مدرس حوزه علمیه گفت: عرفا به سه وجود شامل وجود لابشرط، وجود به شرط لا، وجود به شرط شیء، قائل هستند اما صدرا اینگونه نیست بلکه ذات در نظر وی دقیقا مقام احدیت در نزد عرفا یعنی یک مفهوم لابشرط است.
نشست «بررسی اشکالات عینیت ذات و صفات»
به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «بررسی اشکالات عینیت ذات و صفات» امروز سهشنبه ۲ خردادماه از سوی دانشگاه معارف اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین علیتقی خاکی، مدرس حوزه، در سخنانی در این نشست گفت: اصل اشکال به بحث عینیت ذات و صفات این است که مبانی متعددی را برای یک ذات واحد اطلاق میکنیم چراکه خدای متعال، یک خدای واحد است و هر مفهومی هم که اطلاق میشود باید واقعیتی در بیرون باشد که این واقعیت بر آن صدق کند لذا تکثر مفاهیم لزوما و عقلاً به تکثر در وجود نمیانجامد چون مفاهیم متکثر منجر به تکثر در صفات و عینیت نمیشود و تکثری در واقعیت رخ نخواهد داد.
توجه آیات و روایات به مقوله ذات و صفات
وی افزود: اساساً مهمترین اشکال همین است که همه اینها خلط مفهومی دارند وگرنه فخر رازی چهار اشکال دیگر دارد که بنده به آن اشاره نکردهام. اگر به فخر رازی ارجاع دادهایم معنایش این نیست که فقط وی چنین دیدگاهی دارد بلکه وی را به عنوان نماینده اشاعره که ایرادات زیادی به این بحث داشتهاند مورد توجه قرار دادهایم چون طیف اشاعره مخالف این بحث هستند.
خاکی بیان کرد: بنده در بخشی از رسالهام و در حدود صد صفحه آنچه از آیات و روایات درباره عینیت ذات و صفات و نقد آن وجود دارد را مورد توجه قرار دادهام اما اقتضای بحث امروز این نیست که به آیات و روایات مرتبط با این بحث بپردازم بلکه صرفا حدود و ثغور اشکالات مورد توجه بنده بوده است. درباره معنای عینیت باید گفت از نظر ملاصدرا اگر بدون حیثیت تقییدیه از ذات، صفات انتزاع شود معنای عینیت است.
عینیت در اندیشه ملاصدرا
وی یادآور شد: قطعاً عینیت در نظر ملاصدرا و دیگر افراد متفاوت است اما این در مبنای اشکال فرقی نمیکند چون حتی ابن سینا هم به تمایز ذات و صفات قائل است. هرچند ما بحث را صدرایی مطرح کردهایم اما صدرایی یا سینوی بودن ما در مبنای اشکال فرقی نمیکند. ما دقیقا بر اساس تشکیک وجود، این مباحث را مطرح کردهایم چون تفاوتی بین نظر صدرا و سایر فلاسفه و عرفا وجود دارد.
مدرس حوزه علمیه تصریح کرد: عرفا به سه وجود شامل وجود لابشرط، وجود به شرط لا، وجود به شرط شیء، قائل هستند اما صدرا اینگونه نیست بلکه ذات در نظر وی دقیقا مقام احدیت در نزد عرفا یعنی یک مفهوم لابشرط است یعنی به هیچ وجه قائل به وحدت وجود نیست بلکه فضای صحبت وی تشکیکی است. چون یک وجود به شرط لا، داریم که به شرط عدم هرگونه تعیّن است. درباره معنای اعتبارات باید گفت که اعتبارات به معنای ظرف تحقق آنها در ذهن و عقل ماست یعنی ما صفات را از ذات جدا نمیکنیم بلکه تعیّن را از مقام ذات جدا میکنیم.
لزوم توجه به ماموریتهای دانشگاه معارف اسلامی
همچنین حجتالاسلام والمسلمین محمد سربخشی، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) به عنوان ناقد در این نشست گفت: معتقدم هیچ حرف جدیدی در این نشست وجود نداشت لذا اساسا چرا باید وقت و پول برای این کار صرف شود. نکته دیگر اینکه این موضوع چه ربطی به ماموریت دانشگاه معارف و حرفهای ملاصدرا در زمینه عرفان نظری دارد؟ از سوی دیگر اگر ثابت شود مقام ذات، مقام به شرط لا است یا غیر از آن چه فایدهای برای دانشجویان دارد؟ به نظرم انتخاب این موضوع اساساً نادرست بوده است و ارائه هم گزارشی صرف بود از آنچه دیگران در چند قرن قبل گفتهاند و درباره آنچه امروزه در رابطه با این موضوع بیان شده هیچ نکتهای بیان نشد.
وی افزود: لذا معقدم این کار وقت تلف کردن بود و امیدوارم دیگر چنین نشستهای بیفایدهای در این دانشگاه برگزار نشود. چون شما مسئولیتهای بزرگتر و دغدغههای مهمتری دارید لذا خواهشم این است که به آن مسائل اعتقادی، سیاسی و علمی بپردازید. البته قطعا میدانم صحبتهایم جسارتآمیز بود اما صراحت بنده و احساس وظیفهایم باعث شد چنین نکاتی را بیان کنم.
دشواری بحث عینیت ذات و صفات
غلامحسین گرامی، عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی دیگر ناقد این نشست بود که بیان کرد: بحث عینیت ذات و صفات، از مباحث دشواری است که از قدیم الایام و حتی از زمان ائمه(ع) مطرح بوده و اینگونه نیست که بگوییم از زمان متکلمان و عرفا شروع شده است چراکه روایات متعددی در این زمینه وجود دارد و نشان میدهد بحثی قدیمی است. اگر بخشی از مسئولیت دانشگاه معارف را پاسخ به مسائل اعتقادی بگذاریم لذا چارهای نداریم غیر از اینکه به چنین مباحثی هم بپردازیم بنابراین اینکه بگوئیم بیراه است درست نیست اما اولویتبندی، بحث دیگری است چون مباحث روز الهیاتی را هم باید دنبال کنیم چراکه شبهاتی رایجتر وجود دارد اما در مجموع بیارتباط با ماموریتهای دانشگاه نیست.
وی ادامه داد: اصل زحمت آقای خاکی قابل تقدیر است چون گاهی ورود به این مباحث سنگین دشواریهای خودش را دارد و هرکسی جرئت چنین کاری را ندارد اما بنده لازم است به چند نکته اشاره کنم. اگر قرار بود این مطلب به عنوان یک کرسی ارائه شود قاعدتا متنی که برای کرسی ارائه میشود شبیه یک مقاله است که نیازمند مقدمه، تبیین مسئله و در پایان نیازمند نتیجه گیری، جمعبندی و منابع و مأخذ است اما در این زمینه زحمتی کشیده نشده بلکه کپی از پایان نامه ایشان است. لذا برای کرسیهای بعدی که در خدمت ایشان خواهیم بود به این نکات توجه داشته باشند.
گرامی بیان کرد: نکته بعدی اینکه چهار اشکال در دوازده صفحه مطرح کردهاید اما ده صفحه، اشکال اول و سه اشکال در دو صفحه آخر بیان شده است لذا اینگونه حق مطلب ادا نمیشود بلکه بهتر بود توضیحات متوازنتری ارائه شود. نکته بعدی درباره شماره عناوین مقاله است که نظم و ترتیب درستی ندارد و به هم ریخته است. اتفاقی که در مقاله رخ داده بررسی اشکالات فخر رازی در عینیت ذات و صفات و پاسخ ملاصدرا به آن است بنابراین باید بحث ارائه شده مفصلتر باشد چون عنوان نسبت به محتوا، اعم است.
جدایی مقام ذات و صفات در اندیشه عرفا
وی گفت: به نظر میرسد در ابتدای بحث باید حتماً به خوبی معنای عینیت بیان شود و بگوییم چه تعابیری از آن داریم چون درباره عینیت نظریات مختلفی وجود دارد و مثلاً در الهیات سلبی هم از جهتی به سمت عینیت میرویم یا عینیتی که ابن سینا بیان میکند با عینیت ملاصدرا در مباحث مفهومی کاملا متفاوت است. از سوی دیگر باید بگوییم که در زمینه عینیت ملاک ما چیست اما هیچ بحثی در این زمینه در مقاله صورت نگرفته است. نکته دیگر این است که قاعدتا باید تحلیلی هم بر این نظریات داشته باشیم نه اینکه صرفاً مطالبی که آنها مورد اشاره قرار دادهاند را بیان کنیم. البته مباحث ملاصدرا یکدست نیست بلکه خود وی میگوید که این مباحث را در سطوح مختلفی بیان کرده است و از جمله گاهی بر اساس تشکیک وجود و گاهی بر اساس وحدت وجود بیان شده است. لذا باید این موارد را از هم تفکیک کنیم. همچنین مفهوم اعتباری در اندیشه ملاصدرا معانی مختلفی دارد که باید به آنها اشاره شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی تصریح کرد: اشکال دیگر مقاله این است که بیش از حد به سمت عرفان و وحدت وجودی ملاصدرا گرایش پیدا کرده است تا سایر مباحث وی. اما باید به خوبی بیان کنیم آیا این مباحث عرفانی ملاصدرا قابل دفاع است یا خیر؟ بحثی که عرفا انجام داده و مقام ذات و عینیت را تفکیک میکنند باید به میزان بیشتری مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود تا چه اندازه از نظر عقلی قابل قبول است. آیا وقتی مقام ذات و صفات را جدا کردیم به سمت عینیت میرویم یا ذهنیت؟ بسیاری از محققان ما در مقالات مختلف، این را مورد بحث قرار دادهاند که تفکیک مقام ذات از عینیت به نفی صفات میانجامد اما آیا میتوان این را قبول کرد؟ اینها تناقضاتی هستند که باید حل و فصل شوند.