آیتالله العظمی مظاهری گفت: از روایات به خوبی استفاده میشود که حضرت زهرا(س) محور عالم وجود است. روایت ثقلین که خدشهای از نظر سند ندارد و بهطور متواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، گویای این حقیقت است.
به گزارش ایکنا از اصفهان، همزمان با در پیش بودن سالروز شهادت حضرت فاطمه(س)، آیتالله العظمی مظاهری از مراجع تقلید در سخنانی به بیان ابعاد شخصیّت و فضائل حضرت زهرا(س) پرداختهاند که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِی»
با توجه به اینکه در آستانۀ سالروز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا(س) قرار داریم، لازم است در این جلسه قدری راجع به شخصیّت و فضائل آن بانوی بزرگوار با هم گفتوگو کنیم.
قبل از شروع بحث، تقاضا دارم در این چند روز، به توسّل اهمیّت دهید و به هر اندازه که میتوانید در این دو سه روز، عزادار حضرت زهرا(س) باشید. این عزاداری خیلی بهجاست و مورد رضایت امام زمان(عج) است. در شرایط فعلی که دنیا دچار بحران است و زندگی برای مردم سخت شده، چارۀ کار دعا و توسّل است. امیدوارم با توسّل و عزاداری مردم، حضرت ولیّ عصر(عج) نظر لطفی بکنند و خداوند تعالی بهواسطۀ ایشان، گرفتاریهای مردم را رفع و سختیها را مبدّل به آسانی فرماید.
از روایات به خوبی استفاده میشود که حضرت زهرا(س) محور عالم وجود است. روایت ثقلین که خدشهای از نظر سند ندارد و بهطور متواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، گویای این حقیقت است: «إِنِّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَيْتِى وَ إِنَّهُمَا لَمْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَىَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهما لَنْ تَضِلُّوا»[۱]
میفرمایند: من دو ثقل گرانبها در بین شما باقی میگذارم: یکی کتاب خدا و دیگری عترت؛ این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا روز قیامت در نزد حوض کوثر، بر من وارد گردند. اگر به این دو تمسّک جویید، هیچگاه گمراه نخواهید شد.
در این روایت، حضرت زهرا(س) محور عالم وجود واقع شدهاند. در عبارت «حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» مراد از حوض، حضرت زهرا(س) است.
آن بانوی بزرگوار، در عالم ملکوت، تجلی خداست؛ پروردگار عالم در ازل با همۀ اسماء و صفاتش دو تجلّي ذاتی کرده است، در اثر یک تجلّی قرآن شريف پديد آمده، و در تجلّی ديگر انوار مقدّس اهلبيت(ع) پديد آمدهاند. سپس نور مقدّس اهلبیت(ع) به ارادۀ خداوند سبحان، از عرش اعلا به بدنهای مطهّر ایشان منتقل گرديده است. در زيارت جامعۀ كبيره ميخوانيم: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّي مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه ...»[۲].
در برخي روايات از قول مبارک نبیّ اكرم(ص) نقل شده است كه: «نُورُ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ»[۳]؛ خلقت حضرت زهرا(س)، از نور مقدّس خداوند سبحان است.
وجود مقدّس حضرت زهرا(س) پس از آن قوس صعودی در عالم ملکوت، با قوس نزولی در دنیا، مصداق یک انسان کامل است که اسلام و تشیّع مرهون اوست. ایشان در این عالم که عالم ناسوت است، مظهر فضائل اخلاقی بوده، اسوه و سرمشق بشریّت هستند.
قرآن کریم میفرماید: اگر تمام درختان دنیا قلم و همۀ دریاها مرکّب شوند، نمیتوانند کلمات خدا را بشمارند: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّه»[۴]؛ امام رضا(ع) در حدیثی فرمودهاند: آن كلمات الهى ما هستيم كه فضائل ما، نه براى كسى قابل درک است و نه به شمار مىآيد: «نَحْنُ الْكَلِمَاتُ الَّتِي لَا تُدْرَكُ فَضَائِلُنَا وَ لَا تُسْتَقْصَى»[۵].
قوس سوّم شخصیّت حضرت زهرا(س)، قوس صعودی دیگری در قیامت است که همان حقیقت کوثر است.
قرآن میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، إِنَّاأَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ، إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»[۶].
بنابراین حضرت زهرا(س) در قیامت، کوثر است؛ آن کوثری که هر انسان لایق با نوشیدن جرعهای از آن، از هر عيب و نقص ظاهري و باطني، تزكيه و تطهير ميشود، اگر پیر است، جوان میشود؛ اگر صفت رذیلهای دارد، آن رذیلت زدوده میشود؛ اگر جاهل است، عالم میشود؛ بالأخره به یک انسان کامل مبدّل میگردد و لیاقت ورود به بهشت را پیدا خواهد کرد.
پیغمبر اکرم(ص) حضرت زهرا(س) را در روز قیامت محور قرار دادند، محوری که قرآن کریم و عترت، با محوریّت ایشان بر پیامبر گرامی وارد میشوند. جملۀ «حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» در روایت ثقلین، یعنی قرآن و عترت سر حوض کوثر بر نبیّ مکرّم وارد خواهند شد، بهعبارت دیگر این دو ثقل گرانبها «عندالزهرا»؛ نزد حضرت زهرا بر پیغمبر اکرم وارد میگردند.
این «عندالزهرا» خیلی معنا دارد. برای ما یک ارزندگی فوق العاده دارد و معنایش همین علت غایی آدم است. ما روایاتی در این مسائل داریم. این روایتها باید در کتابهای اصلی و معتبر آمده باشد و متأسفانه نیامده است. نیامدنش هم معلوم است که از باب تقیّه بوده است. این دُرهای گرانبها در روایات ما زیر گل و لای رفته است. اما وقتی تعالیم قرآن و عترت را در این خصوص دقیقاً بررسی کنیم، یک محتوای ارزنده و درخشنده راجع به این حقایق، در سایر کتب شیعه و در روایاتی که به دست ما رسیده، پیدا میشود.
مثلاً از حضرت ولی عصر(عج) نقل شده که فرمودند: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[۷].
از اين روايت میتوانیم چنین برداشت کنیم که اسوه بودن حضرت زهرا(س) برای امام زمان(عج)، یعنی ایشان سرمشق در حکومت اهلبیت(ع) در زمان ظهور خواهند بود.
در زمان رجعت اهلبیت(ع) نیز اسوه و سرمشق حکومت، حضرت زهرا(س) هستند. من گمان دارم که در آن زمان، مصحف حضرت فاطمه(س) نیز، در حکم قانون اساسی برای ادارۀ امور جامعه است.
مصحف فاطمه چیست؟ نمیدانیم. فقط میدانیم که پس از رحلت رسول خدا(ص) جبرئیل هر روز بر حضرت زهرا(س) نازل میشد و از طرف پروردگار عالم، مطالبی را برای آن بانوی گرامی قرائت میکرد. امیرالمؤمنین(ع) نیز آن جملات را مکتوب میکردند.[۸] آن مجموعه نوشتهها «مصحف فاطمه» است و ما از محتوای آن اطّلاع نداریم.
بههر حال از آنجا که حضرت صدیقۀ طاهره(س) سرمشق حکومت ائمۀ هدی(س) هستند، میتوانیم بگوییم مصحف ایشان نیز الگو و قانون آن حکومت در زمان ظهور و رجعت است.
روایت: «نَحنُ حُجَجُ اللّه عَلى خَلقِهِ، وَ جَدَّتِنا فاطِمَة حُجّةٌ اللّه عَلينا» نیز مؤیّد همین مطلب است. ائمۀ اطهار(ع) میفرمایند: ما حجّتهای خداوند بر مردم هستیم و مادرمان حضرت فاطمه(س) حجت خدا بر ما هستند. مفهوم این روایت در روایات دیگری آمده است. از روایت ثقلین هم این معنا برداشت میشود. روایت ثقلین به ما میگوید که علت غایی برای عالم وجود، حضرت زهراست و عالم وجود وابسته به خلقت ایشان است. یعنی اگر زهرا نبود، اصلاً عالم وجود خلق نمیشد. در روایت مشهوری میخوانیم: «يا أَحمَد لَولاكَ لَما خَلقتُ الأفلاك، وَ لَولا عَليٌ لَما خَلَقتُكَ، وَ لَولا فاطِمَةُ لَما خَلَقتُكُما»[۹].
این روایت و این درّ گرانبها نیز در میان ما گم شده و در کتابهای معتبر نیامده است. اگر هم جایی آمده، همان جملۀ اوّل آن یعنی: «لَولاكَ لَما خَلقتُ الأفلاك»[۱۰] آمده است. اما وقتی بررسی کنیم، مضمون آن را در تعالیم دینی مییابیم.
شیعه اسراری دارد که هیچ مذهب دیگری از آن اسرار برخوردار نیست. تمام آن اسرار، در زیارت جامعۀ کبیره نهفته شده است. اهل علم و اهل تحقیق باید تا جایی که امکان دارد آن اسرار را از دل زیارت جامعه و سایر روایات و زیارات استخراج کنند، آشکار سازند و با زبان و قلمی رسا و گویا در اختیار عموم شیعیان قرار دهند.
مرحوم علامۀ امینی کتاب شریف «الغدیر» را نوشت که یک افتخار برای تشیّع است. ولی این حرکت علمی و اعتقادی، ادامه پیدا نکرد؛ هر سال باید یک کتاب مثل الغدیر از علما و محققین شیعه منتشر شود و در آن اسرار حقّانیّت تشیّع و اهلبیت(س) روشن گردد، ولی متأسفانه چنین نمیشود.
البته به شدّت محبّتی که نسبت به اهلبیت(ع) داریم دلگرم هستیم. از نظر شعار و از نظر اقرار تشیّع به زبان کوتاهی و سستی نداریم. امیدواریم حضرت زهرا(س) نیز بهواسطۀ این میزان عشق و محبّت، همیشه و همه جا، از جمله در قیامت، لب حوض کوثر، ما را از مقرّبین خودشان قرار دهند. از این جهت امیدوار و خوشحالیم، از حیث اعتقادی و ترویج تشیّع نیز در مرتبۀ مطلوبی قرار داریم، امّا ای کاش در رتبۀ برتری بودیم و راجع به روایاتی که حاوی اسرار شیعه است، بیش از این مجاهدت علمی داشتیم.
از حیث پیروی از اهلبیت(ع) و عمل به موازین تشیّع انتظار بیشتری از جامعۀ فعلی میرود. شیعیان باید فضلائل، صفات حسنه و اعمال صالح عترت طاهرین و بهویژه حضرت زهرا(س) را سرمشق خود قرار دهند و خود را شبیه آنان سازند تا رستگار گردند.
اهلبيت(ع) در روایاتی، ایمان را مشتمل بر سه رکن میدانند که با برخورداری از هر سه رکن کامل میگردد. فرمودهاند: «الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَان»[۱۱]؛ آن سه رکن عبارتند از: معرفت و اعتقاد قلبی، اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح.
شیعۀ حقیقی و پیرو حضرت زهرا(س) آن است که اعتقاد قلبی، شعار زبانی و عملش را بر هم منطبق گرداند. یعنی گفتار و کردار و عقیدهاش یکی باشد. اگر به اهلبیت«سلاماللهعليهم» عقیده دارد، در عمل دنبالهرو و شبیه ایشان باشد. شيعهاي در قيامت میتواند زير لوای حمد برود و به دست اميرالمؤمنين(ع) از آب کوثر سيراب شود و يک انسان کامل گردد که در دنيا، خود را در طريق اهلبيت(ع) قرار داده و از نظر اعتقاد قلبی، گفتار و عمل، به آنان شبيه باشد.
شیعیان لازم است صفات نیکو و خصائل حضرت زهرا(ع) مانند زهد، صبر، ایثار، سخاوت، عفّت، سادهزیستی، تقوا، صداقت و عفو را سرمشق زندگی خود قرار دهند تا به سعادت دنیا و رستگاری آخرت دست یابند.
[۱]. الاحتجاج، ج ۲، ص۴۵۰.
[۲]. من لايحضره الفقيه، ج ۲، ص ۶۱۳.
[۳]. بحار الأنوار، ج ۵۴، ص ۱۹۳.
[۴]. لقمان، ۲۷: «و اگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد، کلمات خدا پايان نپذيرد».
.[۵] مناقب آل أبي طالبع، ج۴، ص۴۰۰.
[۶] . کوثر، ۳-۱: «به نام خداوند رحمتگر مهربان، ما تو را [چشمه] كوثر داديم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن. دشمنت خود بىتبار خواهد بود».
[۷] . الغيبة (الطوسي)، ص ۲۸۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۶۷
[۸] . الکافي، ج ۱، ص۴۵۸.
[۹] . ر.ک: اندیشههای ناب، دفتر اوّل: سیره و فضائل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، ص ۷۲ و ۷۳.
[۱۰]. مناقب آل أبي طالبع، ج۱، ص۲۱۷.
[۱۱] . امالي الصدوق، ص ۲۶۸.