پیوند میان محمد بن ابی بکر و امیرالمومنین دو سویه بود، زیرا امیرالمومنین (علیه السلام) نیز محمد را دوست میداشت و رفتار او را تحسین میکرد.
به گزارش خبرنگار مهر، محمدامین غروی در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به ویژگیهای شخصیتی محمد بن ابی بکر پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
در جامعه صدر اسلام، وراثت، تنها شیوه برای تحصیل شرافت و اصالت نبود؛ زیرا این برتریها میتوانست از مسیر ایمان و اکتساب نیز به دست آید. برخی از نخبگان اجتماعی در آن دوران، کسانی بودند که جایگاه اجتماعی آنها وامدار شرافت دودمانی و نسبشان بود. برخی دیگر نیز به دلیل مقامهای معنوی و درجات ایمانی، از منزلت و مکانت اجتماعی والایی برخوردار بودند. در این میان، «محمد بن ابی بکر» جز معدود مسلمانانی بود که توانست ویژگیهای مختلف را همزمان در خود جمع کند.
در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجری، کودکی در خانواده ابوبکر چشم به جهان گشود که رسول گرامی اسلام (ص) پیش از این، تولدش را بشارت و نام وی را انتخاب کردند؛ چه آنکه ابوبکر به یک سفر جنگی رفته بود. اسماً بنت عُمَیس که در آن زمان به عقد او درآمده بود، خوابی دید که خاتم الانبیا (ص) خطاب به اسماً فرمود: تعبیر خواب تو این است که ابوبکر، تندرست باز خواهد گشت و تو از او صاحب فرزندی به نام محمد خواهی شد که خداوند او را درهم کوبنده کفّار و منافقان قرار خواهد داد .[۱]
پ س از آنکه محمد به دنیا آمد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حقش دعا فرمودند: «اللهمّ بارک فیه و ارزُقه بِرَّه، و أعِنهُ علی تَأدیةِ حَقِّه، و اجعَله مُحباً لنبیک و لأهلِ نبیه ،[۲] خدایا این نوزاد را مبارک گردان و نیکیاش را روزی بفرما. او را در ادای حقش کمک کن و دوستدار پیامبرت و خاندان پیامبر قرار ده.» این دعا به درجه استجابت رسید و محمد در راه محبت امیرالمومنین (علیه السلام) جانش را فدا کرد.
تربیت یافتگی در دامان ولی خدا
محمد در کودکی پدرش را از دست داد و پس از مدتی مادرش اسماً با امیرالمومنین (علیه السلام) ازدواج کرد و در منزل ایشان وارد شدند .[۳] محمد بن ابوبکر در سایه توجهات و مراقبتهای آن حضرت رشد یافت و مراحل کمال و ادب را پیمود. در سالهایی که شخصیت او شکل میگرفت، معارف و اندیشههای دینی را در سایهسار تعالیم امیرالمومنین (علیه السلام) آموخت و به درجهای از معرفت، دینداری و بندگی رسید، که به «عابد قریش» شهرت یافت .[۴]
محمد آن چنان در چشم و دل امیرالمومنین (علیه السلام) جای گرفت، که او را فرزند خود از صلب ابوبکر برشمرد [۵] از این رو، در تربیت و پرورش او، همچون فرزندان خویش اهتمام ورزید .[۶] سرانجام، صداقت و نجابت محمد موجب شد در زمره پنج یار وفادار آن حضرت جای گیرد ؛[۷] به گونهای که امام کاظم (علیه السلام) او را به عنوان یکی از حواریون امیرالمومنین (علیه السلام) و مقامش را همسان منزلت ابوذر غفاری در نزد پیامبر معرفی کردهاند .[۸]
مدالآور در ولایتمداری
با مطالعه در صفحات تاریخی، تصویری روشن و موجه از محمد بن ابوبکر، به عنوان مجاهد، رزمنده راه حق و رهرو راستین امیرالمومنین (علیه السلام) به ذهن خطور کرده و سرنوشت او در مبارزه با کافران و منافقان، همان گونه که خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) در تعبیر خود بیان فرمود، منعکس میشود. به گونهای که این تعبیر رؤیا، گویای سرنوشت همسان او با عمار یاسر است که پیامبر، قاتلان او را «باغیه» نامید .[۹] این همسانی و مشابهت، نه تنها در مرگ، بلکه در زندگی این دو نیز جاری بود تا جایی که امام صادق فرمودند: «محمد بن ابوبکر و عماریاسر همواره از نافرمانی خدا اجتناب میورزیدند .»[۱۰]
ولایتمداری و حقپذیری، مهمترین شاخص و مدال بندگی محمد بن ابوبکر است که پیوسته با خود به همراه داشت. با اینکه او منسوب به خلیفه اول بود و انتظار میرفت در جبهه مخالفان امیرالمومنین (علیه السلام) حاضر شود و یا موضع بیطرف برگزیند، اما وی با شناخت موقعیت حق در جامعه، تمام عزمش را برای یاری امام زمان خویش به کار بست و از هیچ کمکی دریغ نکرد.
محمد بن ابی بکر چه زمانی که در نبرد جمل و صفین فرماندهی پیادگان و صفوف میانی سپاه را در برابر ناکثین و قاسطین بر عهده داشت و چه زمانی که در مقام والی مصر ایفای نقش مینمود، همواره به عنوان هواداری پرشور و رزمندهای حقجو، در غبار فتنههایی که برای پوشاندن حق و حقیقت به پا شده بود، با بصیرتی شایان، قد برافراشت و از جبهه حق دفاع کرد .[۱۱]
اندوهی جانکاه
پیوند میان محمد بن ابی بکر و امیرالمومنین دو سویه بود، زیرا امیرالمومنین (علیه السلام) نیز محمد را دوست میداشت و رفتار او را تحسین میکرد. ایشان معتقد بود که محمد همواره در انتظار قضای الهی و چشم به راه پاداش خداوندی بود. با کج رفتاریهای فاجران دشمنی میکرد و نرمی و وقار مؤمنان را دوست میداشت .[۱۲]
خبر شهادت محمد چنان برای امیرالمومنین (ع) سنگین و دردناک بود که فرمود: هیچ کشتهای به اندازه محمد مرا اندوهناک نساخت. او برای من فرزندی، و برای فرزندانم، برادری بود. اندوه ما بر او به اندازه شادی شامیان است؛ جز آن که از آنها یک دشمن و از ما یک دوست کم شد. او برای خدا بندهای صالح و برای من فرزندی نیکوکار بود. خدا محمد را بیامرزد که به قدر توان کوشید و تکلیف خویش را به انجام رساند .[۱۳] محمد بن ابوبکر با اینکه در نگاه بیشتر مسلمانان یک آقازاده محسوب میشد اما شرافت و اصالت را در پیوندهای خانوادگی جست و جو نکرد بلکه با اعتماد بر درجات ایمانی، از غل و زنجیرهای دودمانی فراتر رفت و سعادت و بختیاری خود را در پذیرش ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (علیهما السلام) و پیروی از سیره ایشان یافت و در سایه سار وجود امام زمانش رشد کرد، شکوفا شد و در همین راه به فیض شهادت و عاقبت بخیری ابدی رسید. مزار شریفش امروز در منطقه «فُسطاط» مصر قرار دارد.
پی نوشت
[۱]. برگرفته از: ثقفی، الغارات، ج ۱، ص: ۲۸۸.
[۲]. قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۲، ص: ۵۱۳.
[۳]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج ۱، ص :۴۴۷.
[۴]. ابن قتیبة، المعارف، ص: ۱۷۵.
[۵]. قمی، سفینة البحار، ج ۲، ص: ۳۶۴.
[۶]. شهیدی، ترجمه نهج البلاغة، ص ۵۲، خطبه ۶۸.
[۷]. مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج ۲، ص: ۵۷.
[۸]. مفید، الإختصاص، ص: ۶۱.
[۹]. عسقلانی، الإصابة، ج ۱، ص: ۳۷۱.
[۱۰]. کشی، رجال الکشی، ص: ۶۳.
[۱۱]. ابن اعثم، الفتوح، ج ۲، ص :۴۷۸.
[۱۲]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص: ۳۵۹.
[۱۳]. مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص :۴۰۹؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص: ۱۹۴.