چرا با افزایش سن، زمان در نظرمان سریعتر میگذرد؟
به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان نوشت: «وقتی کودک بودم همه چیز خیلی متفاوت به نظر میرسید. فکر میکردم بیاهمیتترین چیز این است که خویشاوندان و اطرافیانم بگویند از آخرین باری که مرا دیدند، چقدر بزرگتر شدهام. حالا که بزرگ شدهام، مدام از این که ماهها و سالها مثل باد میگذرند، متعجب میشوم. حالا میفهمم که منظور آنها چه بوده است. قبلاً تعطیلات تابستانی مدرسه مدتها طول میکشید اما حالا تابستان در یک چشم به هم زدن تمام میشود! چطور ممکن است بیش از هفت سال از توفان کاترینا و ۲۶ سال از انفجار چرنوبیل گذشته باشد؛ در صورتی که گزارش این اخبار را به وضوح به یاد دارم؟ شاید اگر نظریه «تجربه انسان از گذر زمان» را از دیدگاه روانشناسی بهتر درک کنیم، بتوانیم بر حالت یا تجربه گذر سریع زمان غلبه کنیم.
چرا فکر میکنیم سرعت گذر زمان بیشتر میشود؟
فریدمن و جانسن، روانشناسانی بودند که فرضیههای متعددی را بیان کردند درباره این که چرا خاطرات ما را فریب میدهند تا باور کنیم که زمان به سرعت سپری میشود:
تجربیات جدید بسیار واضح به خاطر آورده میشوند و ما با افزایش سن در معرض تجربیات کمتری قرار میگیریم. رویدادهای مهم زندگی نشانههایی هستند که ما برای سنجش گذر زمان از آنها استفاده میکنیم. هرچه تعداد این تجربیات کمتر باشد، ظاهرا احساس میکنیم که زمان سریعتر میگذرد. همه ما میدانیم که دوران کودکی مملو از لحظات مهم و به یاد ماندنی است مثل یادگیری دوچرخهسواری یا پیداکردن اولین دوست. برعکس زندگی بزرگسالان عادی و مکانیزه میشود و خرامانخرامان پیش میرود.
احتمال دیگر این است که وقتی مشغول کاری هستیم یا حواسمان پرت میشود، زمان زود میگذرد. مشغولبودن میتواند به نوعی حافظه ما را فریب دهد و احساس کنیم که زمان سریعتر میگذرد. فریدمن و جانسن توضیح میدهند کارهایی که توجه بسیار میطلبد، لحظات کوتاهی تلقی میشوند نسبت به وظایفی که دقت و توجه نمیخواهند و بدیهی است که هر چه سن ما بیشتر میشود، انجام کارهایی مانند وظایف مرتبط با شغل، تربیت فرزندان و از این قبیل افزایش مییابند.
از آنجا که میدانیم خاطرات به مرور زمان محو میشوند، خاطرات بسیار واضح را تصور میکنیم بهتازگی اتفاق افتادهاند و خاطراتی را که به سختی به یاد میآوریم به نظر میرسد مربوط به سالها پیش باشند.
آیا میتوان گذر زمان را کند کرد؟
روانشناسان در مطالعات متعددی به این نتیجه رسیدهاند که بزرگسالان بهویژه افراد بالای ۴۰ سال، گذر زمان را سریعتر از زمانی که کودک بودند، درک میکنند. ایگلمن، متخصص عصبشناسی، بر این باور است که زمان ساختاری روانشناختی دارد و نهتنها بین سنین و فرهنگها بلکه بین آگاهیهای فردی هم متفاوت است. او بیان میکند زمان میتواند در ذهن شما و ذهن من متفاوت باشد. مغز در سکوت و تاریکی درون طاق جمجمه شما حبس شده است. برای این که بفهمید چه اتفاقی در بیرون میافتد، باید بسیاری از ترفندهای ویرایش را انجام دهید. یک ترفند این است که ما را متقاعد کند که داریم در این لحظه زندگی میکنیم، در لحظهای که نیمثانیه قبل اتفاق افتاد! اما ما میتوانیم متوجه کندی زمان بشویم، هنگامی که با رویدادهای جدید روبهرو میشویم زیرا مغز برای پردازش اطلاعات جدید باید سختتر کار و توصیفات بیشتری را در حافظه ایجاد کند. ایگلمن میگوید به نظر میرسد تمام این پردازشهای اضافی، زمان بیشتری را میطلبد. بنابراین ما تجربیات جدید را به صورت پیشامدهایی با سرعت آهسته درک میکنیم (یا آنها را از این طریق به یاد میآوریم.) این جریان شامل بسیاری از تجربیات کودکی ما و همچنین موقعیتهای ناگهانی است که باید خیلی سریع یک واقعیت جدید چالشبرانگیز را رهیابی کنیم.
دنبال تجربههای جدید بروید
مغز میتواند بدون هیچ تلاشی توجه خود را به رویدادهای آشنا معطوف و انرژی کمی را برای تولید ادراک صرف کند. بنابراین ما جزئیات بسیار کمی از وقایع اخیر را به خاطر میآوریم و ظاهرا آنها را از ذهن خود بیرون بردهایم. ایگلمن میگوید راه حل این است که به دنبال تجربههای جدید باشیم. آیا شما تصور میکردید که او بخواهد از تکنیکهای ذهن آگاهی بگوید؟ بله، مثلا گفته ساعت خود را روی مچ دست دیگر خود ببندید، روش مسواکزدن دندانهای خود را تغییر دهید و .... . نمونههای زیادی در زندگی روزمره برای تمرین ذهنآگاهی وجود دارد. جیمز برادوی و بریتنی ساندوال، دو روانشناسی که در نشریهای علمی مینویسند، گفتهاند ما به تجربههای جدید و متنوعی نیاز داریم تا زمان برای ما کند بگذرد. نداشتن تجربیات جدید در دوران بزرگسالی ممکن است دلیل اصلی این باشد که دوران کودکی اغلب در حافظه اتوبیوگرافیک ما بیش از حد نمایان میشود و پس از کمی تامل به این نتیجه میرسیم که گذر زمان در آن دوران کندتر بوده است. به همین دلیل همه این خاطرات میتوانند شیرینتر به نظر برسند. نوستالژی، هرچند جذاب است اما نمیتواند جای رفتن به مکانهای جدید، ملاقات با افراد جدید، خواندن کتابهای جدید، شنیدن موسیقی جدید، دیدن فیلمهای جدید و موارد دیگر را بگیرد و انجام این تجربیات جدید، عملا زمان را کند میکند، به عبارت بهتر احساس ما را نسبت به گذشت زمان تغییر میدهد.»