قرآن همین کتابی که نزد اهل کتاب است (ما بین یدیه) را تصدیق میکند.
آیه ۴۴ سوره مائده به تفکیکی که اسپینوزا و نقادان جدید کتاب مقدس مطرح کردهاند؛ در اینکه تورات کنونی کتابی است که دست عالمان بوده است و با آنچه دست انبیاء بوده متفاوت است با دو تعبیر متفاوت اشاره میکند (یحکم بها النبییون _ بما استحفظوا من کتاب الله): إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ.
معانی تورات
تورات قبل از اسلام در چهار اصطلاح رایج بوده است:
۱- اسفار پنجگانه
۲- کل عهد قدیم (تورات مکتوب)
۳- کل ادبیات وحیانی یهود (شامل اسفار خمسه و عهد قدیم و تلمود)
۴- حکم یا شریعت
به جز مورد چهارم، سه مورد دیگر میتواند از معانی به کار رفته در قرآن برای تورات باشد. آنچه مورد تصدیق حضرت عیسی و قرآن بوده است اسفار خمسه تورات است. اما با توجه به قرائن زیر قرآن هیچ جا تلمود را تورات نخوانده است:
الف. آیه ۴۵ سوره مائده حکمی از تورات نقل میکند: «وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ ۚ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ ۚ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» که این حکم در اسفار خمسه و حتی تورات کنونی آمده است اما در تلمود تفسیر شده است که قصاص نیست و باید دیه پرداخت شود.
ب. آیه ۱۵۷ سوره اعراف بشارت به پیامبر اسلام را از تورات نقل میکند: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و این بشارت در اسفار خمسه آمده است.
ج. آیه ۳۲ سوره مائده حکایت حکمی از بنی اسرائیل را میگوید که در اسفار خمسه نیست و در تلمود هست: «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعا.» اما در این آیه هیچ اشارهای به تورات نکرده است و مثل آیه ۴۵ نگفته است: کتبنا علیهم فیها.
نقد تاریخی کتب مقدس
جهانبینی عصر روشنگری که در غرب قرن نوزدهم شکل گرفت بر سه اصل مبتنی است:
امری ممکنالوقوع است که مشابه آن را در طبیعت دیده باشیم.
طبیعت مجموعهای مرتبط به هم است.
طبیعت خودکفاست و برای تبیین آن نیازی به ماوراء نیست.
براساس این اصول، نقد تاریخی کتاب مقدس پدید آمد و ناقدان کتاب مقدس در این فضا به متون خودشان و قرآن نگاه میکنند. آنان هر کتابی را حتی کتب مقدس، برگرفته از منبعی میدانند و به دنبال این هستند که قرآن از کجا نقل میکند.
با این وصف وقتی مثلا قرآن از معجزه عیسی(ع) و ساخت پرنده گلی و دمیدن در آن سخن میگوید، آنها میگویند این موضوع در اناجیل نیست و بعد به دنبال متنی میگردند که میتواند منبع نقل قرآن باشد و آن را به انجیل توماس نسبت میدهند در حالی که این انجیل تا ۱۲ سالگی عیسی(ع) را روایت کرده است و زمانی که کودکی مریم را در اناجیل نمییابند، نقل قرآن را به انجیل یعقوب منسوب میکنند.
تفاوت قرآن و متون یهودی مسیحی
اما تفاوت اساسی قرآن با متون یهودی مسیحی در چند چیز است:
اول آن که بر فرض جاهایی از قرآن شبیه تلمود باشد، ۸۰-۹۰ درصد قرآن شبیه جای دیگر نیست. مثلا ابراهیم قرآن و ابراهیم تلمود زمین تا آسمان تفاوت دارند. همینطور یعقوب و سلیمان و داود قرآن ارتباطی به این شخصیتها در تلمود و تورات ندارند. در کتب عهد قدیم، این انبیاء برخلاف قرآن، فراز و فرود اخلاقی دارند. در قرآن خبری از قتل عامی که در تورات به دستور موسی انجام میشود یا وصیت موسی به یوشع که وقتی وارد شهری شدی، جنبدهای را زنده نگذار، نیست.
دوم آنکه در موارد شباهت میان قرآن و تورات، تفاوت بسیار مهم و ظریفی در میان است که در جمله پایانی قصص که هدف نقل قصه را بیان میکند، آشکار شده است:
۱- داستان موسی و فرعون در قرآن و تورات بسیار شبیه هستند، اما زمانی که قرار است موسی به سراغ فرعون برود، بیان توراتی اینگونه است: به نزد فرعون برو تا قوم مرا نجات دهی و من قلب فرعون را مانند سنگ سخت ساختم.
اما در بیان قرآنی آمده است: اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى (طه-۴۳ و ۴۴)؛ پس در تورات موسی قرار است زندگی دنیوی قوم خود را نجات دهد و در قرآن نجات بشریت هدف است و حتی از نجات فرعون هم ناامید نیست.
۲- در داستان ابراهیم و فرزندش (اسحاق یا اسماعیل) در پاسخ به پذیرش امر الهی ذبح، خداوند در قرآن و تورات به ابراهیم وعده میدهد. اما وعده الهی توراتی این است که از او قومی بزرگ به وجود آید و وعده قرآن امامت بر مردم و هدایت آنهاست: انی جاعلک للناس اماما (البقره-۱۲۴). پس در تورات مسئله قومی خاص مطرح است و در قرآن، هدایت بشریت مراد است.
۳- خروج حضرت موسی از مصر و نجات بنی اسرائیل از دست فرعون نیز جریان مشابهی در تورات و قرآن دارد اما در روایت توراتی، موسی شب از همسایهها طلا به امانت میگیرد اما نیمه شب با طلاها خارج میشود و در واقع مصریان را غارت میکنند؛ و در روایت قرآن چنین قضیهای نیست بلکه قرآن تأکید بر ادای امانت دارد: وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ(المؤمنون-٨)
بنابراین تفاوت ماهوی و بنیادین دو دین _ حتی در قصههای مشابه_ آشکار میشود و امکان اخذ قرآن از منابع یهودی_ مسیحی منتفی است.