محمدرضا سنگری با اشاره به ابعاد پیادهروی اربعین بیان کرد: اولین نتیجه راهپیمایی اربعین، چند روز تمرین زندگی جمعی مبتنی بر عشق و معرفت است. امام حسین(ع) در مرکز این زندگی است و اربعین زندگی در حرکت است. آدم در جمع گم میشود و مرور مداوم حضرت امام حسین(ع) در خود را تجربه میکند و جمع، سبکباری را تمرین میکند و مقصد را با خود مرور میکنند.
به گزارش ایکنا، «نشست علمی «دومین اربعین از دور؛ ایدهها و برنامهها»، امروز ۲۱ شهریور به همت گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه، به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان محمدرضا سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را میخوانید؛
این بحث را در دو بخش مطرح میکنم؛ اول تبیین ارزش اربعین است؛ یعنی جایگاه اربعین که اگر قرار باشد در این زمینه سخن بگوییم، نیاز به تفصیل است، اما به اختصار به نکاتی اشاره میکنم؛ نکته اول خود زیارت اربعین است. باید از مردم بخواهیم اگر مجال پیدا میکنند، زیارت اربعین را بخوانند و تبیین کنند. این زیارت اهداف نهضت امام حسین(ع) را در چند بخش روشن کرده است؛ اول اینکه امام حسین(ع) از خیرخواهی دریغ نکرد و خیرخواهی برای همه یکی از ابعاد کربلا است. اربعین نیز فرصت خیرخواهی برای دیگران است که البته جلوههای آن نیز بحث مستقلی است. اگر حُسن، زیبایی بیرون است، خِیر نیز زیبا کردن درون است. نکته دومی که در زیارت اربعین آمده این است که شهادت امام حسین(ع) برای از بین بردن جهالت است. هرچه به سمت روشنگری جامعه برویم و حیرت و سردرگمیها را از بین ببریم، به آرمان اربعین و امام حسین(ع) میپردازیم.
نکته سومی که در زیارت اربعین آمده، رهایی از اسارت دنیا و وابستگیها است. پرهیز از دنیازدگی و خود را دیدن و دیگران را فراموش کردن، از آموزههای امام حسین(ع) است و یکی از درسهای کربلا محسوب میشود. همچنین انسان نباید خود را ارزان بفروشد و باید عزت و عظمت خویش را حفظ کند. نکته دیگر نیز تمام کردن حجت است که کربلا حجت را بر دیگران تمام کرد. بنابراین باید زیارت اربعین را بیشتر تحلیل و تبیین کنیم. امروزه رسانهها نیز بیشتر شدند و امکانات زیادی هم دارند و میتوانند به این زیارت بپردازند.
در اولین راهپیمایی اربعین چه گذشت؟
اما نکته دوم اینکه در اولین راهپیمایی اربعین که از سوی جابر بن عبدالله صورت گرفته، نکتهای را مطرح میکند که کلیدی و اساسی است که در متن زیارتنامهها این نکته را داریم. جابر میگوید سوگند به کسی که محمد(ص) را به حق مبعوث کرده، ما نیز در مقام و مرتبت تو شریک هستیم. این جمله را که میگوید، عطیه که کنار جابر بوده، تعجب میکند که البته خودش هم آدم بزرگی بوده و پنج جزء قرآن را تفسیر کرده است. عطیه میگوید چطور ما شریک هستیم، در حالی که شمشیری نزدیم و حضوری نداشتیم. جابر پاسخی میدهد که بسیار مهم است. او خطاب به عطیه گفت من از حبیب خودم رسول خدا(ص) شنیدم که فرمودند: اینکه یک قومی را دوست داشته باشید، زمینه گرهخوردگی و همراهی با آنان است. اینکه ما به کربلا میرویم، به محبت دامن میزنیم و این محبت را در قلوب ما برافروخته میکند و بعد فرمود هر کسی عمل یک قومی را تأیید کند، گویی با آنها همراه شده و در کار آنها شریک است.
پس کسانی که در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند، اعم از کسانی که از ایران و دیگر کشورها میروند در کار امام حسین(ع) شریک هستند و گویی زمان را درمینوردند و گویی برمیگردند و کنار خیمههای امام حسین(ع) هستند یا در میدان در کنار امام(ع) میجنگند. سپس جابر خطاب به عطیه میگوید ما باید در پیوند خود با اهل بیت(ع) این نکته را رعایت کنیم و بعد وصیتی کرد که برای هر زائری است و حتی خواهش میکنم این سفارش و وصیت جابر مطرح شود. ایشان میگویند: «أحبِب مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله ما أحَبَّهُم وأبغِض مُبغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ ما أبغَضَهُم»، اگر این را رعایت کنیم؛ یعنی صفبندی خود را معلوم کردهایم. زیارت عاشورا نیز تکلیف ما را روشن میکند که ما با چه کسی هستیم که برائت و سلام دارد؛ یعنی از زشتیها خود را جدا میکنیم و به زیبایی میپیوندیم.
اینهایی که در مراسم اربعین شرکت میکنند، محب آل محمد هستند و باید آنها را دوست داشت. فرمود: هرکس دوستدار خانواده پیامبر(ص) باشد و عشق اهل بیت(ع) را داشته باشد، با او نرمش به خرج دهید و حتی اگر این آدم خیلی گناهکار باشد، این محبت سرانجام او را از گناه دور خواهد کرد؛ یعنی اگر سالها با شیطان همراه بوده است، این محبت بین او و گناه فاصله میاندازد و نتیجه این را در راهپیمایی میبینیم.
تاریخچه پیادهروی اربعین
اما راهپیمایی اربعین تاریخچهای دارد و شروعش را باید از راهپیمایی جابر بدانیم. البته تعدادی از بنیهاشم هم با او بودند و معلوم است که از مدینه آمدند؛ چون بعداً به عطیه میگوید من را به سمت کوفه ببر و برخی از بنیهاشم نیز با ایشان همراه بودند و با قرائنی میشود برخی همراهان او را مشخص کرد. بنابراین جابر وارد کربلا شد که رفتار او نیز بسیار درسآموز است و نحوه نزدیک شدنش به مزار امام حسین(ع) و ... جای بررسی دارد. سپس در فاصله کمی از این زمان چند چهره را داریم که به کربلا میآیند که در کربلا حضور نداشتند و من در کتابی به نام دریغ به آنها پرداختهام. اما بعدها این رفت و آمدها تعطیل شد و بعد در عصر متوکل نیز این حرکتها سرکوب میشوند و بعد در روزگار ما اولین کسی این کار را انجام داد آیتالله مرتضی انصاری بود و حدود ۱۵۰ سال قبل ایشان تصمیم گرفت این کار را احیا کند و سپس این راهپیمایی گسترده شد و مرحوم محدث نوری نیز با پای پیاده این سفر را انجام داد و بعدها نیز علما این حرکت را انجام دادند.
این مراسم از چند بُعد قابل بررسی است و خوب است که در رسانهها مطرح شود؛ اولین نتیجه راهپیمایی اربعین چند روز تمرین زندگی جمعی مبتنی بر عشق و معرفت است. امام حسین(ع) در مرکز این زندگی است و اربعین زندگی در حرکت است. آدم در جمع گم میشود و مرور مداوم حضرت امام حسین(ع) در خود را تجربه میکند و جمع، سبکباری را تمرین میکند و مقصد را با خود مرور میکنند. نکته بسیار مهم دیگر در باب ارزش اربعین این است که اربعین در جان زوار بازتاب دارد و اینطور نیست که فقط مدت حضورشان را در بر بگیرد، بلکه وقتی برمیگردند با خاطرهها خوش هستند و این در رفتار آنها رسوخ میکند و اربعین یک تربیت پنهان و کلاس درسی فشرده است؛ یعنی یک کلاس طبیعی که میتوانیم آثار آن را ببینیم. سومین مسئله نیز زمینهای برای نمایش دادن تمدن اسلامی است. عناصری در تمدن اسلامی داریم که جلوههای آن را میتوانیم در این راهپیمایی مشاهده کنیم. چهارمین اثر نیز به هم ریختن معادلات جهانی است؛ راهپیمایی ما داعش را از بین برد و تهاجم فرهنگی غرب را نیز نابود کرد.
نکته دیگر اینکه پیام جهانی اربعین باید تدوین شود و باید روی این تأملی کرد که آیا میشود پیام جهانی اربعین را مطرح کنیم؟ توصیه شده اگر راهی برای شرکت در این زیارت نداشته باشیم، برویم به پشت بام و سلام بدهیم که این نیز یک پیشنهاد است. خواندن زیارت اربعین و تحلیل مضامین آن نیز پیشنهاد بعدی است و خوب است که روی آن متمرکز شویم. رسانه هم باید فضای سالهای گذشته را نشان دهد تا این حس افول نکند. راهپیمایی نمادین هم خوب است که ایجاد شود.