حجتالاسلام مهدی غلامعلی، حدیثپژوه، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث با بیان اینکه آیتالله ریشهری از نظریهپردازان تفسیر روایی بود، گفت: اگرچه نام ایشان در جوامع علمی همیشه با دانش حدیث قرین است، اما نگاه حدیثی استاد بر تمام پژوهشهای قرآنی، سایه افکنده است.
مهدی غلامعلی به گزارش ایکنا، آیتالله محمد محمدی ریشهری از حدیثپژوهان و قرآنپژوهان در دوره معاصر است که خدمات علمی و فرهنگی زیادی بر جای نهاد که در سایه فعالیتهای سیاسی و اجرایی وی ناشنیده مانده است.
خبرنگار ایکنا برای آشنایی بیشتر با تلاشهای علمی آن مرحوم گفتوگویی با حجتالاسلام و المسلمین مهدی غلامعلی، حدیثپژوه، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و از شاگردان آن مرحوم انجام داده که در ادامه میخوانید:
ایکناـ آیتالله ریشهری آثار حدیثی و قرآنی زیادی دارند و مراکزی هم در این راستا تاسیس کردند، مقداری درباره آثار قرآنی ایشان توضیح دهید؟
به نظر من آیتالله محمد محمدی ریشهری از برجستهترین دانشمندان و فرهیختگان حدیثپژوه و قرآنشناس در دوره معاصر است و خدمات ارزشمند ایشان به حوزه فرهنگ دینی از همان آغاز تحصیلات حوزوی آغاز شد و تاکنون استمرار دارد. بخشی از این خدمات در تاسیس و اداره مراکز علوم دینی و بخشی دیگر در پژوهشهای فردی و گروهی ایشان تبلور یافته است.
نام ایشان در جوامع علمی همیشه با دانش حدیث قرین است، و نگاه حدیثی استاد بر تمام پژوهشهای قرآنی، سایه افکنده است و در میان چهار اثر قرآنی ایشان، کتاب شناختنامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث و کتاب پرتوی از تفسیر اهل بیت(ع)، از جایگاه ویژهای برخوردار است. کتاب قرآنشناسى از منظر بهترين قرآنشناسان (معصومان) است و کتاب پرتوی از تفسیر اهل بیت(ع) شیوهای بدیع در تفسیر روایی جامع قرآن است.
ایشان به منظور استفاده نظاممند از احادیث اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن کریم و گسترش پژوهشهای قرآنی بر پایه آموزههای اهل بیت(ع)، پژوهشکده تفسیر اهل بیت(ع) را در سال ۱۳۹۱ تاسیس کرد و اهدافی چون؛ روششناسی فهم معارف تفسیری اهل بیت(ع) و بررسی تطبیقی آن با دیگر روشها، شناسایی، احیا و بازسازی میراث علمی اهل بیت و راویان و پیروان آنها و تدوین دانشنامه تخصصی تفسیر اهل بیت دنبال شد و آثاری چون درآمدی بر تفسیر جامع روایی، شناختنامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث، تفسیر و مسند ابو الجارود، پرتوی از تفسیر اهل بیت و جلد اول و دوم (تفسیر روایی سوره حمد)، روابط اجتماعی از نگاه قرآن، انسان در تراز قرآن (جُستاری در انسان شناسی قرآنی) در طول این سالها منتشر شده است.
همچنین در کنار برگزاری کلاسهای رسمی حوزوی با تشکیل حلقههای پژوهشی و تحلیلنویسی در سه حوزه تفسیر، حدیث و فقه در موسسه دارالحدیث به تربیت پژوهشگران نخبه مبادرت کردند. ذکر این نکته هم خوب است که در ساحت فرهنگ نشر، آیتالله ریشهری از مؤلفان بسیار فعال در حوزه نشر معارف اسلامی به شمار میروند و کتاب «بحثهایی درباره خدا» نخستین کتابی است که ایشان نگاشت و در سال ۱۳۹۱ قمری منتشر شد و در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ شمسی بارها تجدید چاپ شد و تا سال ۱۳۹۸ شمسی بیش از ۷۵ کتاب به قلم آیتالله ریشهری به چاپ رسید.
ایکناـ ظاهرا توجه عمیق ایشان به حدیث سبب نشد تا از قرآن غافل باشند و معتقد بودند که فعالیتهای حدیثی باید در پرتو قرآن انجام شود، در این زمینه هم مقداری توضیح فرمایید؟
اگرچه نام آیتالله ریشهری در جوامع علمی همیشه با دانش حدیث قرین است، اما ایشان با تمرکز بر روایات قرآنشناسی، نظریات ویژهای در تفسیر روایی و علوم قرآنی بیان کردهاند که این نظریات در آثار قرآنی ایشان و لابهلای تحلیلهای حدیثیشان قابل مطالعه است. از جمله این نظریات، نظریه لایههای معنایی قرآن است؛ ایشان بر این باورند که اهل بیت(ع) دستکم به بیان شش ویژگی اساسی قرآن پرداختهاند، که عبارتند از: أَصالت، تحریفناپذیری، جامعیت، جاودانگی، طراوت و لایههای معنایی. سپس در تبیین هر کدام از این ویژگیها به روایات متعددی از معصومان استناد کردهاند.
از منظر ایشان، قرآن بهسان یک متن دست نوشته آدمی نیست که هر قدر هم عمیق باشد، به آسانی بتوان به عمق و کُنه آن رسید. قرآن، سخن خداوند حکیم ِ دانا و بی نهایت است که عالَم و آدم را آفرید و از اعماق هستی، آگاه است. خداوند بر پایه این حکمت و دانایی، کتابش را چنان منظّم ساخته که جز او و آن که او بخواهد، کسی نتواند به کُنه آن برسد. این ویژگی در حقیقت برخاسته از روایت امام باقر(ع) که فرمود: إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْناً؛ قرآن باطنی دارد و باطن آن هم باطنی دارد.
ایکناـ ظاهرا ایشان نظریه مراتب معنایی قرآن در چهار سطح و لایه را هم ارائه کردند.
بله. از نظریات مهم ایشان بیان مراتب معنایی قرآن در چهار سطح و لایه است. خاستگاه این مراتب چهارگانه، روایات رسیده از معصومان است. از دید وی، این چهار لایه معنایی عبارتند از: سطح یک؛ سطح عبارت قرآنی؛ یعنی سطح نخستِ معنایی قرآن، چیزی است که عموم انسانها به ویژه کسانی که زبان عربی میدانند میتوانند از قرآن بهره ببرند و به میزان درک و فهم خویش نورانیت قرآن را لمس میکنند. امیر مومنان میفرمایند: وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى؛ هیچ کس با این قرآن ننشست، مگر آن که با افزایشی یا کاهشی از نزد آن برخاست: افزایش هدایت، یا کاهش کوری(گمراهی). بدانید که هیچ کس با داشتن قرآن نیازمند نمیشود و هیچ کس بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود.
سطح دو؛ سطح اشارات قرآنی است؛ خواص، با تسلط بر قرآن و با ضمیمه کردن آیات قرآن بهره بیشتری از این دریای مواج آیات الهی بهره گیرند. اشارات قرآن راه دستیابی به بخش عمدهای از معارف آن هستند و پیامبر خدا به این مهم چنین اشاره کرده است: «لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُه؛ قرآن ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن، حُکم است و باطنش علم. ظاهرش زیباست و باطنش ژرف. دارای ستارگانی است و ستارگانش را ستارگانی. شگفتیهایش به شماره در نمیآید و غرایبش کهنه نمیگردد». قرآنشناسی در این سطح همان «تفسیر قرآن به قرآن» است.
سطح سه؛ سطح لطایف قرآنی است؛ لطایف قرآنی بیشتر برای اولیای الهی قابل فهم و درک است و همان «قیام قرآن به وسیله اولیای الهی» است که امیر المومنین در روایت زیر بیان داشتهاند: إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا وَ [دَرْكَهُمْ] دَرَكَهُمْ لَهَا [فَوَاتاً] فَوْتاً [أَعْدَاءٌ لِمَا] أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ [سَلْمٌ لِمَنْ] سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ [عُلِمُوا] عَلِمُوا وَ بِهِمْ قَامَ [كِتَابُ اللَّهِ تَعَالَى] الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُون ؛ اولیای خدا، آناناند که به باطن دنیا نگریستند، آن گاه که مردم، ظاهر آن را دیدند، و به آینده دنیا پرداختند، آن گاه که مردم به امروز آن سرگرم شدند. پس از دنیا میراندند آنچه را که ترسیدند آنان را بمیراند، و رها کردند از دنیا آنچه را که دانستند به زودی ترکشان خواهد کرد، و آنچه [ از دنیا] را که دیگران بسیار شمردند، اندک دیدند و رسیدن به آن را از کف دادن آخرت دانستند. با آنچه مردم آشتی کردند، دشمنی ورزیدند، و با آنچه مردم [دنیا پرست،] دشمن شدند، آشتی کردند. قرآن به واسطه آنان دانسته میشود، و آنان به کتاب خدا آگاه اند. قرآن به وسیله آنان برپاست، و آنان به کتاب خدا استوارند. به بالاتر از آنچه امیدوارند، چشم نمیدوزند و از بالاتر از آنچه میترسند، ترس ندارند.
سطح چهارم هم سطح حقایق قرآنی است؛ بالاترین سطح معارف کتابهای آسمانی، دستیابی به حقایق آنها است که این مرتبه از معرفت، اختصاص به انبیای الهی دارد: «و الحقائق للأنبیاء». قرآن ـ که مهم ترین کتاب آسمانی است ـ علاوه بر عبارات و اشارات و لطایف، حقایقی دارد که شناخت آنها مخصوص خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی است و بر اساس ادله قطعی، علوم ایشان به اهل بیت آن بزرگوار منتقل شده است. مقصود از حقایق قرآن هم، همان بطون این کتاب آسمانی و لایه های معرفتی ِ عمیق آن است.
ایکناـ دیدگاه ایشان درباره نقش عملی اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن چه بود؟
با توجه به رویکرد حدیثی آیتالله ریشهری در تمام عرصههای علوم اسلامی، در دانش تفسیر قرآن نیز همواره مدافع تفسیر روایی هستند. ایشان بر این باورند، که نقش بنیادی قرآن کریم در حوزه معارف اسلامی و احاطه علمی پیامبر(ص) به مفاهیم عمیق و گسترده این کتاب آسمانی، ایجاب میکرد که آنان از هر فرصتی برای تفسیر و تبیین آن استفاده کنند و همه توان خود را در این زمینه به کار گیرند؛ اما برجستهترین موارد نقشآفرینی سنّت در خدمت به قرآن را در شش عنوان میتوان آورد. آموزش روش تفسیر قرآن؛ تفسیر آیات متشابه؛ تشخیص آیات منسوخ؛ تفسیر باطن قرآن؛ پیکار به تفسیرهای ناروا و تفسیر بسیاری از آیات قرآن.
ایکناـ نظریه اعتبار نسبی روایات تفسیری هم در اینجا مطرح است.
بحث مهم اعتبار خبر واحد در تفسیر از مباحثی است که کمتر به آن پرداخته شده است. آیت الله ریشهری در دو کتاب خود به این مهم اشاره کردهاند. نخست به صورت مختصر در کتاب درآمدی بر تفسیر جامع روایی و سپس با تفصیل بیشتر در جلد نخست کتاب پرتوی از تفسیر اهل بیت(ع) به مسئله حجیت روایات تفسیری پرداختهاند. از منظر ایشان، در یک تحلیل نو، روایات تفسیری از نظر میزان اعتبار، به چهار دسته روایات تفسیری متواتر، روایات دارای قرینههای اطمینانآور، روایات دارای اسناد معتبر و روایات بدون اسناد معتبر و قرینههای اطمینانآور قابل تقسیم است.
آیتالله ریشهری ضمن تبیین این موارد حتی بر این مسئله توجه دارند که روایات ضعیف السند هم به گونهای برای تفسیر مفید هستند؛ ایشان بر این باور است که «برپایه این نظریه، حتی اخبار ضعیف السند نیز اعتبار نسبی مییابند؛ زیرا میتوانند مفسّر را تا اندازهای به واقع و مدلول آیه نزدیک کنند؛ اخباری که اعتبار سندی ندارند و احتمال خطا و تصحیف و تحریف در آنها میرود؛ اما مخالف قرآن، عقل و احادیث معتبر نیستند».
ایکناـ مبانی تفسیری روایی ایشان چیست؟
آیتالله ریشهری مسائل اساسی و مبانی خود در تفسیر روایی جامع را در ۹ گفتار بیان و در گفتار دهم نیز روش و فرایند تفسیری خود را تبیین کرده است. این روش که تفسیر روایی جامع خوانده میشود، در ده گام شکل میگیرد: قطعهبندی متن، تشخیص مفهوم کانونی، واژهشناسی، اصطلاحشناسی، ساختارشناسی(ترکیب)، سیاقشناسی، شناسایی و گردآوری آیات مرتبط و ناظر، گردآوری روایات تفسیری، حل اختلاف روایات تفسیری و بهرهگیری از تفاسیر پیشین.
شیوه تفسیری ایشان تنها ناظر به روایات تفسیری نیست. همانگونه که در گامهای ۹ گانه فوق ملاحظه میشود، مُفسر باید پیش از ورود به روایات مراحل متعددی را مورد توجه قرار دهد که یکی از آنها فهم دقیق آیه یا آیات با عنایت به دیگر آیات مرتبط قرآنی است. مفسری که بدینسان به تفسیر روایی قرآن مبادرت دارد، نباید تنها به مراجعه به تفاسیر روایی (شیوه رایج و کهن) مراجعه کند. شیوه جدید برای یافتن روایات تفسیری، استفاده از روش پیشین به صورت کامل و نیز اصطیاد روایات تفسیری از دل منابع حدیثی به گونه مستقیم است. روایتهایی که آنها را با وجود کاربرد روش رایج و جست و جوی کلید واژهای و یاری گرفتن از نرمافزارهای ویژه رایانهای، در تفاسیر روایی و جوامع تفسیر نمییابیم.