ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 5 آذر 1403
دوشنبه 5 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 1 بهمن 1402     |     کد : 202783

آیت‌الله غروی در گفت‌وگو با ایکنا:

علامه طباطبایی مانع انحراف تفاسیر قرآن شد/ اشتراکات تفسیر المیزان و المنار

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: بعد از انقلاب اسلامی که تفسیر در حوزه علمیه جایگاه والایی پیدا کرد...

 عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: بعد از انقلاب اسلامی که تفسیر در حوزه علمیه جایگاه والایی پیدا کرد، اگر المیزان نبود راه و روش و رویکرد آنها به مسیر دیگری می‌رفت بنابراین علامه حق بزرگی به گردن حوزه دارند در اینکه تفاسیر قرآن از مسیر صحیح اهل بیت(ع) خارج نشود.

آیت‌الله سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفت‌‌وگو با خبرنگار ایکنا، به بیان نکاتی درباره علامه طباطبایی پرداخت و گفت: مرحوم علامه طباطبایی، هم فقیه، هم اصولی، هم فیلسوف و هم مفسر بودند و حتی در علوم ریاضی، طبیعیات و علوم قدیم احاطه داشتند. در فقه و اصول از شاگردان برجسته آیت‌الله محمدحسین اصفهانی و آیت‌الله نائینی بودند. این جامعیت نقش بی‌بدیلی در ایشان نسبت به تفسیر قرآن پدید آورد. گاهی شخصی صرفاً فیلسوف یا فقط عارف است یا با روایات سر و کار دارد، این شخص در تفسیر وضعیتی پیدا کرده اما کسی که جامعیت دارد وضعیت دیگری پیدا می‌کند و در هر علم و فنی که دارد سؤالاتی در تفسیر قرآن برای وی پدید می‌آید؛ بنابراین سعی می‌کند در تفسیر قرآن از همه علوم بهره برده و جامع‌نگر باشد.
توجه به مبانی عقلی در تفسیر

وی ادامه داد: از سوی دیگر این شخص چون فیلسوف است باید مبانی عقلی را در تفسیر مورد توجه قرار دهد و این متفاوت است با کسی که احاطه‌ای به مسائل عقلی ندارد. توجه خاص علامه طباطبایی به مبانی اصولی را باید برجسته کنم؛ ایشان در مقدمه تفسیر المیزان هم بیان کرده‌اند که بسیاری از صاحبان اندیشه، تفسیر را در همان قالب، همانند عرفان، روایات یا فلسفه پیش برده‌اند اما اگر کسی بر مباحث اصولی تخصص داشته باشد در چهارچوب حساب‌شده‌تری با مسائل برخورد می‌کند. مفسرانی داشته‌ایم که بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی، قرآن را تفسیر کرده‌اند اما در برخی مسائل از چهارچوب اصولی خارج شده و تفسیر به رأی کرده‌اند. علامه طباطبایی چون مبانی اصولی قوی داشته‌اند همه این مبانی را در جای خود در تفسیر المیزان به کار برده و از کج‌روی‌هایی که دیگران به آن مبتلا شده‌اند دوری کرده است. آنجا هم که برخی آیات مربوط به مبانی حقوقی یا فقهی است چندان خود را درگیر نکرده و به صاحبان فن ارجاع داده است.
توجه به روایت در تفسیر

استاد درس خارج حوزه قم تصریح کرد: نکته مهم دیگر این است که ایشان تفسیر قرآن به قرآن را برجسته کرده‌اند هرچند در برخی موارد قلم وی تند رفته و برخی افراد تصور کرده‌اند که ایشان تنها تفسیر ارزشمند را قرآن به قرآن می‌دانند. نکته دیگری که گاهی مورد کم‌لطفی یا کج‌فهمی برخی افراد قرار گرفته این است که علامه طباطبایی توجهی به روایات در تفسیر نداشته‌اند در حالی‌که این اشتباه است و برخی از شاگردان وی همانند آیت‌الله جوادی آملی تاکید داشته‌اند که علامه طباطبایی به روایات مربوطه در کنار سایر موارد توجه کرده‌اند و این روایات همانند نوری بوده که به ایشان جهت داده‌ است و شاهد هم این است که در تفسیر گاهی به روایات ارجاع داده‌اند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یادآور شد: یکی از شاگردان ایشان گفته‌اند که اگر مفهوم آیه‌ای را با توجه به سیاق آیه به دست آوردیم نمی‌توانیم بگوییم اسلام این را گفته است بلکه باید نسبت آن را با سایر آیات و روایات مورد توجه قرار دهیم تا چیزی را به اسلام نسبت دهیم. قطعاً این شاگرد این نکته را از خود علامه طباطبایی گرفته‌اند. یکی از شاگردان علامه می‌گفتند گاهی خدمت ایشان درباره بحارالانوار بحث داشتیم و گاهی فهم روایتی که ایشان می‌خواند سخت بود لذا احتمالات مختلف را بیان می‌کردند و اگر با مبانی دیگر سازگار نبود در نهایت می‌گفتند فهم این روایت را به خودشان واگذار می‌کنیم بنابراین به راحتی هر روایتی را حتی اگر سند هم نداشت طرد نمی‌کردند.

وی ادامه داد: نکته مهم دیگر این است که المیزان در عین اینکه با برخی تفاسیر دیگر همانند المنار ارتباط داشت و هر دو در میان مسلمانان از جایگاه والایی قرار دارند اما المنار تحت تاثیر سلفی‌گری و افکار ابن تیمیه است و نوعی علم‌زدگی بر آن حاکم است اما از خصوصیات تفسیر المیزان این است که ناظر بر مسائل اجتماعی است. به نظرم مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامی که تفسیر در حوزه علمیه جایگاه والایی پیدا کرد، اگر المیزان نبود راه و روش و رویکرد آنها به مسیر دیگری می‌رفت بنابراین علامه حق بزرگی به گردن حوزه دارند در اینکه تفاسیر قرآن از مسیر صحیح اهل بیت(ع) خارج نشود. این از نکاتی است که مورد غفلت قرار گرفته است. یک بار یکی از دوستان می‌خواست رساله سطح چهار حوزه بنویسد و بنا بر این شد که المنار را در آینه المیزان مورد مطالعه قرار دهد و وقتی بررسی کرد حدود ۱۳۳ مورد از المیزان بیرون آورد که ناظر بر تفسیر المنار است بنابراین چون چاپ همه این موارد سخت بود و دستکم به هزار و پانصد صفحه می‌رسید، بالغ بر بیست مورد از آنها را در قالب کتاب چاپ کرد.
حضور در عرصه اجتماع

غروی در ادامه افزود: از خصوصیات مرحوم علامه طباطبایی، مقام معنوی ایشان است. وی عمری تهذیب و تزکیه نفس داشته و دنیا و آخرت را به خوبی درک و موحد زندگی کرده است. ممکن است کسی به خوبی توحید را درس دهد اما در مقام عمل خوب نباشد و در زمینه توحید افعالی لنگ باشد ولی مرحوم علامه طباطبایی خودساخته بود. گرایش وی به فلسفه و علوم عقلی هم از باب وظیفه شرعی بود وگرنه وقتی وارد قم شدند درس خارج اصول را شروع کردند و حاشیه دو جلدی ایشان بر کفایه بسیار غنی است و نوآوری‌های خاصی هم در این زمینه دارند اما به این نتیجه رسیدند که ماتریالیست‌ها نقش منفی در جامعه دارند بنابراین به سمت تفسیر و رویکردهای عقلی رفتند.

وی در پایان گفت: علامه طباطبایی فیلسوف، عارف و مفسری بود که خصوصیات معنوی و عرفانی وی ایجاب می‌‌کرد در انزوا باشد اما اصولاً چنین وضعیتی نداشت و رابطه وی با بزرگان بسیار جالب بود. به روضه اهل بیت(ع) می‌رفت لذا منزوی نمی‌‌شد که دیگران درباره او منفی‌‌سازی کنند. آیت‌الله العظمی گلپایگانی، یک فقیه اصولی بودند که نسبت به فلسفه نظر مثبتی نداشتند اما نسبت به خود مرحوم علامه دیدگاه دیگری داشتند. نمونه‌های دیگری از چنین توجهاتی نسبت به علامه طباطبایی وجود دارد و یکی از دلایل این است که ایشان هیچ وقت منزوی نبودند.

گفت‌وگو از محسن مسجدجامعی


نوشته شده در   يکشنبه 1 بهمن 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode