جاهلیت در جوامع مختلف دارای ویژگیها و مؤلفههای مشترک میباشد که البته در نسبت و اثرپذیری متفاوت هستند. این موارد در جاهلیت دوران غیبت نیز وجود دارند.
به گزارش خبرنگار مهر، علی اعظمی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به بیان جاهلیت و انواع آن پرداخته است که در ادامه با هم میخوانیم:
جاهلیت میتواند در صورتهای مختلف ظاهر گردد. جدایی مردم از تعلیم و تربیت الهی، اولین مشخصه و علت جاهلیت دوران غیبت امام زمان علیه السلام میباشد. در این دوران به علم امام دسترسی وجود ندارد و همین امر نیز موجب جاهلیت شده است؛ زیرا رسول خدا میفرماید: «اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ ؛[۱] هرگاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود.»
مشخصههای جاهلیت
جاهلیت در جوامع مختلف دارای ویژگیها و مؤلفههای مشترک میباشد که البته در نسبت و اثرپذیری متفاوت هستند. این موارد در جاهلیت دوران غیبت نیز وجود دارند؛ از جمله:
۱. باورهای باطل نسبت به خداوند
فرقهها و افکار منحرف موجود در بین مردم در عرصههای مختلف خداشناسی میتواند شاهد بر این مطلب باشد.
۲. گرایش به قوانین بشری و اعراض از حکم الهی
ناآگاهی از قوانین الهی و یا نگاه جامع نداشتن به آنها باعث شده انسان دنبال قوانینی برود که نتوانند سعادت او را تأمین نمایند. قوانینی مفید هستند که در راستای قوانین الهی باشند؛ زیرا خداوند خالق انسان است و تمام نیازها و ویژگیهای او را خوب میشناسد.
۳. تعصبات بی جا و برخاسته از جهل
تعصب در جایی که برخاسته از ارزشهای عاقلانه و الهی باشد پسندیده است؛ اما تعصبی که بر خاسته از جهل باشد مفید نیست و انسان را به جهل که منشأ اصلی جاهلیت است میکشاند.
۴. حضور ناشایست برخی زنان در جامعه
زن گوهر اصیلی است که جایگاه ویژهای در اسلام دارد و وظایف سنگینی از جمله تربیت فرزند و تأمین نیازهای عاطفی همسر و ساماندهی امور خانواده بر عهده اوست. انحراف مسیر زندگی زن از این اهداف و وظایف، باعث کم کاری و یا نپرداختن او به وظایف اصلیاش میگردد؛ این امر باعث به خطر افتادن تربیت فرزند و خانواده در نگاه کلی میشود که عامل رواج و گسترش جاهلیتی بر خاسته از تربیت ناقص آمیخته با جهل میشود .[۲]
مشخصههای جاهلیت عصر غیبت
مولفههایی که بیان شد ویژگیهای مشترک میان جوامع جاهلی بود. حال به ویژگیهایی میپردازیم که در عصر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نمود و ظهور بیشتری دارند.
۱. هزینه اموال فراوان در راه حرام
امام صادق علیه السلام نسبت به این ویژگی عصر غیبت میفرمایند: «مال را در غیر طاعت خدا هزینه میکنند کسی هم جلو آن را نمیگیرد؛ برای کاری که منجر به خشم خدا میشود ثروت زیادی پرداخت میکنند و از پرداخت مقدار کم در راه خدا جلوگیری میکنند .»[۳]
این امر در جوامع امروزی به روشنی مشاهده میشود. مثلاً در مورد حج و زیارت معصومین علیهم السلام میگویند: چرا شکم عربها را با حج رفتن سیر میکنید؟ در حالی که همین افراد در سفرهای خارجی پولهای زیادی در کشور کفر خرج مینمایند.
۲. کفر یا نفاق حاکمان
با دید کلی به حکومتها این امر روشن میشود؛ در عصر کنونی بیشتر حکومتهای موجود یا کافر هستند و یا نفاق در آنها موج میزند: مانند حکومت عربستان، آمریکا و...
۳. نابسامانی در خانواده
این مؤلفه بیشترین تأثیر و اثر را در تغییر نگرش و تمایل جامعه به جاهلیت دارد. جهات مختلفی نیز در آن قابل بررسی است:
الف. اهمیت ندادن به خانواده و افزایش طلاق. این امر در کلام معصومین نیز به عنوان شاخصه عصر غیبت شمرده شده است .[۴]
ب. کم شدن عفاف زنان و غیرت مردان
ج. بی احترامی نسبت به پدر و مادر
د. نفرت از فرزند آوری [۵]
۴. کم رنگ شدن حضور خدا در زندگی
پیامبر صلیالله علیه و آله در بیانی میفرمایند: «زمین آکنده از ستم میشود آن چنان که کسی نمیتواند نام خدا را بیاورد. سپس خدا مردی از اهل من را مبعوث میکند تا زمین را پر از عدل کند .»[۶] تأمل در اوضاع جامعه این نکته از روایت را بر ما روشن مینماید که برخی از ارزشهای الهی در دید جامعه، ضد ارزش جلوه داده شده است.
۵. سخت شدن حفظ ایمان
در این دوران، کوشش مؤمن در کسب فضائل الهی، پست شمرده میشود و در طرف مقابل، شخص ثروتمند، گرامی داشته میشود. زندگی در چنین جامعهای برای شخص مؤمن سخت میباشد به گونهای که رسول خدا میفرمایند: «مومن زشتیهایی را میبیند و توان تغییر آن را ندارد، قلب او در درونش مانند نمک در آب ذوب میشود .»[۷]
از نکات بیان شده به این نتیجه میرسیم که جاهلیت در هر عصری کم یا زیاد وجود دارد و مؤلفههای آن هم مشخص است؛ برای این که جاهلیت از جامعه دور بماند یا به مقدار حداقل برسد، باید نسبت به مؤلفههای جاهلیت ساز، دقت و توجه ویژه نموده و برای رفع آنها بکوشیم.
پی نوشت:
[۱] کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۰.
[۲] چیستی و مفهوم جاهلیت، ص ۲۵۸.
[۳] کافی، ج ۸، ص ۳۸.
[۴] بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۳.
[۵] چیستی و مفهوم جاهلیت، ص ۲۷۰.
[۶] بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۸.
[۷] تفسیر قمی، ج ۲، ص ۳۰۵.