بررسیهای یک مطالعه در دوره زمان ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ نشان میدهد که کاهش قدرت خرید مردم باعث تغییر الگوی سفر خانوار شده است. با افزایش قابل توجه سطح عمومی قیمتها در مقایسه با سطح درآمد، خانوادهها هزینه نسبی کمتری برای اقامت، رستوران، تور و تفریح و سرگرمی انجام دادهاند.
به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش منتشر شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۹؛ قدرت خرید خانوارها در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۰ حدود یکسوم، کاهش داشته است و این کاهش قدرت خرید، برای خانوارهای با سطح درآمد پایین از شدت بیشتری برخودار بوده است.
به طور همزمان در این دوره زمانی همزمان با کاهش قدرت خرید خانوارها، نابرابری درآمدی نیز روندی افزایشی را نشان میدهد و این بدان معنی است که کاهش قدرت خرید برای بخش قابل توجهی از خانوارها (خانوارهای کمدرآمد)، حتی بیش از آن میزانی است که توسط مرکز پژوهشهای مجلس ارائه شده است.
یکی از آثار کاهش قدرت خرید خانوار، تغییر در ترکیب سبد خرید است و بخش گردشگری نیز از جمله بخشهایی محسوب میشود که از این تغییر بیشترین تاثیر را میپذیرد. بر همین اساس دکتر جواد براتی؛ استادیار گروه اقتصاد گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی در یک مطالعه با استفاده از دادههای ۳۱ استان در دوره زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸، تغییر رفتار خانوار را در انجام هزینههای گردشگری، مورد بررسی قرار داده است.
افزایش قیمتها و تغییر الگوی سفر
بررسیهای این مطالعه نشان میدهد که افزایش شاخص قیمتها، تاثیر منفی و معناداری بر هزینههای گردشگری خانوار میگذارد. به طوری که افزایش سطح عمومی قیمتها و شدت گرفتن تورم، بهگونهای بر رفتار مصرفی خانوار اثرگذار بوده است که خانوارها در مقایسه با سایر هزینههای خانوار، مقدار به نسبت کمتری برای گردشگری هزینه کردهاند.
یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که کاهش در هزینهکرد گردشگری در خانوار، به معنی کاهش تعداد سفرها نیست؛ بلکه میتواند ناشی از تغییر در الگوی سفر خانوار باشد. به طوری که الگوی سفر میتواند به گونهای تغییر یابد که خانوارها هزینه کمتری در سفر (از جمله اقامت، تامین غذا، حملونقل و تور مسافرتی) انجام دهند. بررسی آمار تعداد سفرها در سطح ملی، نشاندهنده رشد تعداد سفرها است و از سوی دیگر، تعداد نفر-شب- اقامت نیز روند صعودی داشته است. در نتیجه نه از تعداد سفرها کاهش یافته و نه ماندگاری گردشگر در مقاصد سفر کاهش یافته است. میتوان گفت که الگوی هزینهکرد خانوارها در سفرها تغییر کرده است؛ به طوری که با گذشت زمان، گردشگران هزینه نسبی کمتری برای اقامت، رستوران، تور و تفریح و سرگرمی انجام دادهاند.
نابرابری درآمدی و افزایش سهم هزینههای گردشگری
همچنین در این مقاله عنوان شده که افزایش نابرابری درآمدی در خانوارهای استانهای مورد مطالعه، در مجموع تاثیر مثبت و معناداری بر سهم هزینههای گردشگری از کل هزینههای خانوار دارد. به طوری که افزایش نابرابری درآمدی به طور کل باعث افزایش سهم هزینههای گردشگری خانوار میشود. هزینههای اقامت، حملونقل و تامین غذا برای گردشگران از مهمترین هزینههای گردشگری خانوار است که برای خانوارهای با سطح درآمد بالاتر، بسیار بالاتر از خانوارهای با سطح درآمد پایین است. بر همین اساس؛ افزایش نابرابری درآمدی؛ اگرچه میتواند سبب کاهش هزینهکرد گردشگری خانوارهای کمدرآمد شود، اما افزایش هزینهکرد گردشگری خانوارهای با درآمد بالا، این کاهش را جبران کرده و نابرابری درآمد بر سهم هزینههای گردشگری خانوارها تاثیر مثبت گذاشته است.
نقش خودروی شخصی در هزینههای گردشگری
یکی از عواملی که بر افزایش تعداد سفرها و تغییر در سهم هزینهکرد گردشگری خانوار مؤثر است، برخورداری یا عدم برخورداری خانوار از خودروی شخصی است. به طور معمول افزایش هزینه خانوار در خرید وسیله نقلیه بر افزایش تعداد سفرهای خانوارها مؤثر است. نتایج این مطالعه نشان داده که افزایش سهم هزینههای خرید وسایل نقلیه توسط خانوار سبب کاهش سهم هزینههای گردشگری شده است.
اگر هزینههای خرید، تعمیر و نگهداری خودروی شخصی و هزینه خواب سرمایه که در مالکیت خودرو نهفته است را جزو هزینههای سفر محاسبه نکنیم، هزینه سفر با خودروی شخصی، در مجموع کمتر از هزینه سفر با سایر وسایل نقلیه از قبیل اتوبوس، قطار و هواپیما خواهد بود. اغلب خانوارهایی که مسافرت گروهی و خانوادگی دارند، از خودروی شخصی برای مسافرت استفاده میکنند که هزینههای حملونقل به ازای هر نفر برای آنها سرشکن شده و سرانه هزینه کاهش خواهد یافت. بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که خرید خودرو و افزایش تعداد سفرهای با خودروی شخصی باعث کاهش سهم هزینههای خانوار بر گردشگری میشود. بررسیهای این مطالعه نشان داده در سالهایی که نرخ رشد قیمت خودرو بالا بوده است (مانند سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸) در مجموع خانوارها سهم نسبی کمتری در خرید خودرو هزینه کردهاند.
حقوقبگیران برای سفر بیشتر هزینه میکنند
بر اساس یافتههای این مطالعه، درآمد حقوقبگیری که به عنوان درآمد باثبات در خانوار است، بر سهم هزینههای گردشگری مؤثر است و هرچه درآمدهای حقوقبگیری خانوار افزایش یابد، سهم هزینههای گردشگری از کل هزینههای خانوار نیز افزایش مییابد. از آنجا که سفر از اقدامات برنامهریزیشده خانوار است، هزینههایی که خانوار در سفر انجام میدهد، بیشتر به درآمدهای باثبات و حقوقبگیری خانوار وابسته است، تا درآمدهای متغیر خانوار.
استانهای با بیشترین تاثیرپذیری از تغییر قدرت خرید
نتایج بررسیهای این مطالعه حاکی از آن است که تغییر در قدرت خرید خانوار تاثیر منفی و معناداری بر سهم هزینههای گردشگری از کل هزینههای خانوار داشته است. تحلیل استانی و بررسی تاثیر قدرت خرید خانوار بر هزینهکرد گردشگران نشان میدهد که استانهای مرکزی (قم، قزوین، مرکزی، البرز، تهران و چهارمحال و بختیاری) بیشترین تاثیر و استانهای جنوب شرق و شمال غرب (کرمان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کرمانشاه) کمترین تاثیرپذیری را داشتهاند. استانهای خراسان رضوی، فارس، خوزستان، همدان و گلستان به دلیل برخورداری بهتر از جاذبههای گردشگری و زیرساختهای مناسبتر و سهم جمعیتی نسبتاً بالاتر، در تاثیرپذیری وضعیت متوسطی دارند.
مرکزیت داشتن، به لحاظ مکانی در سفرهای داخلی، فرصت مناسبی برای گردشگران در انجام سفرهای کوتاه خواهند داشت و اگر الگوی سفر به گونهای تغییر کند که سفرهای گردشگری داخلی از سفرهای طولانی و سفر به استانهای دورتر به سمت شهرهای مجاور و مقاصد نزدیکتر به مبدا تغییر کند، استانهای مرکزی در کشور فرصت مناسبتری برای چنین سفرهایی خواهند داشت. بر همین اساس تغییر در قدرت خرید برای استانهای مرکزی ایران و استانهایی که فرصت سفرهای کوتاه بیشتری دارند، تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
کاهش قدرت خرید و افزایش سفرهای کمهزینه
به طور کل میتوان گفت که افزایش قابل توجه سطح عمومی قیمتها در مقایسه با سطح درآمد خانوار (کاهش قدرت خرید و افزایش هزینههای مرتبط با سفر)، اگرچه باعث کاهش هزینههای گردشگری از کل هزینههای خانوار خواهد شد؛ اما به معنی کاهش تعداد سفرها و یا کاهش نفر- شب- اقامت نیست. بلکه تاثیر خود را بر نوع سفر و تغییر الگوی سفر خانوار میگذارد. الگوی سفر میتواند به گونهای تغییر کند که خانوارها در سفر کمتر هزینه کنند و برای اقامت، تامین غذا، حمل ونقل و تور مسافرتی، هزینه کمتری انجام دهند.
در این مقاله پیشنهاد شده که مدیران مقاصد گردشگری، خدمات گردشگری موجود را متنوعتر کنند تا بتوانند گردشگر بیشتری جذب کنند. تنوع در خدمات اقامتی (طیفی از واحدهای اسکان موقت، کمپ گردشگر، خانه مسافر و .. تا هتل آپارتمانها و هتلهای با کیفیت بالا)، تنوع در خدمات حمل و نقل و خدمات تامین غذا برای گردشگران نمونههایی از این تنوع هستند.
همچنین با توجه به اینکه خانوارها برای برنامهریزی سفر روی درآمدهای ثابت خود حساب باز میکنند، مقاصد گردشگری برای جذب گردشگر بیشتر، میتوانند با اجرای برنامههایی که بتوانند افراد با درآمدهای حقوق - بگیری و باثبات را بیشتر جذب کنند، گردشگری شهر خود را توسعه دهند. اجرای تورهای گردشگری تخصصی که بر اساس نیازسنجی این گروه از افراد (افراد با درآمدهای حقوق بگیری از جمله کارمندان دولتی و سایر مشاغل با درآمد ثابت) اجرا شود، همچنین تبلیغات و برنامههای حمایتی از این گروه از گردشگران، یکی از سیاستهای مناسب برای توسعه گردشگری مقصد خواهد بود.
به گفته پژوهشگر این مطالعه؛ برنامهریزان صنعت گردشگری و همچنین برنامهریزان کلان اقتصادی کشور در راستای رونق و توسعه گردشگری داخلی، باید اقدامات لازم را به منظور افزایش قدرت خرید خانوار انجام دهند. همچنین، افزایش سهم درآمدهای باثبات از کل درآمدهای خانوار باید مدنظر برنامهریزان اقتصادی باشد. پیشنهادات اجرایی دقیقتر، نیازمند مطالعات عمیق در خصوص چگونگی ایجاد ثبات اقتصادی و افزایش قدرت خرید خانوار است، اما قطعاً ایجاد زیرساختها و تاسیسات گردشگری در مناطق محرومتر و مرزی که مقصد اصلی گردشگران شهرهای اطراف آنهاست، باید مدنظر متولیان صنعت گردشگری کشور و استانها قرار گیرد.
یافتههای این مطالعه به صورت مقاله علمی با عنوان «بررسی تاثیرپذیری الگوی سفرهای داخلی خانوارهای ایرانی از تغییر در قدرت خرید خانوار» در فصلنامه علمی-پژوهشی برنامهریزی و توسعه گردشگری منتشر شده است.