ترکی | فارسی | العربیة | English | اردو | Türkçe | Français | Deutsch
آخرین بروزرسانی : پنجشنبه 1 آذر 1403
پنجشنبه 1 آذر 1403
 لینک ورود به سایت
 
  جستجو در سایت
 
 لینکهای بالای آگهی متحرک سمت راست
 
 لینکهای پایین آگهی متحرک سمت راست
 
اوقات شرعی 
 
تاریخ : يکشنبه 20 مهر 1399     |     کد : 193824

۲۰ مهر، روز بزرگداشت حافظ

ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی

کافی است هنگامی که بر سر دوراهی مانده‌ای و دودل شده‌ای، دست در دامان خواجه شیرازی بزنی و زیر لب آرام بگویی:

ایسنا/خوزستان: کافی است هنگامی که بر سر دوراهی مانده‌ای و دودل شده‌ای، دست در دامان خواجه شیرازی بزنی و زیر لب آرام بگویی: «ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، تو را به شاخ نباتت قسم...». انگار با گشودن دیوان حافظ همه چیز تمام می‌شود و آرام می‌گیری.

معمولا در خانه هر ایرانی دیوان حافظ پیدا می‌شود و ایرانیان نیز طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی مثل نوروز یا شب یلدا، تفالی به دیوان حافظ می‌زنند. معمولا برای این کار کتاب را مقابل خود قرار داده و با نثار فاتحه‌ای به روح حافظ شیرازی و عنوان کردن نیت خود در دل، آهسته زیر لب می‌گوییم: «ای حافظ شیرازی، تو محرم هر رازی، تو را به شاخ نباتت قسم می‌دهم که هر چه صلاح و مصلحت می‌بینی برایم آشکار و آرزوی مرا برآورده ساز»

بنابراین بیشتر مواقع، هنگامی که بر سر دوراهی می‌مانیم و دودل هستیم، دست در دامان دیوان خواجه شیراز می‌زنیم تا هم تکلیف‌مان را بدانیم و هم دل‌مان آرام گیرد و انگار صفحه باز شده از کتاب حافظ، می‌شود چراغ راه‌مان. حتی خیلی‌ها معتقدند وقتی خواجه حافظ را به شاخ نباتش قسم بدهی، به خاطر عشق‌اش حقیقت را نشان می‌دهد و البته تعبیرها از شاخ نبات متفاوت است؛ برخی آن را معشوقه فرضی و برخی عشق ازلی و جاودانه خواجه حافظ می‌دانند. به مناسبت ۲۰ مهر، روز بزرگداشت حافظ در گفت‌وگو با یک محقق خوزستانی و پژوهشگر کتاب‌های تاریخی و فرهنگی به بررسی چرایی تفال به حافظ و منظور وی از شاخ نبات‌اش پرداختیم.

منظور حافظ از «شاخ نبات» چیست؟

محمدحسین حکمت‌فر، پژوهشگر تاریخی فرهنگی در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص چرایی تفال به دیوان حافظ توضیح می‌دهد: موضوع حافظ به صورتی است که هر کسی به ظن خودش مطالبی در مورد او می‌گوید اما هیچ کدام از این مطالب مستند به اسناد نیستند. نکته مهم نیز این است که از زمان حافظ حدود هفت قرن دور هستیم و تلاش می‌کنیم همان مطالبی که خود خواجه به آن‌ها اشاره داشته را مطرح کنیم. یافته‌های تاریخی توام با افسانه‌هایی هست که بعدا نیز پیرامون آن‌ها ساخته و پرداخته می‌شود و چه بسا حقیقت غیر از آن بوده که به دست ما رسیده است. یکی از این موارد، منظور خواجه حافظ شیرازی از «شاخ نبات» است که به راستی چه بود؟ برای دور نشدن از این مهم باید نخست غزلی که شاخ نبات در آن وجود دارد، بررسی شود. شاخ نبات در سه بیت از دیوان حافظ وجود دارد که در ۲ بیت آن کاملا مشخص است که منظور حافظ از شاخ نبات، قلمی است که با آن می‌نویسد. یعنی آن‌ چه از نیش قلم خواجه بر صفحه نقش بسته می‌شود، بسیار شیرین است و می‌توان گفت چون شیرینی نیشکر است. همان‌طور که می‌دانید نیشکر بسیار شیرین بوده و در زمان حافظ نیز تمام‌ قلم‌ها از نی ساخته می‌شدند. البته باید به این موضوع هم اشاره کنم که قلمی که با آن می‌نوشته به شیرینی نیشکر نیست بلکه نی وجود خواجه حافظ شیرازی است که از تلخی رهایی یافته و به شیرینی ایمان شیرین شده و هر چه از وجود نازنین خواجه می‌جوشد چون شاخه نبات شیرین است.

۴۰ شب ریاضت حافظ برای رسیدن به شاخ نبات

وی با اشاره به بیتِ «آن همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد/ اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند» ادامه می‌دهد: در این بیت حافظ اشاره‌ای به قلم خود ندارد و از اجر صبری می‌گوید که بابت آن شاخ نبات را به آن داده‌اند. در این بیت دیگر نمی‌توان شاخ نبات را به قلم، همسر، محبوبه و معشوقه حافظ تعبیر کرد. منظور حافظ این بوده است که آن‌قدر در زندگی و ریاضت‌های شاقه و مافوق الطاقه صبوری کرده‌ام و استقامت و پایداری داشته‌ام که پس از ۴۰ اربعین به این مقام رسیده‌ام. یعنی به عشق ازلی رسیده است. یکی از کتبی که در تذکره ادبیات داریم به نام تذکره میخانه است. در این تذکره آمده است که خواجه حافظ، عاشق دختری به نام شاخ نبات می‌شود و چون به واسطه فقر خواجه وصال یار میسر نمی‌گشت، نذر کرد ۴۰ شب جمعه به بقعه باباکوهی یا چاه مرتاد علی برود و شب‌زنده‌داری کند. بنابراین حافظ عاشق چنین کرد و در این بقعه ماند. (در این تذکره گفته شده که حافظ تا این زمان خواندن و نوشتن نمی‌دانست که چنین چیزی اصلا صحت ندارد.) چون شب چهلم فرا رسید نیز حافظ از ریاضت به خواب رفت و مولا علی (ع) را در خواب دید که به او می‌گوید، ابواب خزائن غیب به روی تو گشوده شده است و بیدار شو و خواجه حافظ را در عرفان و علوم به مقامات عالیه رساند و مولا علی (ع) به او فرمود «ای خواجه، حافظ قرآن خواهی شد»، پس وقتی حافظ بیدار شد، خود را شاعر و عارف دید و فی‌البداهه این بیت را که «آن همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد / اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند» می‌گوید و یعنی این غزل اولین غزل حافظ بعد از تحولی است که در خواب امام علی (ع) را می‌بیند.

حضرت حق، معشوقه شیرین خواجه حافظ

مولف چندین کتاب تاریخی، فرهنگی و ادبی بیان می‌کند: البته مرحوم استاد معین چنین تلقی را ندارد و می‌گوید تمام این چیزها افسانه است و برای حافظ، افسانه‌سازی کرده‌اند، در حالی که چنین چیزهایی وجود ندارد. نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم، این است که معشوقه‌ای به نام شاخ نبات برای حافظ وجود نداشته و شاخ نبات در ادبیات ما یک صفت است و حافظ نیز شاخ نبات را به عنوان یک استعاره به کار برده و منظور این بوده است چون دیر به معشوقه‌ام رسیدم، خداوند پاداش صبرم را به صورت سرودن شعر به من داد. البته عرفا هم می‌توانند در دنیا عاشق شوند، حتی آقا سید صدرالدین کاشف که کتاب وسائل آن را من بعد از ۵۱ سال منتشر کردم، می‌گوید انسان‌ها همیشه باید دو گونه عاشق شوند؛ هم عاشق ظاهر و هم باطن. یعنی هم عشق صوری و هم عشق حقیقی داشته باشند. او می‌گوید عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی و همین موضوع را هم می‌توان در داستان برخی عرفا مثل شیخ صنعان دید. حافظ هم می‌گویم این شهد و شکر، پاداش اجری است که خداوند به من به خاطر صبری که در راه رسیدن به معشوق شیرینم در پیش گرفتم، به من داد و معشوق شیرینش همان حضرت حق بوده است و عرفا همیشه عاشق حق تعالی بوده‌اند.

وی ادامه می‌دهد: به شیخ ابوالحسن خرقانی می‌گویند: «خدا را چگونه یافتی؟» می‌گوید: «آن‌گاه که خود را نیافتم» و این نیز نشان از این است که از عالم کثرت به عالم وحدت می‌روند و آیه‌ای هم در قرآن دارد که می‌فرماید: «هر چیزی را که شما در عالم می‌بینید در حال گفتن حمد خدا هستند» و سعدی نیز در بوستان خود به این موضوع اشاره داشته است و در واقع کسانی می‌توانند این مهم را ببینند که به وحدت وجود برسند و حافظ نیز به وحدت وجود رسید و می‌گوید: «ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد». یعنی باید سختی و بلا بکشی تا به معشوق ازلی و ابدی خود برسی.

قابل تعبیر بودن اشعار حافظ برای دارنده هر صاحب حاجتی

حکمت‌فر همچنین در مورد دلیل تفال به حافظ، توضیح می‌دهد: با توجه به این‌ که اشعار حافظ عرفانی و به نوعی الهامی هستند و دل‌نشین‌اند باعث می‌شود که به حافظ تفال بزنیم وگرنه می‌توانیم این تفال را با کتاب سعدی و صائب هم داشته باشیم اما با توجه به این‌ که حافظ سرشناس‌تر شده است و مردم نیز او را دوست دارند و از خواندن کتابش لذت می‌برند، به دیوان او تفال می‌زنند. ضمن این‌ که اشعار حافظ برای دارنده هر صاحب حاجتی و دارنده نیت قابل تعبیر است و به راحتی می‌تواند آن را تعبیر کند و از این جهت است که مردم برای تفال زدن بیشتر سمت حافظ می‌روند. حافظ را لسان‌الغیب هم گفته‌اند، یعنی این ‌که از دل آدمیان خبر می‌دهد. یک نویسنده به نام هوشنگ فتی نیز کتابی نوشته است و در این کتاب اشاره می‌کند که حافظ چه آیاتی از قرآن را در دیوان خود به کار برده یا به آن‌ها اشاره داشته است و آنها را تحت عنوان کتابی به نام «لسن ‌غیب و لسان‌الغیب» آورده است. لسن غیب همان خداوند و قرآن است و لسان‌الغیب نیز دیوان حافظ است. بنابراین صحبت‌های کسی که مستجاب‌الدعوه باشد، یعنی عارف و ریاضت کشیده باشد به دل مردم می‌نشیند و اثربخشی و تاثیر آن نیز فراوان است و این مهم در مورد حافظ صدق می‌کند. مولانا نیز می‌گوید: «اندر سر ما عشق تو پا می‌کوبد». یعنی این عشق است که همه ما را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و ما را رهبری می‌کند که به کجا برویم و اصلا خداوند هم قبل از این‌ که انسان را خلق کند، عشق را آفرید و عرفا می‌گویند عشق آفریده شده است. پس اگر همین عشق را از انسان‌ها بگیریم، چیزی برای آن‌ها نمی‌ماند. عرفا هم می‌گویند رسیدن به معشوق اصلا مهم نیست و سختی که در راه رسیدن به وصال معشوق کشیده می‌شود، اهمیت دارد.

چرا در تفال، حافظ به شاخ نباتش قسم داده می‌شود؟

وی درباره قسم دادن خواجه حافظ شیرازی به شاخ نباتش می‌گوید: هنگامی که می‌خواهیم به حافظ تفال بزنیم می‌گوییم، ای حافظ شیرازی تو کاشف هر رازی، به حق شاه چراغت، به حق شاخ نباتت و بعد تفال زده می‌شود. در این ‌جا منظور معشوقه نیست و آیا حافظ را به خاطر معشوقه‌اش قسم می‌دهند که چنین چیزی نیست و شاخ نبات همان عشق ازلی حافظ است که به آن رسیده است. منظور از تو را قسم به شاخه نباتت، یعنی تو را قسم به باطن و نیت خیرت. در کتاب لطیفه غیبی محمد گل‌اندام که معاصر، دوست و هم‌شاگردی حافظ بوده و همچنین کتاب تحفه‌الفقراء که تقریبا ۶۰، ۷۰ سال پس از حافظ توسط سمرقندی نوشته شده است، اشاره‌ای به شان حافظ شده است که در هیچ کدام از این ۲ کتاب، اشاره‌ای به معشوقه دنیایی برای حافظ نداشته‌اند. اگر تمام اشعار حافظ را بخوانیم، متوجه می‌شویم که اشعار او مملو از عرفان است و این عرفا جز ذات حق به چیزی توجه نکرده‌اند و خیلی به مسایل اجتماعی به خاطر این‌که فرصت نداشتند، نپرداختند و نمی‌توانستند به چیز دیگری هم فکر کنند زیرا عمرشان بر باد می‌رفت.

چه کسانی می‌توانند گیرنده فال حافظ باشند؟

این محقق ادبی ادامه می‌دهد: تفال زدن به حافظ شیوه خود را دارد و این به نیت خودمان بستگی دارد و تفال زدن به خواجه حافظ شیرازی اصلا هم بد نیست. خود من اعتقاد عجیبی به تفال زدن به حافظ و قرآن دارم و واقعا نیز نتیجه گرفته‌ام. به هر حال تفال به حافظ به نفس حق خود انسان و صاحب نفسی که برای ما استخاره و فال می‌گیرد، بستگی دارد و هر کسی نمی‌تواند این کار را انجام دهد.


نوشته شده در   يکشنبه 20 مهر 1399  توسط   کاربر 1   
PDF چاپ چاپ بازگشت
نظرات شما :
Refresh
SecurityCode