رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران با بیان اینکه اتکا به شاخصهای جهانی و بومی هر یک خطرات و دستاوردهایی دارند، گفت: باور هر یک از سویههای افراط و تفریط، بسیار خطرناک است.
به گزارش ایسنا، دکتر علی اصغر پورعزت در چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی نخستین همایش ملی مرجعیت علمی که امروز با عنوان «کیفیت آموزش عالی و نقش آن در مرجعیت علمی» در مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی برگزار شد، گفت: به طور بدیهی از واژه مرجعیت علمی حس پیشرو بودن به ذهن متبادر میشود. اگر مرجعیت علمی بخواهد در ساحت علم پیشرویی را ایجاد کند، بازپردازی مکرر زبان علم ضرورت پیدا میکند و باید بتواند با آرای جدید خودش را تطبیق بدهد.
وی با تاکید بر اهمیت ارزشیابی مرجعیت علمی، گفت: اگر میخواهیم به مرجعیت علمی برسیم، باید شاخصهایی را برای ارزشیابی آن مشخص کنیم. ممکن است ادعا کنیم که باید به شاخصهای جهانی یا شاخصهای بومی مراجعه کنیم. در صورتی که اتکا بر هر کدام از شاخصهای جهانی یا شاخصهای بومی، آفتهایی هم دارد.
رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران با بیان اینکه شاخصهای جهانی میتواند علائم راهنما و علائم هشداری برای ما داشته باشد، توضیح داد: مثلاً اینکه جایگاه کشور ما از نظر تولید علم کجاست؟ و تلاشهای پژوهشگران ما را به کجا رسانده؟ برای ما میتواند راهنما باشد. همچنین هشدارهایی هم به ما میدهد که مثلاً ما در منطقه عقب افتادیم یا جلو هستیم.
وی در مورد خطرات اتکا به شاخصهای جهانی، گفت: یکی از خطرات اتکا به شاخصهای جهانی، تقویت چرخه باطل تقلیدهای ناممکن است. بسیاری از چرخهها و فرآیندهای سپریشده در طول تاریخ، امکان تکرار ندارند و اگر ما به تکرار این فرآیندها اصرار کنیم، به تضییع منابع میانجامد و این خطر را در پی دارد که انرژی محدود علمی خود را صرف چیزی کنیم که دستاورد چندانی ندارد.
پورعزت یکی دیگر از خطرات شاخصهای جهانی را بیتوجهی به اولویتهای اینجا و اکنون دانست و گفت: اولویتهای اینجا و اکنون، اضطرارهای مردم را نشان میدهد، ولی وقتی به اضطرارهای مردم بیتوجه باشیم، دانش به سمت دانش ناسودمند میرود.
خطرات انکار شاخصهای جهانی و تکیه به شاخصهای بومی
وی با بیان اینکه انکار شاخصهای جهانی نیز خطراتی را به دنبال دارد، توضیح داد: یکی از این خطرات تولید «شبه علم»، تولید «علم نارسا» و در پی آن سیطره یافتن دانشمندان مبتدی است؛ به خصوص کسانی که عادت کردند که با انتقاد و رد دیگران رشد کنند و از این طریق به سرعت سلبریتی علمی میشوند.
رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران تولید «شبح علم» را یکی دیگر از خطرات بیتوجهی به شاخصهای جهانی عنوان کرد و گفت: شبح علم و ترکتازی در تولید علم کاذب، موضوع خطرناکی است. زمانی جادوگران، دعانویسان و خرافهپرستان سیطره داشتند و در ۳ هزار سال پیش ایران و حتی ۷۰۰ سال پیش اروپا این افراد حاکم بودند. این خصلتها هنوز از بین نرفته است. وقتی علم را نارسا میکنیم و معیار برای آن قرار نمیدهیم، این افراد با ادبیات علمی امروز، ادعاهای عجیب میکنند.
وی خاطر نشان کرد: خطر دیگر بیتوجهی به شاخصهای جهانی نیز تولید علم ناسودمند و بیتوجهی به اولویتهای اینجا و اکنون است. این علم ممکن است مفید باشد، ولی در اولویت نیست.
پورعزت به تشریح دو واژه «کجحکمرانی» و «تباه حکمرانی» پرداخت و گفت: کجحکمرانی زمانی است که اولویتها را در نظر نمیگیریم و تباه حکمرانی زمانی است که منابع را از بین میبریم. برای مثال؛ ساخت سدی که زمین را خراب میکند، تباهحکمرانی است و ساخت سدی که امروز اولویت ندارد، کجحکمرانی است. بسیاری از کارهای خوب را میتوان بعدها انجام داد.
استاد گروه آموزشی مدیریت دولتی دانشگاه تهران اظهار کرد: افراط و تفریط در مواجهه با انتقال دانش، گاهی به تقلید کورکورانه منجر میشود و گاهی نیز به بیتوجهی به دستاوردهای پیشین میانجامد که این نیز بی منطق است و به اختراع دوباره چرخ میانجامد.
حربههای دانشمندان درباری
وی با اشاره به دستاوردهای سویه افراط و تفریط، گفت: افراط ممکن است باعث حرافی یا التقاط شود. اوایل انقلاب عدهای پیدا شدند که به هر موضوعی که در دنیا مطرح میشد، یک برچسب اسلامی میزدند و میگفتند اسلام اینها را گفته است. گاهی بین فروید و اسلام و گاهی بین مارکسیست و اسلام التقاط میکردند و همین موضوع باعث تبدیل شدن به عرصه کشاکش التقاطهای رنگارنگ ایدئولوژیک، علمی، ادبی، تجربی و دنیامحوری میشود.
پورعزت در مورد دستاوردهای سویه افراط، توضیح داد: دستاوردهای سویه افراط همچنین میتواند منجر به ادعای مرجعیت علمی داشتن، خودمحوری و خودمرجعی بودن و ادعای تولید علم بومی میشود. برخی انگارههای غربی را شبیهسازی و گرتهبرداری میکنند و ادعای تولید علم بومی دارند.
وی افزود: دانشمندان درباری جدید الان وجود دارند که در کنار مسؤولان و سیاستمداران قرار میگیرند و هر سیاستی که آن فرد انجام میدهد را میگویند درست است. این حربه دانشمندان درباری برای فریب سیاستمداران و بروکراتهای بیسواد است.
رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران یکی دیگر از دستاوردهای سویه افراط را شیوع ادعای گزاف و بیپایه عنوان کرد و گفت: این افراد حرافی میکنند و میگویند این علم است. باید توجه داشت که فرضیات را بدون صغری و کبری منطقی نمیتوان گفت. مثلاً کرسی نظریهپردازی برگزار میکنند و دائم نظریهپردازی میکنند. انگار که نظریه مثل خط تولید کوکاکولا است! این در حالی است که در تاریخ علم، معمولاً حادثهها باعث تولید نظریه میشود.
وی به تشریح خطرات سویه تفریط پرداخت و گفت: دستاوردهای سویه تفریط گاهی کمیتگرایی بی حد و حصر است. در برخی رشتههای دانشگاهی، هر سه روز یکبار مقاله بینالمللی تولید میکنند. اینها خوب است؛ حتی رتبه اول تولید دانش را هم به دست آوردید؛ ولی چقدر مشکلات مردم را در ساحت این رشته حل کردید؟ مثلاً در رشته شیمی که بنیانگذارش ایران است و این حجم تولید مقاله دارد، ما شاید فقط در تولید چسب مایع بینیاز باشیم! بقیه محصولات را وارد میکنیم.
پورعزت خاطر نشان کرد: در حال حاضر عنوان میشود که نباید کمیتگرایی بیحد و حصر وجود داشته باشد، ولی در عمل به این افراد بیشتر بها میدهیم. چون یکی دو نفر از دانشمندان مثلاً رشته شیمی میتوانند رتبه کل دانشگاه را تغییر دهند! جای تشکر و تقدیر دارد، ولی حلقههای تبدیل دانش به حل مساله در نظر گرفته نمیشود.
وی خاطر نشان کرد: موضوع بیتوجهی به تفاوتهای شگرف علوم انسانی با دیگر علوم نیز یکی دیگر از سویههای تفریط است و قالبهای تشخیص صلاحیت علمی باید تغییر کند.
استاد گروه آموزشی مدیریت دولتی دانشگاه تهران تاکید کرد: باور هر یک از سویههای افراط و تفریط، بسیار خطرناک است.
راههای نجات از افراط و تفریط
پورعزت به تشریح راههای نجات از این وضعیت پرداخت و گفت: یکی از راههای نجات، «توجه به سیره عقلا و خردمندان در گذر تاریخ» است. تولید دانش در طول تاریخ در ایران بوده است و از ایران به یونان رفته است، در صورتی که این موضوع خیلی مطرح نمیشود.
وی ادامه داد: یکی دیگر از راههای نجات، «تمرکز به حل مساله و تولید راهکار» است. ما از مساله به تولید راهکار نرسیدیم. مردم زمانی طعم حل مساله توسط دانشگاه را میچشند که به راهکار رسیده باشیم؛ ولی ما در این بخش ضعیف بودیم.
رئیس دانشکده حکمرانی دانشگاه تهران راه نجات دیگر را «توسعه فلسفه» دانست و گفت: توسعه فلسفه، بهویژه فلسفه مضاف و باز ارزیابی ارزش منطق میتواند راهگشا باشد. الان گزارههای فلسفی رها شدهاند. باید کمک کنیم تا کرسیهای چالشبرانگیز فلسفی برگزار شوند. گاهی نظریههایی که رد میشوند، ارزشمندتر از نظریههایی هستند که در ظاهر تایید میشوند.
وی تاکید کرد: ما باید ارزش منطق را بازگردانیم و به محضر منطق برگردیم و گزارههای عقلانی را توسعه دهیم. اگر منطق را رد میکنیم، نمیتوانیم حرافی را جایگزین آن کنیم. به دنبال جایگزین منطق باشیم، ولی اگر میخواهیم چیزی را جایگزین منطق کنیم، باید جایگزین بهتری از آن پیدا کنیم.