ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : دوشنبه 5 آذر 1403
دوشنبه 5 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 12 آذر 1402     |     کد : 202408

حد و حدود آرزو چقدر باید باشد؟

کسى که راه و روش زندگى کردن را آموخته باشد، مسلّما به موفقیت خواهد رسید و از زندگى خود، راضى خواهد بود، گرچه آن زندگى داراى فراز و نشیب ها و حتى مصائب و مشکلاتى باشد.

کسى که راه و روش زندگى کردن را آموخته باشد، مسلّما به موفقیت خواهد رسید و از زندگى خود، راضى خواهد بود، گرچه آن زندگى داراى فراز و نشیب ها و حتى مصائب و مشکلاتى باشد.

یکى از نیازهاى زندگى موفق، برخوردارى از «هنر رضایت از زندگى» است. کسى که از زندگى خود رضایت نداشته باشد، امکان موفقیت در هیچ سطحى از زندگى دنیوى و اخروى را ندارد.

در بخش اول این نوشتار، به تبیین باورهایى چون: بستر کامیابی در زندگی، شناخت واقعیت دنیا، معنای زندگی و روزی زندگی پرداختیم و در ادامه مباحث مطرح شده، در این بخش، به تبیین سایر باورهای مهم از جمله: آرزوهای زندگی، مقایسه در زندگی و راحت گرفتن زندگی که نقش مهمّى در رضامندى از زندگی و شادکامى انسان ها دارند نیز می‌پردازیم.
 
آرزوهاى زندگى
آنچه به زندگى ما پویایى و تحرّک مى بخشد، نگاه به آینده است که از آن به «امید» یاد مى کنیم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید:
همانا آرزو، رحمتى از جانب خدا براى امت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ کشاورزى درخت نمى کاشت.1

 
حد و حدود آرزو چقدر باید باشد؟
 
داستان حضرت  عیسی (ع) و صحبتش با پروردگار
شیر ندادن فرزند یعنى انقطاع نسل، و کشت نکردن درخت یعنى از میان رفتن غذاى زندگى. تصوّر کنید زندگى در این وضعیت چه صورتى مى یابد. گویند روزى حضرت عیسى علیه السلام به پیرمردى که مشغول کشاورزى بود، مى نگریست. حضرت عیسى علیه السلام به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را از دل او برگیر». در این هنگام، پیرمرد، بیل خود را به کنارى نهاد و روى زمین دراز کشید. مدتى گذشت. حضرت عیسى به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را به دل او بازگردان».

ناگهان کشاورز پیر برخاست و شروع به کار نمود. حضرت عیسى علیه السلام نزدیک رفت و ماجرا را از وى پرسید. پیرمرد گفت: «مشغول کار کردن بودم که با خود فکر کردم و گفتم: تا به کى مى خواهى کار کنى اى پیرمرد؟!

از این رو، بیل را کنار گذاشتم و خوابیدم. کمى گذشت، با خود گفتم: به خدا سوگند، تا زنده هستى باید زندگى کنى ! از این رو، برخاستم و بیل را دوباره به دست گرفتم».2

 
امیدوار باش تا کامروا شوی
نقش امید و ناامیدى در این جریان، به خوبى مشهود است. امّا هر چیزى حدّى دارد و اگر آن حد، حفظ نشود، دو جنبه افراط و تفریط نیز پیدا مى کند. امید نیز همین گونه است. جنبه تفریط آن، «ناامیدى» است و جنبه افراطى چیزى است که در فرهنگ دین از آن به عنوان «آرزوهاى دور و دراز» یاد مى شود. آرزوى دور و دراز، یعنى آرزوهایى که از اندازه عمر انسان تجاوز مى کند و دنیا نیز ظرفیت برآوردن آن را ندارد.


این افراط در آرزوها، خود یکى از عوامل نارضایتى از زندگى است. به همین جهت، امام على علیه السلام مى فرماید:
هرکس آرزوهایش زیاد شود، رضایت او کم مى شود.3
حد و حدود آرزو چقدر باید باشد؟


به راستى چرا چنین اتفاقى مى افتد؟
کسى که صاحب آرزوهاى طولانى است، همواره لذّت را در چیزى مى داند که ندارد و به همین جهت، از آنچه دارد بهره مند نمى شود. چنین افرادى همواره از آنچه دارند، نالان و ناراضى اند و چیزهایى را آرزو مى کنند که ندارند.

مهّم نیست که چه دارند، مهم آن است که همواره آنچه را ندارند، مایه خوش بختى مى دانند و وقتى به آنچه زمانى آرزویش را داشتند، دست یافتند، باز هم احساس بهره مندى و خوش بختى نمى کنند و به آنچه در دور دست ها وجود دارد، مى اندیشند. این، معناى آرزوى دور و دراز است.


براى احساس بهره مندى، داشتن فلان نعمت، کافى نیست؛ باید انسان از وجود نعمت، باخبر شود و از داشتن آن، احساس بهره مندى کند، تا لذّت آن را بچشد. چه بسا نعمت هایى که وجود دارند، ولى کسى از وجود آنها خبر ندارد و یا از داشتن آنها لذّت نمى برد. ناخشنودى بسیارى از کسانى که از زندگى خود راضى نیستند، نه به دلیل ندارى و محرومیت، بلکه به دلیل ناچیز شمردن و اهمیت ندادن به چیزهایى است که دارند.


اگر روحیه فرد، این گونه باشد که آنچه را دارد ناچیز مى شمارد و لذّت خود را در آن چیزى مى داند که ندارد، در این صورت، راه تحقّق رضایت از زندگى، تأمین خواسته ها و افزایش سطح زندگى نیست؛ زیرا او به هر سطحى از زندگى که برسد، باز همین الگوى فکرى را دارد که: «آنچه دارم ناچیز است و خوش بختى در چیزهاى بالاترى است که ندارم».

 
حد و حدود آرزو چقدر باید باشد؟

همینی که من دارم خیلی خوبه و برام جالبه
از سوى دیگر، چنین افرادى به جهت آرزوهاى بى حد و مرزى که دارند، هیچ گاه به خواسته هاى خود دست نمى یابند و لذا همواره به خاطر آنها حسرت مى خورند. لذا آرزوهاى دور و دراز، سبب مى شود که انسان، داشته هاى خود را کوچک ببیند و از آنها لذت نبرد و نسبت به نداشته ها نیز حسرت بخورد.

به همین جهت، امام على علیه السلام مى فرماید:
از آرزوها[ى طولانى] بپرهیزید؛ زیرا نشاط نعمت هایى را که دارید، از میان مى برد و آنها را نزد شما کوچک مى سازد و حسرتِ آنچه را که آرزو دارید، در پى مى آورد.4



پی‌نوشت‌ها:
1. تاریخ بغداد، ج2، ص50.
2. تنبیه الخواطر، ج1، ص272.
3. غرر الحکم، ح7304؛ عیون الحکم والمواعظ، ص424.
4. الکافى، ج5، ص85، ح7.


منبع: هنر رضایت از زندگى، عباس پسندیده، انتشارات: دفتر نشر معارف، چاپ نهم، پاییز 1390،
راسخون


برچسب ها
نوشته شده در   يکشنبه 12 آذر 1402  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode