حضرت آیت الله خامنه ای درباره ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی می فرمایند: مکتب فلسفی او هم چون همه فلسفه ها در محدوده ملیت و جغرافیا نمی گنجد و متعلق به همه بشریت است.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام حیدر همتی مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) در یادداشتی که به مناسبت سالروز بزرگداشت ملاصدرا در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به جایگاه عقلانیت در معرفت دینی تمدن ساز حضرت آیت الله خامنهای اشاره میکند که متن یادداشت به شرح ذیل است:
از شاخصهای فکری آیت الله خامنهای اهتمام ایشان به روش عقلانی در گفتمان دینی است. عقلانیت در نگاه مقام معظم رهبری؛ استخراج نیروی خرد انسان و حاکم ساختن آن بر تفکرات و اعمال انسان است و نه محافظه کاری، مسامحه و تساهل. برای تشکیل مدینه فاضله و امت واحده اسلامی و تمدن بزرگ اسلام نیز؛ باید عقل را معیار و ملاک قرار داد و تقویت نیروی عقل و خرد در جامعه، نخستین کار در راستای تمدن سازی است.
از همین رو از دیدگاه مقام معظم رهبری، یکی از مشکلات بزرگ در میان مسلمانان، عدم به کارگیری عقل و خرد خدادادی است، امری که سبب شده، خسارتهای مادی، معنوی، دنیوی و اخروی به بار آید و تشکیل امت بزرگ و واحد اسلامی، با اخلال مواجه شود.
ایشان دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی را در دوره پیش از رنسانس، عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غربی دانستهاند هم چنین با اشاره به لزوم عقلانیت در امور اجرایی دین برخورد عقلانی را در مقابل برخورد با زور دانسته و کسانی را که در مسائل اخلاقی، دینی و عقیدتی به سرنیزه و زور تمسک میورزند را از عقل سالم محروم دانستهاند با این بیان که «مقوله دین دولتی، دین بخشنامهای و توصیه اخلاقی با زور سرنیزه، یک مقوله دیگر است.…آن کارها را نباید کرد و هیچ عاقلی نمی کند».
ایشان هم چنین حرکت آگاهانه بر پایه تعقل را در برابر اطاعت کورکورانه دانسته و اصل تعقل و تکامل عقلانی فرد جامعه را از کمالات انسانی وهم چنین یکی از اصول جامعه و نظام اسلامیای میداند که ملت آن خواهان استقلال در زندگی هستند با این بیان که «اگر یک ملت میخواهد مستقل زندگی بکند و کسانی که مصالح او را نمیخواهند در کار او دخالت نکنند؛ باید قدرت اندیشه داشته باشد، باید بفهمد و بیاندیشد، تا بتواند تصمیم بگیرد. به علاوه، یک انسان و یک جامعه انسانی، در صورتی به کمال انسانی نائل خواهد شد که نیروی اندیشهای را که خدا در نهاد انسان نهاده است بتواند استخراج کند و از آن بهره برداری نماید، لذا، اسلام به اطاعت کورکورانه مردم در ملت و نظام اسلامی قانع نیست، از مردم میخواهد تا بیاندیشند و مطالب و مسائل را خودشان بفهمند و حرکتی آگاهانه داشته باشند».
ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی
ایشان، عقل معاش را بخش اصلی، حقیقی و نرم افزاری تمدن نوین اسلامی دانسته و در این باره میفرمایند: «تمدن نوین اسلامی در بخش اصلی، که همان متن زندگی است، چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند عقل معاش، که عرصه وسیعی است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما، ابوابی وجود دارد به نام «کتاب العشرة» آن کتاب العشرة درباره همین چیزهاست».
بی شک عقلانیت مفهومی اعم از روش فلسفی را در بردارد اما یکی از مصادیق آن را میتوان روش فلسفی دانست اهتمام به عقلانیت و روش فلسفی در تحلیل معارف دینی از شاخصههای معرفت دینی اکثر متفکران انقلاب اسلامی میتوان به شمار آورد هم چنان که برخی از جریانهای احیاگر دینی از جمله سید جمال الدین اسدآبادی بر لزوم احیای نگاه عقلانی به معارف دینی تاکید داشته اند.
ملاّصدرا عرفان محیالدین را به زبان عقل فلسفی مدون کرد
امام خمینی در جواب به سوال «حَسَنَیْن هیکل» که از ایشان میپرسد چه اندیشهها و اندیشمندانی بر شما تأثیرگذار بودهاند؟ میفرمایند: «در فلسفه: ملاّصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر» و نیز در دعوت گورباچف به اسلام، موضوع حکمت متعالیه صدرا و عرفان محیالدین را مطرح میکنند. آیت الله خامنهای درباره جایگاه فلسفه صدرایی گفته اند: «فلسفهی صدرایی - که خودِ او به حق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایشِ خود نقطهی اوج فلسفهی اسلامی تا زمان او، و ضربهای قاطع بر حملات تخریبیمسلکان و فلسفهستیزانِ دورانهای میانه اسلامی بوده است، … در فلسفه او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی و شهود عرفانی و وَحی قرآنی در کنار هم بهره گرفته شده و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی و ذوق و مکاشفه عرفانی و تعبد و تدین و زهد و اُنس با کتاب و سنت با هم دخیل گشته…». و نیز میفرمایند: «امام «رضواناللهتعالیعلیه» چکیده و زبده مکتب ملاصدرا است، نه فقط در زمینهی فلسفیاش، در زمینهی عرفانی هم همینجور است».
هم چنین آیت الله خامنهای درباره ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی میفرمایند: مکتب فلسفی صدرالمتالهین هم چون همه فلسفهها در محدوده ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه انسانها و جامعهها است، همواره همه بشریت به یک چارچوب و استخوان بندی متقن عقلانی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه مستحکمی و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمانینه روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد و چنین است که به گمان ما فلسفه اسلامی به ویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی جای خالی خویش را در اندیشه انسان این روزگار میجوید و سرانجام آن را خواهد یافت و در آنجا برپا خواهد گشت.
گفته شده تأکید امام خمینی بر فلسفه ملاصدرا به جهت آن است که ملاّصدرا عرفان محیالدین را به زبان عقل فلسفی مدون کرد تا امکان تمدنسازی در آن بیشتر باشد.